سربازان ولایت

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

حدیث روز

           از آثار شب زنده داري              

   امام هادى سلام الله عليه :  
   

   : السَّهَرُ ألَذُّ لِلمَنَامِ، والجُوعُ يَزِيدُ فِى طِيبِ الطَّعَامِ  
   
   شب زنده‏‌دارى، خواب را دلنشين‏‌تر و گرسنگى، غذا را لذت‏‌بخش‏‌تر مى‏‌كند   
    

   دانش‌نامه احاديث پزشکي: ح 1199
 
   

بیست وسومین رحلت امام راحل

14 خرداد 1391 توسط گنجی

کار بزرگ امام(ره)

اولين کار بزرگ او، احياى اسلام بود. دويست سال است که دستگاههاى استعمارى سعى کردند تا اسلام به دست فراموشى سپرده شود. يکى از نخست‏وزيرهاى انگليس در جمع سياستمداران استعمارى دنيا اعلام کرده بود که ما بايد اسلام را در کشورهاى اسلامى منزوى کنيم! قبل و بعد از آن نيز پولهاى گزافى خرج شد تا اسلام در درجه‏ى اول از صحنه‏ى زندگى، و در درجه‏ى دوم از ذهن و عمل فردى انسانها خارج شود؛ چون مى‏دانستند اين دين، بزرگترين مانع در راه چپاول قدرتهاى بزرگ و استکبارى است. امام ما اسلام را دوباره زنده کرد و به ذهن و عمل انسانها و صحنه‏ى سياسى جهان برگرداند.

ادامه »

 1 نظر

نشانه های شیعه

13 خرداد 1391 توسط گنجی

نشانه‌‌های شیعه از منظر آیت الله استادی

 

 آيت الله رضا استادي، شب گذشته در جمع عزاداران حضرت فاطمه(س) در محل سالن اجتماعات مجتمع طلوع مهر قم، اظهار داشت: محبت اهل بيت (ع) مراتبي دارد که ممکن است فردي در مرحله بالاتر و فرد ديگري در مرحله پايين تر باشد.

ادامه »

 1 نظر

ایمان

13 خرداد 1391 توسط گنجی

نقش ایمان و تقوا در جلوگیری از گمراهی

 

 اين واگرايي از گرايش طبيعي، همان ضلالت و گمراهي است، چرا که ضلالت به معناي عدول از راه مستقيم و مسير کمالي هدايت و گرايش به ضد آن به طور عمدي و يا سهوي است و اين واگرايي از کمال چه کم يا زياد باشد، ضلالت تحقق مي يابد.

هر انساني حتي ديوانگان حاضر نيستند متهم به گمراهي شوند و آنان را ديوانه، بي خرد، گمراه و بدخواه بنامند؛ چرا که احساس مي کنند که در اين واژگان، تنقيص نهفته است. قرآن گزارش مي کند که مفسدان نيز خود را جزو مصلحان مي دانند و بر اين باور پافشاري دارند. اين بدان معنا خواهد بود که گرايش به کمال و کماليات به عنوان يک ارزش طبيعي مورد توجه و اهتمام همه انسان هاست.
اما پرسش اين مطلب آن است که چرا واگرايي از کمال در انسان پديد مي آيد و او به زشتي ها و کاستي ها گرايش مي يابد و انسان چگونه مي تواند خود را از خطر گمراهي و ضلالتي چنين نگه دارد؟ نويسنده در اين مطلب با مراجعه به آموزه هاي قرآني کوشيده است تا به اين پرسش اساسي پاسخ مناسب دهد.

گمراهي، واگرايي از کمال

هدايت در آموزه هاي قرآني به راهي راست گفته مي شود که انسان را به سوي کمال و کماليات مي برد و بستري براي فعليت يابي آنها فراهم مي آورد. اين مسير هدايتي که از آن به دين، صراط مستقيم و مانند آن تعبير مي شود، از نظر قرآن همان مسير عبوديتي است که آدمي براي آن آفريده شده است. (ذاريات، آيه 56) چرا که عبوديت، کوتاه ترين راه براي فعليت يابي، حقايق اسمايي است که در ذات انسان سرشته شده است. با فعليت يابي اين اسماء الهي، انسان، خدايي (متاله) مي شود و همه کمالات در وي تحقق مي يابد و با تحقق اين کمالات است که لايق خلافت و مظهريت ربوبي مي شود و بر همه ماسوي الله ربوبيت و پروردگاري مي کند.
بنابراين، هدايت در آموزه هاي قرآني، چيزي جز عبوديت تحصيلي نيست، چرا که همه موجودات به عنوان آفريده هاي الهي عبد تکويني خداوند هستند؛ (مريم، آيه 93) اما آنچه به کمالات وجودي آدمي فعليت مي بخشد و از قوه بيرون مي برد، همان عبوديت تحصيلي است که با سعي انسان در مسير هدايتي به دست مي آيد؛ چرا که سعي انسان زمينه لقاءالله را فراهم مي آورد و آدمي را در مرتبه قرب الهي چنان نزديک مي سازد که متاله و خدايي شده و قابليت خلافت و جانشيني او را به عنوان مظهر ربوبيت به دست مي آورد. (نجم، آيه 39و انشقاق، آيه 6)
هرگونه واگرايي خرد و کلان و کم و بيش از اين راه هدايتي به معناي ضلالت و گمراهي است که نتيجه اي جز از دست رفتن سرمايه وجودي انسان و خسران آشکار براي او ندارد (بقره، آيات 26 و 27و اعراف، آيات 148 و 149) چرا که چنين مسيري، در بردارنده غلبه و چيرگي پليدي و زشتي بر انسان (انعام، آيه 125) پيروي از متشابهات و شبهات (آل عمران، آيه 7) سرگرداني و تحير (اعراف، آيه 186)، نوميدي (حجر، آيه 56، عدم تأثير برهان و حجت (مؤمنون، آيات 103 و 106) به سبب چيرگي شهوات بر عقل و خرد و فطرت سالم، افتادن در گناهان و رفتارهاي ناهنجار (کهف، آيه 55) و درنهايت تکذيب آيات خدا (مؤمنون، آيات105و 106) و ترديد و تشکيک در هدفمندي هستي و فلسفه آفرينش و وجود قيامت و برپايي آن (شوري، آيه18) و در يک کلمه انکار حرکت کمالي در هستي است. اين بدان معنا خواهد بود که انسان در اين زمان، هيچ گرايش به کمال نخواهدداشت و اصولاً کمال جويي را در حرکت هستي، نادرست مي داند.
بنابراين گمراهي از مسير حرکت کمالي و کماليات، آدمي را گام به گام به سوي خسران و زيان ابدي مي برد و موجب مي شود تا او اندک اندک، از خوبي ها، زيبايي ها، نيکي ها و کماليات به سوي بدي ها، زشتي ها، بدکاري ها و نواقص کشيده شود. اين همان واگرايي است که در گمراهي و ضلالت موج مي زند و خداوند بارها و بارها انسان ها را نسبت به اين خطر آگاه ساخته و هشدار داده است.
خداوند در آيات بسياري از جمله 8 و 16و 17 و 26 سوره بقره و 8 سوره آل عمران و نيز 88 و 143سوره نساء و مانند آن، منشا و خاستگاه گمراهي بشر و دوري از مسير هدايت به سوي ضلالت را عملکرد خود انسان ها معرفي مي کند که در يک فرآيندي خداوند ايشان را به حال خود وامي گذارد و آنان را حيران و سرگردان مي سازد. اين درحالي است که انسان ها ملاک تشخيص هدايت از ضلالت را در ذات خويش دارند (يونس، آيه32) و با يک ميزان سنج دروني به سادگي مي توانند کمال را از ضدکمال بازشناسند و به کمال گرايش يافته و از ضد کمالي واگرايي داشته باشند. اما پيروي از هواهاي نفساني و وسوسه هاي شيطاني موجب مي شود تا اندک اندک چنان از مسير هدايت دور شوندکه ديگر به حال خود واگذار شده و در سرگرداني و حيرت دست و پا زنند. (جاثيه، 33 و آيات ديگر)
اصولاً فطرت سالم و عقل و قلب سليم آدمي به گونه اي است که به کمالات گرايش و از نواقص واگرايي دارد؛ اما انسانها خود به گونه اي عمل مي کنند که فطرت سالم، بيمار شده و عقل و قلب سليم از کار تشخيص باز مي ايستد. بنابراين کسي که خودزمينه اضطرار خويش را به اختيار فراهم آورده نمي تواند ديگري را سرزنش کند که وي را در اضطرار گمراهي و سرگرداني و حيرت قرار داده است، چراکه به اختيار خويش خود را در چنين اضطرار قرار داده است. اين شخص همانند کسي است که خود به لبه پرتگاه رفته و اجازه داده تا پرتگاه او را به سوي خويش بکشد. خداوند به صراحت در آيه115 سوره توبه مي فرمايد که گمراه ساختن اهل هدايت پيش از بيان راه هاي تقواپيشگي، دور از شأن خداوندي است. اين بدان معناست که خود انسان با همه نشانه هاي الهي براي حرکت در مسير هدايتي، کاري مي کند تا زمينه گمراهي در وي پديد آيد. بنابراين به جاي سرزنش ديگران بايد خودرا ملامت کند که کوشيده است خودفريبي کند و مکر نمايد. (رعد، آيه33)

موانع بازدارنده از گمراهي

انسان در شرايطي زندگي مي کند که دوزخ بر همگان به يک معنايي احاطه دارد، به اين معنا که دنيا به سبب شرايط خاص خود همانند دوزخي است که بر زندگي بشر احاطه دارد. از اين رو گفته اند همگي از صراطي که برروي دوزخ ساخته شده است مي گذرند؛ چراکه مسير حرکت به سوي کمالات از صراط مستقيمي مي گذردکه در درون دوزخ دنيا ساخته شده است. اگر انسان به دنيا بنگرد مي بيند که شرايط به گونه اي است که دوزخ، او را احاطه کرده است. از چهار سوي انسان، شهوات و وسوسه هاي ابليسي به انسان هجوم مي آورد. تنها از بالا و پايين انسان است که هجوم شيطان و وسوسه هاي آن وجود ندارد؛ چرا که در سمت آسمان خداي يگانه اي است که پناهگاه انسان است و در سمت پايين او سجده گاهي است که به سجده، شيطان را فراري مي دهد.
در انسان زميني، هفت دري است که مي تواند به سوي دوزخ و بهشت باز شود. گوش و زبان و چشم و مانند آن، هم مي تواند عامل دست يابي بشر به کمالات باشد هم عامل مهم براي رفتن به نواقص دوزخي شود. از اين رو گفته اند که دوزخ را هفت در است. البته انسان مي تواند اين درها را به سوي کمالات باز کند و به بهشت درآيد. چنان که براي بهشت يک در اختصاصي ديگر است که آن قلب است؛ چرا که قلب آدمي، جايگاه الله است و در آن تنها خداوند قرار مي گيرد. پس اگر در قلب را بگشايد جز خداوند نمي بيند و اگر بسته شود هيچ کسي در آن وارد نشود؛ چرا که اين خانه، خانه خداست و ابليس را نيز بدان راهي نيست. البته قلب، بيمار مي شود و مي ميرد و يا سنگ مي گردد و سخت مي شود ولي هرگز خانه دشمن خدا نمي شود؛ چرا که قلب همان خانه عقل است و عقل مظهر خداوندي است و کسي را اجازه نمي دهد تا در آن درآيد.
بنابراين، تا زماني که انسان را عقل و قلبي است، فطرت سالم و سليمي وجود دارد که مي توان اميدوار شد که به راه هدايت درآيد و اگر اين قلب سنگ شد و سخت گشت، ديگر اميدي نيست تا درهاي هفت گانه ديگر به سوي بهشت باز شود، چرا که گوش و چشم و ديگر راه ها و درها براساس قلب و عقل است که مي توانند حق را از باطل بازشناسند و راه را از چاه تشخيص دهند. با مرگ قلب و عقل و يا سخت شدن آن براي درها و راه هاي ديگر، امکاني نيست تا حق را بشناسند و به سمت و سوي آن حرکت کنند.
اين بدان معناست که انسان بايد همواره بکوشد تا اگر راه ها و درهايي ديگر چون چشم و گوش آلوده شد، اجازه ندهد تا زنگارهاي آن چنان عقل و قلب را فراگيرد که سنگ و سخت گردد و کاملا راه قلب بسته شود که ديگر همه راه هاي بهشت بر او بسته خواهد شد.
نقش ايمان و تقوا در جلوگيري از گمراهي
از آن جايي که راه هدايت در ذات انسان باز است و فطرت و عقل و قلب آدمي به سوي کمال گرايش دارد، لذا بايد به گونه اي عمل کند که اين راه، همچنان باز باشد و اجازه ندهد تا وسوسه هاي شيطاني اندک اندک راه را بر او ببندد و راه ضلالت را بر او بگشايد. از اين رو خداوند در آيات 20و 21 سوره سبا، ايمان را مهمترين مانع پيروي انسان از شيطان و بازدارنده از گمراهي معرفي مي کند، چرا که ايمان، عامل استواري روح کمال طلب انسان و عامل ثبات قدم در دنيا و آخرت و مصونيت يابي از وسوسه هاي ابليسي و گمراهي است. (ابراهيم، آيه 27)
ايمان موجب مي شود تا آدمي نسبت به حقيقت هستي شناختي کامل يابد و بر پايه حکمت و فلسفه آفرينش زندگي خود را سامان دهد و مراقب کارها و رفتارهاي خويش باشد. (مائده، آيه 105)
تقوا نيز عامل توجه آدمي به خداوند و مصونيت وي از وسوسه هاي گمراه کننده شياطين مي شود. (اعراف، آيات 201 و 202) به اين معنا که تقوا، هم موجب مي شود تا آدمي همچنان در مسير کمالات خواهي فطرت و عقل باشد و از نقص و پليدي گريزان گردد و هم اجازه ندهد تا ابليس با وسوسه هاي خويش او را به سمت واگرايي از کمالات سوق دهد.
البته در مسئله حرکت در مسير الهي و دوري از گمراهي، هرگز نبايد از رحمت الهي (نساء، آيه 113) و فضل خداوندي (همان) غافل بود. به سخن ديگر، انسان مي بايست به اين نکته باور داشته باشد که همواره تحت ربوبيت الهي است و اين خداوند است که در حقيقت بقاي حرکت در مسير فطرت و عقل را تضمين مي کند و او را از وسوسه ها و دسيسه هاي ابليس و زياده خواهي هاي نفس نگه مي دارد. چنين توجهي به معناي باور به ربوبيت الهي و ضامن اصلي ايجادي و بقايي حرکت در مسير توحيد و هدايت است.
در اين ميان انسان بايد تلاش هايي داشته باشد تا عنايت و فضل الهي به او دوچندان شود. بنابراين افزون بر ايمان فطري و عنايت الهي مي بايست به اموري تمسک جويد که تقواي ذاتي و فطري انسان را تقويت کرده و عنايت خداوندي را افزايش دهد. اين جاست که ذکر خداوند (اعراف، آيات 201 و 202)، پايبندي به آموزه هاي الهي که در قالب صراط مستقيم دين (حمد، آيات 6و 7) و تعاليم وحياني قرآن (مائده، آيات 104و 105و نيز يونس، آيه 108) ارايه شده، موجب مي شود تا اين فطرت، همچنان باقي بماند و سلامت عقل و قلب به او در تشخيص حق از باطل ياري رساند و گام هاي درستي در مسير کمالي شدن خود بردارد.
در اين ميان افزايش روحيه تسليم و حق پذيري (روم، آيه 53) و اخلاص در عبوديت و خالص شدن براي او، موجب مي شود تا بيش از پيش ملتزم به معارف الهي (اعراف، آيه 175و طه، آيات 120و 123)، اطاعت از آموزه هاي پيامبران (طه، آيات 83 و 85) باشد و گام در راه پذيرش ولايت مطلق خداوند بردارد (اعراف، آيه 30) و خداوند نيز به سبب همين اطاعت و ولايت پذيري، راه عبوديت را بيش از پيش به روي وي بگشايد و احکام الهي را روشن تر از گذشته به او بنماياند (نساء، آيه 176) و هدايت او را خود به دست گيرد.
به سخن ديگر، هر چه انسان در مسير تقواي عقلاني و فطري گام بردارد، درهاي معرفت بيشتري به سوي وي گشوده مي شود؛ چرا که داشتن تقواي عقلاني و فطري نخستين شرط براي هدايت پذيري است (بقره، آيات نخست) و پس از آنکه اين تقواي فطري به تقواي کامل يعني عمل به آموزه هاي وحياني کلي تبديل شد، دريچه معرفت به سوي وي گشوده مي شود و هر چه بيشتر به اين احکام و آموزه هاي وحياني عمل کند، درهاي تازه براي او باز مي شود. اين گونه است که در مسير عبوديت مطلق قرار مي گيرد و به عنوان عبدالله، از هرگونه وسوسه ها در امان و عصمت قرار مي گيرد. (حجر، آيات 39 تا 42و نيز اسراء، آيات 61 تا 65)
اگر بزرگان کامل و واصل در عرصه عبوديت ربوبي همواره سخن از عمل به علم مي کنند، از اين روست که عمل به هر علمي، دريچه اي به سوي معرفت بزرگ تر باز مي کند. بنابراين نتيجه علم اجمالي با عمل، علم تفصيلي خواهد بود که عمل به علم تفصيلي موجب مي شود تا علم کامل تري به دست آيد.
به سخن ديگر، عمل به علم اليقين، موجب مي شود تا عين اليقين حاصل آيد و با عمل به عين اليقين، انسان به حق اليقين برسد که برتر از آن، دانشي و معرفتي نيست، چنان که عمل به حق اليقين همان عبوديت مطلقي است که باطن و گوهر آن ربوبيت آدمي بر ماسوي الله است.
زماني که انسان به مقام عبوديت مطلق ربوبي رسيد، چون خداوند اخلاص او را خالص مي گرداند از مقام مخلصين (به کسر لام) يعني اخلاص دارندگان به مقام مخلصين (به فتح لام) يعني خالص شدگان مي رسد که ديگر هيچ وسوسه دروني و بيروني بر آن کارساز نيست. (ص، آيات 82 و 83 و آيات پيش گفته)
بنابراين، خداوند در مرحله نخست با عنايت و فضل آغازين خود که همان رحمت رحماني است، در فطرت و عقل بشر، تقواي عقلاني و فطري را گذاشته است که قدرت تشخيص ابتدايي را فراهم مي آورد. اگر انسان به همين تشخيص ابتدايي عمل کند، به معرفت هدايتي الهي از طريق آموزه هاي وحياني دست مي يابد و چون به اين معرفت هدايتي و آموزه هاي وحياني عمل کند و در کار خويش اخلاص داشته باشد، به فضل و عنايت رحيمي الهي مي رسد و خداوند او را خالص مي گرداند که در اين صورت ديگر در دژي وارد مي شود که هيچ چيزي او را آسيب نمي رساند. اينجاست که گمراهي ديگر براي خالص شده الهي معنا و مفهومي ندارد، چرا که در مقام عصمت الهي قرار دارد و عاصم او خداوند است که برتر از او نگه دارنده و حافظي نيست.
نويسنده : سلمان محبي

 


 نظر دهید »

دین و اندیشه,کلام رهبری

13 خرداد 1391 توسط گنجی

امام جواد (ع) در اندیشه مقام معظم رهبری

 

درس بزرگ امام جواد(ع)

امام جواد مانند ديگر ائمه‌ى معصومين براى ما اسوه و مقتدا و نمونه است. زندگى کوتاه اين بنده‌ى شايسته‌ى خدا، به جهاد با کفر و طغيان گذشت. در نوجوانى به رهبرى امت اسلام منصوب شد و در سال هايى کوتاه، جهادى فشرده، با دشمن خدا کرد به طورى که در سن ?? سالگى يعنى هنوز در جوانى، وجودش براى دشمنان خدا غير قابل تحمل شد و او را با زهر شهيد کردند. همان‌طورى که ائمه‌ى ديگر ما (ع) با جهاد خودشان هر کدام برگى بر تاريخ پر افتخار اسلام افزودند، اين امام بزرگوار هم گوشه‌ى مهمى از جهاد همه جانبه‌ى اسلام را در عمل خود پياده کرد و درس بزرگى را به ما آموخت. آن درس بزرگ اين است که در هنگامى که در مقابل قدرت هاى منافق و رياکار قرار مى‌گيريم، بايد همت کنيم که هوشيارى مردم را براى مقابله‌ى با اين قدرت ها برانگيزيم.
اگر دشمن، صريح و آشکار دشمنى بکند و اگر ادعا و رياکارى نداشته باشد، کار او آسان‌تر است. اما وقتى دشمنى مانند مأمون عباسى چهره‌اى از قداست و طرفدارى از اسلام براى خود مى‌آرايد، شناختن او براى مردم مشکل است. در دوران ما و در همه‌ى دوران هاى تاريخ، قدرتمندان هميشه سعى کرده‌اند وقتى از مقابله‌ى روياروى با مردم عاجز شدند دست به حيله‌ى رياکارى و نفاق بزنند.
بيانات در خطبه‌ى نماز جمعه 1359/07/18
مبتکر بحث‌ هاي آزاد اجتماعى
بحث آزاد کار خوبى است، من موافقم با بحث آزاد؛ از اول هم موافق بودم. اين نکته‌ى اول که بحث آزاد را ما رد نمى‌کنيم بلکه استقبال هم مى‌کنيم .مبتکر بحث آزاد اجتماعى امام جواد صلوات‌الله‌عليه است. البته قبل از امام جواد هم در زمان ائمه بحث زياد مى‌شد، اما اينى‌که حالا بنشينند جمعا صحبت کنند امام جواد اول بار اين کار را کردند. 1360/03/02
او امام و پيشاهنگ حرکت ملت ايران بود
خاطره‌ى خونين 17 شهريور؛ دنباله‌ى درس جاويد فراموش‌نشدنى است که امام جواد به ما داده است. چرا يک امام بزرگوار در 25سالگى به شهادت مى‌رسد؟ و دستگاه جبار زمان اين ذريه‌ى پيغمبر را بيش از آن تحمل نمى‌کند؟ پاسخ به اين سخن را زندگى و شخصيت امام جواد به ما مى‌دهد. او مظهر مبارزه‌ى با باطل بود، او کوششگر براى حکومت الله بود. او براى خدا و قرآن مبارزه مى‌کرد، او از قدرت‌ها نمى‌ترسيد، او در حقيقت امام و الگو و پيشاهنگ اين حرکتى بود که امروز ملت ايران همگى دست به دست آن را تعقيب مى‌کند.
سخنرانى به مناسبت 17 شهريور در مصلى نماز جمعه‌ى تبريز 1362/6/17

زندگي امام جواد (ع)، الگويي براي جوانان

زندگى امام جواد (ع) هم الگو است. امام جواد (ع)- امامى با آن همه مقامات، با آن همه عظمت- در بيست‌وپنج سالگى از دنيا رفت. اين نيست که ما بگوييم؛ تاريخ مى‌گويد؛ تاريخى که غير شيعه آن را نوشته است. آن بزرگوار، در دوران جوانى و خردسالى و نوجوانى، در چشم مأمون و در چشم همه، عظمتى پيدا کرد. اينها چيزهاى خيلى مهمى است؛ اينها مى‌تواند براى ما الگو باشد.
گفت و شنود در ديدار جمعى از جوانان به مناسبت هفته‌ى جوان 1377/02/07
 
برنامه‌ سازي هوشمندانه مذهبي
براى مراسم دينى، اعياد و عزادارى‌ها برنامه‌ريزى هوشمندانه بشود. بعضى از برنامه‌هايى که اجرا مى‌شود، کاملا ناهوشمندانه است. راجع به حضرت جواد چه صحبتى در تلويزيون يا راديو مى‌کنيد؟ راجع به امام جواد، امام هادى، امام عسکرى، امام رضا و ديگر ائمه مطالب خيلى خوبى نوشته شده است. بنده که عمرم را در اين زمينه‌ها گذرانده‌ام، وقتى به اين مطالب نگاه مى‌کنم، استفاده مى‌کنم و لذت مى‌برم؛ چرا از اينها استفاده نمى‌شود؟ نوشته‌هاى خوب، تحقيقات خوب و مطالب شيوا و ايمان‌آور در اين زمينه‌ها فراوان است.
بيانات در ديدار رئيس و مديران سازمان صدا و سيما 1383/09/11
   

 


 نظر دهید »

دین و اندیشه

13 خرداد 1391 توسط گنجی

شرط خواستگاری در کلام امام جواد (ع)

 

 
اجر محبت اهل‌بيت (ع)
محمد بن وليد کرمانى گويد: به امام جواد (ع)گفتم:چه اجري براى دوستان و خدمتکاران در دوست داشتن شما وجود دارد ؟ آن حضرت فرمودند: امام صادق (ع)غلامى داشت که هنگام  رفتن به مسجد، استر آن حضرت را نگاه مى‌داشت، روزى نشسته  و  مشغول نگهدارى استر آن حضرت بود، گروهى از اهل خراسان به ديدن امام (ع)آمدند.  يکى از آنها به غلام امام گفت: از امام صادق بخواه که مرا به جاى تو به خدمتکارى قبول کند و من غلام او باشم، در عوض تمام دارايى من مال تو باشد، من  مال زياد ي دارم، برو آنها را تصاحب کن.غلام گفت:  تصميم گرفتن در اين مورد را از امام (ع)مى خواهم. آنگاه آن غلام پيش امام صادق (ع)آمد و گفت: فدايت شوم، شما از خدمت و طول مصاحبتم باشما مطلعيد ،آيا اگر پروردگار خيرى براى من پيش آورد از آن ممانعت مى کنى؟ امام فرمودند: من از خودم بر  تو احسان مى کنم، آيا از  احسان ديگران به  تو  مانع  شوم ؟!! غلام جريان را به امام (ع)عرض کرد،  و حضرت فرمودند: اگر تو ازخدمتگزارى ما سير شده اى و او به خدمتگذاري ما راغب است، او را قبول کرده و تو را مى فرستيم. چون غلام برگشت، حضرت او را صدا کردند و فرمودند: براى اينکه  مدت زيادي با ما  مصاحبت داشتي تورا نصيحتي  مى کنم، آن وقت اختيار با خود تو است. آن حضرت ادامه دادند که چون روز قيامت شود رسول خدا (ص) به نور خدا تمسک مي کند ،أمير المؤمنين (ع)به رسول الله تمسک مي زنند ، امامان به أمير المؤمنين (ع)و شيعيان ما به امامان چنگ زده داخل محل ما (بهشت) مى شوند. غلام پس از شنيدن اين سخن عرض کرد: يابن رسول الله (ص) ! در خدمت شما مى مانم و آخرت را بر دنيا اختيار مى کنم.
شرط خواستگاري در سخن امام جواد (ع)
على بن اسباط که يکى از ارادتمندان آن بزرگوار بود، در مورد دختران دم بخت خود نامه اى به امام (ع) نوشته بود، که چه کنم، هم شأنى پيدا نمى شود تا زندگى آنان را سر و سامان دهم ؟ امام (ع) در پاسخ نامه پس از ذکر نام خدا نوشته اند؛ نامه تو را دريافت کردم و مقصد تو را فهميدم، تو خيلى در اين باره فکر مکن !خداوند تو را مشمول رحمت خود قرار دهد، چون رسول خدا (ص) فرموده است: وقتى خواستگارى به سراغ شما آمد که اخلاق دينى او را مى پسنديد،پس به تزويج او رضايت دهيد و اگر وصلت صورت نگيرد در روى زمين، فساد بزرگى رخ مي‌دهد، در مورد املاک که گفته بودى، حاکم آنها را مى خواهد، شما در اين باره استخاره نما، اگر به دلت نشست، آنها را بفروش و به ملک ديگري، تبديل نما، ولى حتما استخاره کنيد و آداب استخاره اين است که دو رکعت نماز بخوانيد و در بين استخاره هرگز با کسى گفتگو نکن.
بحار الانوار ج 103، ص 373
نور پاک ( ع) زندگى امام محمد تقى الجواد (ع) عبدالرحيم عقيقى بخشايشى

 نظر دهید »

شربت شهادت

12 خرداد 1391 توسط گنجی

من شهید می‌شوم !



ر از تولد نوزادي بود که نامش را محمود گذاشتند و اين مولود در آن سال ها که مصادف با ماه مبارک رمضان هم بود، براي خانواده توام با برکت گشت چه آن که سرنوشت اين پسر در آينده، مايه فخر و مباهات اهالي خانه و محله گشت.

سال هاي کودکي محمود همراه بود با آغاز نهضت خونين مريدان خميني کبير در سال ?? و اين گونه بود که محمود از همان ايام، گوشت و پوست و استخوانش با انقلابي گري در شهر خون و قيام عجين گشت.

چند سال بيشتر نداشت که به کتب مذهبي و علوم ديني علاقه و شيفتگي خاصي داشت و از اين رو بود که در پايان دوره ابتدايي با موافقت و ياري پدر، تحصيلات حوزوي اش را در مدرسه علميه مرحوم آيت الله العظمي گلپايگاني آغاز کرد.

در سال هاي نوجواني در کنار درس و بحث طلبگي و اهتمام به فراگيري زبان عربي، به جهت کمک مالي به خانواده به دنبال کار گشت و بدين سان مدتي در کارخانه ، ايامي را در مغازه و همچنين روزهايي را در عرصه نقاشي ساختمان سپري کرد، ضمن آن که کمک حال خانواده در کار زراعت و کشاورزي نيز بود.

سال ?? که فرارسيد بيش از پيش خود را در اقيانوس حرکت مردمي عليه رژيم سفاک شاه سهيم مي دانست.

ادامه »

 نظر دهید »

اهل بیت

12 خرداد 1391 توسط گنجی

توسل یک مسیحی به امام حسین (ع)

کنعان نوزاد چهار ماهه مسيحي که بر اثر استنشاق هواي آلوده و غبارآلود روزهاي اخير شهر بغداد دچار خفگي شده بود به صورت معجزه آسايي حيات دوباره خود را بازيافت.
پدر نگران وي که به همراه يکي از دوستان شيعه خود به بيمارستان “الراهبات” در منطقه الکراده بغداد مراجعه کرده بود با پاسخ منفي پزشکان نسبت به وجود علائم حيات در اين نوزاد مواجه شد.
پس از شنيدن اين خبر، پدر با چشماني اشکبار رو به دوست مسلمان خود مي کند و مي گويد: «برادر من احمد، تو هميشه از امام حسين(ع) و کرامات و معجزات وي سخن به ميان مي آوردي، اينک از تو مي خواهم براي شفاي فرزندم به امام حسين(ع) متوسل شوي.» احمد نيز به خواسته دوست خود پاسخ مثبت داد و دست ها را بالا برد و گفت: «خداوندا به حق اشکان حسين(ع) و به حق مادر وي حضرت زهرا(س) به اين نوزاد رحم کن، بارالها به حق محاسن آغشته به خون سيدالشهداء و به حق آنچه بر قلب شکسته وي گذشت قلب اين مسيحي را نشکن.» لحظاتي پس از اين دعا نوزاد مسيحي بار ديگر شروع به نفس کشيدن کرد و زندگاني خويش را بازيافت.
منابع خبري عراق اعلام کردند مرد مسيحي اسم فرزند خود را به «برهان الحسين» تغيير نام داده است./ابناء

 نظر دهید »

حدیثی از چهل حدیث از امام زمان

12 خرداد 1391 توسط گنجی

 

مرحوم على بن عيسى اربلى در كتاب كشف الغمه مى نويسد: چهل حديث درباره مهدى موعود به دست آورده ام كه حافظ ابونعيم اصفهانى آنها را جمع آورى كرده و من هم به ترتيبى كه او ذكر نموده ، مى آورم ولى از ميان سلسله سند فقط شخص راوى كه از پيغمبر روايت نموده است، که یکی از احادیث رانام مى بريم :

مهدى برگزيده خداست :

على بن هلال از پدرش روايت نموده كه گفت در مرض پيامبر (ص) ، حضورش شرفياب شدم ، ديدم فاطمه (س) در بالين پدرش نشسته و اشك مى ريزد چون صداى گريه اش بلند شد، پيامبر سر برداشت و فرمود:

فاطمه جان ! چرا گريه مى كنى ؟

عرض كرد: مى ترسم بعد ازشما احترام ما از دست برود ؟

فرمود : عزيزم ، مگر نمى دانى كه خداوند به اعل زمين نگاه كرد و پدرت را از ميان آنان برگزيد، سپس نظر كرد و شوهرت را انتخاب كرد، و به من وحى فرمود كه تو را به او تزويج كنم ؟

دخترم ! ما اهل بيتى هستيم كه خداوند عزوجل هفت فضيلت به ما عطا فرموده كه به هيچ كس قبل و بعد ازما عطا نفرموده است، و آن اين كه :

من خاتم پيامبران نزد خدا و بهترين آنها و محبوبترين بندگان مى باشم و با اين امتيازات پدر تو مى باشم، جانشين من بهترين جانشينان پيغمبران و محبوبترين آنها نزد خداست، و او شوهر تو است شهيد ما بهترين شهداء و محبوبترين آنان نزد خداوند است و او حمزه بن عبدالمطلب عموى پدر و شوهرت مى باشد، جعفربن ابيطالب كه با دو بال در بهشت با فرشتگان پرواز مى كند پسر عموى پدرت و برادر شوهرت از ما است ، در سبط اين امت كه حسن و حسين دو فرزند تو و دو آقاى اهل بهشت مى باشند از ماست، و به خدا قسم كه پدرشان افضل از آنهاست.

يا فاطمة و الذى بعثنى بالحق ان منهما مهدى هذه الامة اذا صارت الدنيا هرجاً و مرجاًًً و تظاهرت الفتن و انقطعت السبل و اغار بعضهم على بعض فلا كبير يرحم صغيراً و لا صغير يوقر كبيراً فيبعث الله عند ذلك منهما من يفتح حصون الضالة و قلوباً غلفاً يوم بالدين فى آخر الزمان كما قمت به فى آخر الزمان و يملاء الارض عدلاً كما ملئت جوراً .

اى فاطمه ! به خداوندى كه مرا به راستى برانگيخته ، مهدى اين امت نيز از ايشان مى باشد، موقعى كه دنيا هرج و مرج شود و آشوبها پديد آيد و راهها مسدود گردد و اموال يكديگر را به غارت برند، نه بزرگتر به كوچكتر رحم كند و نه كوچكتر احترام بزرگتر را نگاه دارد، خداوند كسى را برانگيزد كه قلعه هاى ضلالت و دلهاى قفل زده را بگشايد و اساس دين را در آخر الزمان استوار سازد، چنان كه من در آخر الزمان پايدار گردم و زمين را پراز عدل نمايد چنان كه از ظلم پر شده باشد….

 نظر دهید »

واقعیت شهوت و چگونگی کنترل آن

12 خرداد 1391 توسط گنجی

(( واقعيت شهوت  و چگونگي کنترل آن ))

سوال  : نميدانم علّت سرکشي قوّه شهوت درمن چيست شمامراچند بارراهنمايي کرده ايد امانتيجه بخش کامل نبودحتي ازخداپنهان نيست ازشما هم چه پنهان من هميشه درقنوت نمازم ازخدا خواستم اکثراهل بيت را قسم دادم اماخداوند مثل آنکه اين امرراخواسته براي امتحان من وشيطان هم هميشه براي من کمين کرده (بافکربد)(ومن ميترسم بااين همه گناه جايي براي رسيدن به خدابراي من نباشد)هرکس گره اي ازکارمؤمني بگشايد خداوند دررحمت خودرا روي آن بازمي کندمحض رضاي خدا به من کمک کنيد .

ادامه »

 نظر دهید »

برای ظهور مهدی صاحب الزمان صلوات

11 خرداد 1391 توسط گنجی

علامه اميني صاحب کتاب الغدير شب و روز عاشورا مدام براي امام زمان ( عليه السلام ) صدقه

کنار ميگذاشتند و مي فرمودند : امشب قلب امام عصر ( ع ) در فشار است.

شب عاشوراست، صدقه براي حضرت فراموش نشود .

اللهم عجل في فرج مولانا المنتقم بحق زينب ( س)

التماس دعا

منبع : سایت دانشکده مجازی علوم حدیث

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

سربازان ولایت

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

آمار سایت

امارگیر حرفه ای سایت

سایت خدماتی نایت اسکین - امارگیر سایت

ذکر ایام هفته

پخش زنده اماکن متبرکه

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس