سربازان ولایت

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

حدیث روز

ماه مبارک رمضان و درهاي آسمان               
 

  پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله :   
    
 

  إنَّ أبوابَ‏‌السَّماءِ تُفتَحُ في أوَّلِ‌‏لَيلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ ولاتُغلَقُ إلى آخِرِ‌لَيلَةٍ مِنهُ؛   
    
 

  درهاى آسمان در شب اول ماه رمضان گشوده مى‌‏شود و تا آخرين شب اين ماه بسته

نمى‌‏شود   
    
 

  بحارالأنوار: ج 96، ص 344

***فضايل دعا برای امام زمان***

21 تیر 1391 توسط گنجی

 

السلام علیک یا مولانا یا حجه ابن الحسن المهدی ( عج)

 

فضايل دعا برای امام زمان

پانته آ آواتار ها

دعا براي امام زمان فوائد زيادي دارد که در اينجا به گوشه اي از آنها اشاره
مي کنم. اگر مايليد اطلاعات بيشتري در اين مورد بدست آوريد به کتاب
مکيان المکارم ج 2 مراجعه فرمائيد.

ادامه »

 2 نظر

احادیثی از امام زمان (عج)

21 تیر 1391 توسط گنجی

 

 امام زمان (عج) فرمودند:

سعي كنيد اعمال شما طوري باشد كه شما را به ما نزديك سازد و از گناهاني كه موجب نارضايتي ما را فراهم مي‌نمايد بترسيد و دوري كنيد زيرا امر قيام ما با اجازه خداوند به طور ناگهاني انجام خواهد شد و در آن هنگام اگر كسي توبه نمايد آن توبه به او نفعي نمي‌بخشد.
عدم التزام به دستورات ما موجب مي‌شود كه بدون توبه از دنيا برويد و ديگر ندامت و پشيماني نفعي نخواهد داشت.
و نيز فرمودند: هر يك از شما شيعيان بايد به چيزي عمل كند كه به سبب آن عمل به محبت ما نزديك شود و مي‌بايد از چيزي كه باعث غضب و موجب كراهت طبع ماست اجتناب نمايد، زيرا ظهور ما و زمان دولت ما ناگاه مي‌آيد و اگر كسي توبه نمايد آن توبه به او نفعي نمي‌بخشد و پشيماني او را از عقاب ما نجات نمي‌دهد.

الاحتجاج جلد 2 ص 597

ادامه »

 نظر دهید »

اثبات عقلی امامت امام مهدی (عج)

21 تیر 1391 توسط گنجی

ehsan24 آواتار ها

 

نبوت و رسالت، به پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله ختم شد، ولي قرآني که بر پيامبر صلي الله عليه و آله نازل شد، يک برنامه ی جامع و کامل و هميشگي براي تعليم و تربيت انسان بوده و قوانين آن براي تضمين حقوق انساني لازم است. قرآن کتابي است که به منظور خارج کردن تمام افراد بشر از ظلمات فکري، اخلاقي و عملي به اين عالم نازل شده است. قرآن، به مفسر و مجري نياز دارد و بايد معلمي که به ژرفاي قرآن آگاه بوده و از هر خطا و اشتباهي منزه و پاک باشد، به وسيله قرآن، انسان را از تمام ظلمات رهانيده و به سوي نور هدايت کند و اين فرد، کسي جز امام معصوم عليه السلام نيست. اگر خداوند چنين فردي را براي جامعه بشري در نظر نگيرد، يا به اين علت است که چنين فردي وجود ندارد يا به علت قدرت نداشتن يا حکمت نداشتن خداوند است و چون هر دو مورد باطل مي باشد، وجود امام در جامعه اثبات مي شود.(1)

ادامه »

 نظر دهید »

توجیه علمی عمر طولانی امام زمان (عج)

21 تیر 1391 توسط گنجی

 

پیش فرض توجیه علمی عمر طولانی امام زمان (عج)

آيت‌الله جوادي آملي به پرسش‌هايي پيرامون مهدويت پاسخ گفته است.

به گزارش مرکز خبر حوزه، متن پرسش ها و پاسخ هاي آيت‌الله جوادي آملي را در ادامه مي خوانيد.

* مسئله وجود مقدس امام زمان‏(عج) از نظر فلسفي چگونه توجيه مي‏شود؟ آيا دليل فلسفي بر اثبات وجود آن حضرت وجود دارد؟

درباره وجود مبارک حضرت حجّت‏(عج) «برهان عقلي بر امکان» اقامه مي‏شود؛ يعني بر اساس حکم عقل، ممکن است انسان کاملي عمر طولاني داشته باشد.

ادامه »

 1 نظر

اعمال ماه شعبان المعظم

01 تیر 1391 توسط گنجی

 

اعمال ماه شعبان المعظم

 

عبادت و صلوات

ماه شعبان، ماه هشتم از ماههاي قمري، ماهي بسيار شريف و منسوب به رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم است.
پيامبر فرمود:«شعبان ماه من است و ماه رمضان ماه خدا. هر کس يک روز از ماه من را روزه بگيرد، من در قيامت شفيع او خواهم بود.»
پيامبر ماه شعبان را روزه مي‌داشت و آن را به ماه رمضان وصل مي‌کرد.

ادامه »

 1 نظر

25 نکته که هر شيعه بايد درباره حضرت مهدي(عج) بداند !

01 تیر 1391 توسط گنجی

 

25 نکته که هر شيعه بايد درباره حضرت مهدي(عج) بداند !


25 نکته که هر شیعه باید درباره حضرت مهدی(عج) بداند !

 

مقاله اي فوق العاده مهم از عدنان اکتار که از کشور ترکيه براي ما ارسال کرده اند … حتما مطالعه کنيد

حضرت مهدي (عج) دستوراتي را که خداوند به حضرت رسول داده است را جامه عمل خواهد پوشاند.

دانش و اطلاعات مربوط به آخرالزمان را خداوند از طريق حضرت جبرئيل به رسول گرامي اسلام داده است. و رسول اکرم نيز اين دانش را که از طريق الهامات براي وي منکشف گرديده است، از طريق احاديث با ديگر مسلمانان در ميان گذاشته است. حضرت مهدي (عج) بصورت کامل از اين دستورات الهي ، که پيشتر بر پيامبر اکرم نازل شده است، اطاعت خواهد کرد. حضرت مهدي (عج) به عنوان کسي که در عشق و ترس از خدا به سر مي برد، به تلاش بي وقفه خود در راستاي اجراي دستورات الهي ادامه خواهد داد. او با گسترش عشق، علم، هنر، اخلاق حسنه، صلح،و خردورزي، اخلاق و سيرت اسلامي را در تمام جهان مستقر خواهد کرد.

ادامه »

 نظر دهید »

ماه شعبان المعظّم

01 تیر 1391 توسط گنجی

ماه شعبان چه ماهي است؟


 عکس   ماه شعبان

 

ماه شعبان هشتمين ماه در گاه‌ شماري هجري قمري است. ماه‌ رجب ، شعبان و

رمضان در ميان مسلمانان اهميّت زيادي دارند. از پيامبر اسلام چنين نقل شده‌است که شعبان

«ماه من» است.

ادامه »

 نظر دهید »

هر جا غصّه دار شدی استغفار کن* استغفار امان

20 خرداد 1391 توسط گنجی

 

هر جا غصّه دار شدي استغفار کن


استغفار امان انسان است.
به اين کاري نداشته باش که چرا محزون شده اي، اذيّتت کرده اند؟ گناهي کرده اي؟

محزون که شدي استغفار کن
چه غم خود را داشته باشي و چه غم مؤمنين را، استغفار غم ها را از بين مي برد.
همان طور که وقتي خطا مي کني همه صدمه مي خورند، مثلاً وقتي چند نفر کفران نعمت مي کنند به همه ضرر مي رسد؛ استغفار هم که مي کني به همه ماسواي خودت نفع مي رساني…



.:حاج اسماعيل دولابي:.

 3 نظر

به کوری چشم بعضیا

20 خرداد 1391 توسط گنجی

 

يک روز، مرحوم آيت الله ميرزا احمد مجتهدي تهراني که خدا ايشان را غريق رحمت واسعه ي خويش نمايد ؛ با حالي خاص به بيان يک روايتي پرداختند که احساس کردم جگرم جلا و صفا پيدا کرد .ايشان فرمودند :روزي فردي آمد خدمت امام معصوم ( امام باقر و يا امام صادق عليهما السلام که ترديد از بنده مي باشد ) و به ايشان عرض کرد:

http://maddahi.ir/my/images/olama/foghaha_M_Mojtahedy_Mojtahedy_Tehrany__5__309589262.jpg

اگر روزي يکي از دوستان شما گناهي کند ، عاقبتش چگونه خواهد بود ؟
امام در پاسخ به وي فرمودند :
خداوند به او يک بيماري عطا مي نمايد تا سختي هاي آن بيماري کفاره ي گناهانش شود.
آن مرد دو مرتبه پرسيد : اگر مريض نشد چه ؟
امام مجدد فرمودند : خداوند به او همسايه اي بد مي دهد تا اورا اذيت نمايد و اين اذيت و آزار همسايه ، کفاره ي گناهانش شود .
آن مرد گفت : اگر همسايه ي بد نصيبش نشد چه ؟
امام فرمودند : خداوند به او دوست بدي مي هد تا وي را اذيت نمايد و آزار آن دوست بد ، کفاره ي گناهان دوست ما باشد .
آن مرد گفت : اگر  دوست بد هم نصيبش نشد چه ؟!
امام فرمودند : خداوند همسر بدي به او ميدهد تا آزار هاي آن همسر بد ، کفاره ي گناهانش شود .
آن مرد گفت :اگر همسر بد هم نصيبش نشد چه ؟
امام فرمودند : خداوند قبل از مرگ به او توفيق توبه عنايت مي فرمايد .
بازهم آن مرد از روي عنادي که داشت گفت : و اگر نتوانست قبل از مرگ توبه کند چه ؟
امام فرمودند :


به کوري چشم تو ! ما او را شفاعت خواهيم کرد

 3 نظر

مهدى (عج) برگزيده خداست

18 خرداد 1391 توسط گنجی

 


على بن هلال از پدرش روايت نموده كه گفت در مرض پيامبر (ص) ، حضورش شرفياب شدم ، ديدم فاطمه (س) در بالين پدرش نشسته و اشك مى ريزد چون صداى گريه اش بلند شد، پيامبر سر برداشت و فرمود:

فاطمه جان ! چرا گريه مى كنى ؟

عرض كرد: مى ترسم بعد ازشما احترام ما از دست برود ؟

فرمود : عزيزم ، مگر نمى دانى كه خداوند به اهل زمين نگاه كرد و پدرت را از ميان آنان برگزيد، سپس نظر كرد و شوهرت را انتخاب كرد، و به من وحى فرمود كه تو را به او تزويج كنم ؟

دخترم ! ما اهل بيتى هستيم كه خداوند عزوجل هفت فضيلت به ما عطا فرموده كه به هيچ كس قبل و بعد ازما عطا نفرموده است، و آن اين كه :

من خاتم پيامبران نزد خدا و بهترين آنها و محبوبترين بندگان مى باشم و با اين امتيازات پدر تو مى باشم، جانشين من بهترين جانشينان پيغمبران و محبوبترين آنها نزد خداست، و او شوهر تو است شهيد ما بهترين شهداء و محبوبترين آنان نزد خداوند است و او حمزه بن عبدالمطلب عموى پدر و شوهرت مى باشد، جعفربن ابيطالب كه با دو بال در بهشت با فرشتگان پرواز مى كند پسر عموى پدرت و برادر شوهرت از ما است ، دو سبط اين امت كه حسن و حسين دو فرزند تو و دو آقاى اهل بهشت مى باشند از ماست، و به خدا قسم كه پدرشان افضل از آنهاست.

يا فاطمة و الذى بعثنى بالحق ان منهما مهدى هذه الامة اذا صارت الدنيا هرجاً و مرجاًًً و تظاهرت الفتن و انقطعت السبل و اغار بعضهم على بعض فلا كبير يرحم صغيراً و لا صغير يوقر كبيراً فيبعث الله عند ذلك منهما من يفتح حصون الضالة و قلوباً غلفاً يوم بالدين فى آخر الزمان كما قمت به فى آخر الزمان و يملاء الارض عدلاً كما ملئت جوراً .

اى فاطمه ! به خداوندى كه مرا به راستى برانگيخته ، مهدى اين امت نيز از ايشان مى باشد، موقعى كه دنيا هرج و مرج شود و آشوبها پديد آيد و راهها مسدود گردد و اموال يكديگر را به غارت برند، نه بزرگتر به كوچكتر رحم كند و نه كوچكتر احترام بزرگتر را نگاه دارد، خداوند كسى را برانگيزد كه قلعه هاى ضلالت و دلهاى قفل زده را بگشايد و اساس دين را در آخر الزمان استوار سازد، چنان كه من در آخر الزمان پايدار گردم و زمين را پراز عدل نمايد چنان كه از ظلم پر شده باشد….

 2 نظر

گريه امام زمان (ع ) در وفات زينب (س )

18 خرداد 1391 توسط گنجی


مرحوم آيت الله سيد نورالدين جزايرى (متوفى 1348 ه‍ ق ) در كتاب (الخصائص الزينبيه ) آورده است كه عالم دانشمند و محدث خبير شيخ محمد باقر قاينى ، صاحب كتاب كبريت الاحمر در كتاب كشكول خود به نام (سفينة القماش ) مى نويسد:
در عصرى كه در نجف اشرف به تحصيل علوم حوزوى اشتغال داشتم در آنجا سيدى زاهد و پرهيز كار بود كه سواد نداشت ، روزى در حرم حضرت على (ع ) به زيارت مرقد حضرت مشغول بود، ديد يكى از زايران ترك زبان ، گوشه اى از حرم نشست و مشغول تلاوت قرآن شد، اين سيد جليل احساساتى شد و به خود گفت : (آيا سزاوار است كه ترك و ديلم قرآن ، كتاب جدت را بخوانند و تو بى سواد باشى و از خواند آيات قرآن محروم بمانى ؟!) او از روى غيرت و همت قسمتى ازاوقاتش را در سقايى (آبرسانى ) صرف كرد تا مخارج زندگى اش را تامين كند، و قسمت ديگر را به تحصيل علوم پرداخت و كم كم ترقى كرد تا به حدى كه در درس ‍ خارج آيت الله العظمى ميرزا محمد حسن شيرازى (ميرزاى بزرگ ، متوفى 1312 ه‍ ق ) شركت مى كرد و به درجه اى رسيد كه احتمال مى دادند به حد اجتهاد رسيده است . اين سيد جليل و پارسا براى من چنين نقل كرد:
در عالم خواب امام زمان حضرت ولى عصر (عج ) را ديدم ، بسيار غمگين و آشفته حال بود، به محضرش رفتم و سلام كردم ، سپس ‍ عرض كردم : (چرا اين گونه ناراحت و گريان هستى ؟) فرمود: (امروز روز وفات عمه ام حضرت زينب (س ) است . از آن روزى كه عمه ام زينب (س ) وفات كرده ، تاكنون ، هر سال در روز وفات او، فرشتگان در آسمانها مجلس عزا به پا مى كنند، آن چنان مى گريند كه من بايد بروم و آنها را ساكت كنم ، آنها خطبه حضرت زينب (س ) را كه در بازار كوفه خواند، مى خوانند و مى گريند، من هم اكنون از آن مجلس فرشتگان مراجعت نموده ام .)
نويسنده: عباس عزيزى

 نظر دهید »

توصیه‌های حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به معتكفین

18 خرداد 1391 توسط گنجی


من همين‏جا به مسئولين مربوط - در اين امور اعتكافها - يك سفارشى بكنم: اگرچه كه اجتماع هزاران نفر در جاهاى مختلف يك فرصت خوبى است و شنيده‏ايم بعضى از مسئولين مساجد، در اين فرصتها برنامه‏هاى جمعى‏اى ميگذارند كه مثلاً افراد، بيشتر استفاده بكنند؛ لكن من ميخواهم عرض بكنم اين برنامه‏هاى جنبى مراكز اعتكاف، جورى نباشد كه با خلوت هر كدام از معتكفين منافات پيدا كند.

ادامه »

 1 نظر

فضایل و ویژگی های حضرت زینب سلام الله علیها

18 خرداد 1391 توسط گنجی

زينب عليهاالسلام دختر على و زهرا عليهماالسلام در روز پنجم جمادى الاولى سال پنجم يا ششم هجرت در مدينه منوره ديده به جهان گشود، در پنج ‏سالگى مادر خود را از دست داد و ازهمان دوران طفوليت ‏با مصيبت آشنا گرديد. در دوران عمر با بركت ‏خويش، مشكلات و رنج‏هاى زيادى را متحمل شد، از شهادت پدر و مادر گرفته تا شهادت برادران و فرزندان، و حوادث تلخى چون اسارت و… را تحمل كرد. اين سختى‏ها از او فردى صبور و بردبار ساخته بود. (1)

او را ام كلثوم كبرى، و صديقه صغرى مى‏ناميدند. از القاب آن حضرت، محدثه، عالمه و فهيمه بود. او زنى عابده، زاهده، عارفه، خطيبه و عفيفه بود. نسب نبوى، تربيت علوى، و لطف خداوندى از او فردى با خصوصيات و صفات برجسته ساخته بود، طورى كه او را «عقيله بنى هاشم‏» مى‏گفتند. با پسرعموى خود«عبدالله بن جعفر» ازدواج كرد و ثمره اين ازدواج فرزندانى بود كه دو تن از آن‏ها (محمد و عون) در كربلا، در ركاب ابا عبدالله الحسين عليه السلام شربت ‏شهادت نوشيدند. (2)

ادامه »

 نظر دهید »

وفات حضرت زینب سلام الله تسلیت باد

18 خرداد 1391 توسط گنجی

    بانوى بانوان زينب کبري(س)

   

ستاره درخشانى در آسمان تقوا طلوع كرد؛ گوهر گران بهايى در معدن فضيلت و انسانيت تكون يافت و در اصلاب شامخه وارحام مطهره نگه دارى شد. نوگلى بويا در گلستان شرافت و بزرگوارى نمو يافت؛ نوزادى از مقدس ترين پستان ها شير خورد و در آغوش پاكيزه ترين مادران چشم گشود. كودكى در دامان با فضيلت ترين بانوى عالم پرورش يافت.

ادامه »

 نظر دهید »

نمازشب

18 خرداد 1391 توسط گنجی



نماز شب؛ عزت دنيا، نور آخرت

مرحوم علي بن بابويه قمي پدر شيخ صدوق نامه‌ اي به امام عسكري(عليه السلام) نوشت و در آن از امام استدعا نمود كه او را پند دهد. امام در پاسخ چند نصيحت مرقوم فرمودند كه يكي از آنها توصيه به نماز شب بود كه حضرت چنين سفارش فرمودند: جدم رسول‌ الله(صلي الله عليه و آله و سلم) به پدرم اميرالمؤمنين(عليه السلام) فرمودند «يا علي عليك بصلائ الليل، عليك بصلائ الليل عليك بصلائ الليل، ليس منا من استخف بصلائ الليل» علي بر تو باد نماز شب، بر تو باد نماز شب، بر تو باد نماز شب، از ما نيست هر كس نماز شب را سبك بشمارد (انوار البهيه، باب وصاياي امام يازدهم).

 

 

ادامه »

 نظر دهید »

یادداشتهای یک طلبه

18 خرداد 1391 توسط گنجی

مسلمان بمیرید!

آيت‎الله جوادي:   


ايمان اگر مستودع باشد با فشار مرگ گرفته مي‌شود. اين‌ طور نيست که فشار مرگ نظير فشارهاي بيماري‌هاي ديگر باشد که قابل تحمل باشد. چون اگر قابل تحمّل باشد که روح بدن را رها نمي‌کند. پس اگر تمام اعضاي بدن انسان را تکه تکه کنند، دردش همانند مرگ نيست، نمي‌شود آن را توصيف کرد. اگر قابل تحمل بود بدن را روح ترک نمي‌کرد. پس فشار و طامّه موت آن چنان دردناک است که قابل تحمل نيست، چون قابل تحمل نيست انسان تسليم مي‌شود.

خب آن فشار که نمي‌گذارد براي انسان عقيده بماند، اگر عقيده مستقر نباشد، ملکه نباشد، نمي‌ماند. اما اينکه فرمود: ?فلاتموتن الاّ و انتم مسلمون? نهي از مرگ که يک امر اضطراري است، به لحاظ آن قيدي است که امر اختياري است. به کسي نمي‌شود گفت نمير! اما مي‌شود گفت: کافر نمير! اصل موت امر ضروري است؛ چون ?کل نفس ذائقة الموت? و انسان محکوم موت است. نمي‌شود به کسي گفت نمير، اما مي‌شود گفت کافر نمير، مسلمان بمير! خب چگونه انسان مسلمان مي‌ميرد؟ تا اسلام ملکه نباشد به همراه انسان رحلت نمي‌کند و نمي‌آيد.

ادامه »

 1 نظر

السلام علیک یا امیرالمومنین

18 خرداد 1391 توسط گنجی



اللّهمّ صلّ علي محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم

پيامبر اعظم صلوات الله عليه و آله و سلّم :
اي علي ! اگر [بيم] اين نبود که گروه هايي از امت من درباره ي تو چيزهايي بگويند که نصاري درباره ي عيسي عليه السّلام گفتند ، امروز درباره ي تو سخني مي گفتم تا [به جايي که ] عبور نمي کردي بر جمعي از مسلمانان ، مگر اين که خاک پايت و باقيمانده ي آب وضويت را مي گرفتند و به آن شفا مي جستند. اما تو را همين بس که تو از من هستي و من از تو هستم.
امالي الصدوق : ص96 / الکافي : ج8 ، ص 57 / المناقب الخوارزمي : ص77 و 96

 

ادامه »

 نظر دهید »

ولادت امام جواد علیه السلام

18 خرداد 1391 توسط گنجی

امام جواد عليه السلام

در سال 202 امام جواد(ع) براي ديدار پدر بزرگوارش به خراسان مسافرت مي‌کنند. ابوالحسن بيهقي در کتاب خود به گزارش اين سفر پرداخته و ذکر مي کند که امام جواد(ع) در اين سفر 7 ساله بود.در سال 203 ق.امام رضا(ع) توسط مأمون در طوس با انگور زهرآلود به شهادت مي‌رسد و امامت امام جواد(ع)آغاز مي‌شود که مدت 17 سال طول کشيد.

در سال 204 ق. مأمون به بغداد وارد مي شود و آنجا را پايتخت قرار مي دهد. وي پس از يک هفته، دستور داد لباس سبز را که نشانه علوي بودن بود، از تن درآورند و لباس سياه که علامت عباسيان بود، بر تن کنند. در همين سال امام جواد(ع) به دعوت مأمون وارد بغداد شد. در اين سفر، مأمون بين امام و قاضي القضات بغداد، به نام يحيي بن اکثم با حضور علما و فقها مناظره اي تشکيل داد که امام(ع) ـ در اين زمان که 9 سال داشت - با سربلندي از مناظره بيرون آمد. مأمون زمينه ازدواج امام جواد(ع) با ام الفضل دخترش را فراهم کرد.

ادامه »

 نظر دهید »

خاطره ای از امام خمینی

18 خرداد 1391 توسط گنجی


خاطره جالب حجت‌السلام فرقاني از امام(ره)+عکس نماز عشق روح‌الله

 

به گزارش جهان به نقل از مرکز اسناد انقلاب اسلامي، حجه الاسلام فرقاني كه پانزده سال در نجف خدمت امام بوده است نقل ميكنند: يكي از آقايان وعاظ كه معمولا هنگاميكه امام به حرم مشرف مي شدند خدمت مي رسيدند و مطالبشان را عرضه مي كردند و گاهي مشورت مي گرفتند يك شب خدمت امام اين تذكر را عرض كرد كه يك قاري قرآني هست شوشتري و بسيار متمدن با پنج شش بچه كوچك دو سه سال است كه به مرض فلجي مبتلا گشته است و در سالي پايش را از تشك زمين نگداشته است و وضع مناسبي ندارد؛ امام فرموده بودند به آقاي فرقاني تذكر دهيد كه فردا به من يادآوري كند و من عرض كردم باشد و جدا شديم.

ادامه »

 نظر دهید »

گوهری که رفت

14 خرداد 1391 توسط گنجی

درس امام به امت

جمله‏اى در وصيت‏نامه‏ى امام عزيزمان هست که هرگز نبايد آن را فراموش کنيم. ايشان فرمودند: آن عاملى که انقلاب را به پيروزى رساند، همان عامل، انقلاب را تداوم خواهد داد. يعنى اتکال به خدا و ايمان مردم به اسلام و تصميم قاطع بر انجام وظيفه‏ى الهى و اسلامى و وحدت کلمه، رمز پيروزى و تداوم انقلاب است. اين، يک درس هميشگى براى همه‏ى ماست.

ادامه »

 3 نظر

بیست وسومین رحلت امام راحل

14 خرداد 1391 توسط گنجی

کار بزرگ امام(ره)

اولين کار بزرگ او، احياى اسلام بود. دويست سال است که دستگاههاى استعمارى سعى کردند تا اسلام به دست فراموشى سپرده شود. يکى از نخست‏وزيرهاى انگليس در جمع سياستمداران استعمارى دنيا اعلام کرده بود که ما بايد اسلام را در کشورهاى اسلامى منزوى کنيم! قبل و بعد از آن نيز پولهاى گزافى خرج شد تا اسلام در درجه‏ى اول از صحنه‏ى زندگى، و در درجه‏ى دوم از ذهن و عمل فردى انسانها خارج شود؛ چون مى‏دانستند اين دين، بزرگترين مانع در راه چپاول قدرتهاى بزرگ و استکبارى است. امام ما اسلام را دوباره زنده کرد و به ذهن و عمل انسانها و صحنه‏ى سياسى جهان برگرداند.

ادامه »

 1 نظر

نشانه های شیعه

13 خرداد 1391 توسط گنجی

نشانه‌‌های شیعه از منظر آیت الله استادی

 

 آيت الله رضا استادي، شب گذشته در جمع عزاداران حضرت فاطمه(س) در محل سالن اجتماعات مجتمع طلوع مهر قم، اظهار داشت: محبت اهل بيت (ع) مراتبي دارد که ممکن است فردي در مرحله بالاتر و فرد ديگري در مرحله پايين تر باشد.

ادامه »

 1 نظر

ایمان

13 خرداد 1391 توسط گنجی

نقش ایمان و تقوا در جلوگیری از گمراهی

 

 اين واگرايي از گرايش طبيعي، همان ضلالت و گمراهي است، چرا که ضلالت به معناي عدول از راه مستقيم و مسير کمالي هدايت و گرايش به ضد آن به طور عمدي و يا سهوي است و اين واگرايي از کمال چه کم يا زياد باشد، ضلالت تحقق مي يابد.

هر انساني حتي ديوانگان حاضر نيستند متهم به گمراهي شوند و آنان را ديوانه، بي خرد، گمراه و بدخواه بنامند؛ چرا که احساس مي کنند که در اين واژگان، تنقيص نهفته است. قرآن گزارش مي کند که مفسدان نيز خود را جزو مصلحان مي دانند و بر اين باور پافشاري دارند. اين بدان معنا خواهد بود که گرايش به کمال و کماليات به عنوان يک ارزش طبيعي مورد توجه و اهتمام همه انسان هاست.
اما پرسش اين مطلب آن است که چرا واگرايي از کمال در انسان پديد مي آيد و او به زشتي ها و کاستي ها گرايش مي يابد و انسان چگونه مي تواند خود را از خطر گمراهي و ضلالتي چنين نگه دارد؟ نويسنده در اين مطلب با مراجعه به آموزه هاي قرآني کوشيده است تا به اين پرسش اساسي پاسخ مناسب دهد.

گمراهي، واگرايي از کمال

هدايت در آموزه هاي قرآني به راهي راست گفته مي شود که انسان را به سوي کمال و کماليات مي برد و بستري براي فعليت يابي آنها فراهم مي آورد. اين مسير هدايتي که از آن به دين، صراط مستقيم و مانند آن تعبير مي شود، از نظر قرآن همان مسير عبوديتي است که آدمي براي آن آفريده شده است. (ذاريات، آيه 56) چرا که عبوديت، کوتاه ترين راه براي فعليت يابي، حقايق اسمايي است که در ذات انسان سرشته شده است. با فعليت يابي اين اسماء الهي، انسان، خدايي (متاله) مي شود و همه کمالات در وي تحقق مي يابد و با تحقق اين کمالات است که لايق خلافت و مظهريت ربوبي مي شود و بر همه ماسوي الله ربوبيت و پروردگاري مي کند.
بنابراين، هدايت در آموزه هاي قرآني، چيزي جز عبوديت تحصيلي نيست، چرا که همه موجودات به عنوان آفريده هاي الهي عبد تکويني خداوند هستند؛ (مريم، آيه 93) اما آنچه به کمالات وجودي آدمي فعليت مي بخشد و از قوه بيرون مي برد، همان عبوديت تحصيلي است که با سعي انسان در مسير هدايتي به دست مي آيد؛ چرا که سعي انسان زمينه لقاءالله را فراهم مي آورد و آدمي را در مرتبه قرب الهي چنان نزديک مي سازد که متاله و خدايي شده و قابليت خلافت و جانشيني او را به عنوان مظهر ربوبيت به دست مي آورد. (نجم، آيه 39و انشقاق، آيه 6)
هرگونه واگرايي خرد و کلان و کم و بيش از اين راه هدايتي به معناي ضلالت و گمراهي است که نتيجه اي جز از دست رفتن سرمايه وجودي انسان و خسران آشکار براي او ندارد (بقره، آيات 26 و 27و اعراف، آيات 148 و 149) چرا که چنين مسيري، در بردارنده غلبه و چيرگي پليدي و زشتي بر انسان (انعام، آيه 125) پيروي از متشابهات و شبهات (آل عمران، آيه 7) سرگرداني و تحير (اعراف، آيه 186)، نوميدي (حجر، آيه 56، عدم تأثير برهان و حجت (مؤمنون، آيات 103 و 106) به سبب چيرگي شهوات بر عقل و خرد و فطرت سالم، افتادن در گناهان و رفتارهاي ناهنجار (کهف، آيه 55) و درنهايت تکذيب آيات خدا (مؤمنون، آيات105و 106) و ترديد و تشکيک در هدفمندي هستي و فلسفه آفرينش و وجود قيامت و برپايي آن (شوري، آيه18) و در يک کلمه انکار حرکت کمالي در هستي است. اين بدان معنا خواهد بود که انسان در اين زمان، هيچ گرايش به کمال نخواهدداشت و اصولاً کمال جويي را در حرکت هستي، نادرست مي داند.
بنابراين گمراهي از مسير حرکت کمالي و کماليات، آدمي را گام به گام به سوي خسران و زيان ابدي مي برد و موجب مي شود تا او اندک اندک، از خوبي ها، زيبايي ها، نيکي ها و کماليات به سوي بدي ها، زشتي ها، بدکاري ها و نواقص کشيده شود. اين همان واگرايي است که در گمراهي و ضلالت موج مي زند و خداوند بارها و بارها انسان ها را نسبت به اين خطر آگاه ساخته و هشدار داده است.
خداوند در آيات بسياري از جمله 8 و 16و 17 و 26 سوره بقره و 8 سوره آل عمران و نيز 88 و 143سوره نساء و مانند آن، منشا و خاستگاه گمراهي بشر و دوري از مسير هدايت به سوي ضلالت را عملکرد خود انسان ها معرفي مي کند که در يک فرآيندي خداوند ايشان را به حال خود وامي گذارد و آنان را حيران و سرگردان مي سازد. اين درحالي است که انسان ها ملاک تشخيص هدايت از ضلالت را در ذات خويش دارند (يونس، آيه32) و با يک ميزان سنج دروني به سادگي مي توانند کمال را از ضدکمال بازشناسند و به کمال گرايش يافته و از ضد کمالي واگرايي داشته باشند. اما پيروي از هواهاي نفساني و وسوسه هاي شيطاني موجب مي شود تا اندک اندک چنان از مسير هدايت دور شوندکه ديگر به حال خود واگذار شده و در سرگرداني و حيرت دست و پا زنند. (جاثيه، 33 و آيات ديگر)
اصولاً فطرت سالم و عقل و قلب سليم آدمي به گونه اي است که به کمالات گرايش و از نواقص واگرايي دارد؛ اما انسانها خود به گونه اي عمل مي کنند که فطرت سالم، بيمار شده و عقل و قلب سليم از کار تشخيص باز مي ايستد. بنابراين کسي که خودزمينه اضطرار خويش را به اختيار فراهم آورده نمي تواند ديگري را سرزنش کند که وي را در اضطرار گمراهي و سرگرداني و حيرت قرار داده است، چراکه به اختيار خويش خود را در چنين اضطرار قرار داده است. اين شخص همانند کسي است که خود به لبه پرتگاه رفته و اجازه داده تا پرتگاه او را به سوي خويش بکشد. خداوند به صراحت در آيه115 سوره توبه مي فرمايد که گمراه ساختن اهل هدايت پيش از بيان راه هاي تقواپيشگي، دور از شأن خداوندي است. اين بدان معناست که خود انسان با همه نشانه هاي الهي براي حرکت در مسير هدايتي، کاري مي کند تا زمينه گمراهي در وي پديد آيد. بنابراين به جاي سرزنش ديگران بايد خودرا ملامت کند که کوشيده است خودفريبي کند و مکر نمايد. (رعد، آيه33)

موانع بازدارنده از گمراهي

انسان در شرايطي زندگي مي کند که دوزخ بر همگان به يک معنايي احاطه دارد، به اين معنا که دنيا به سبب شرايط خاص خود همانند دوزخي است که بر زندگي بشر احاطه دارد. از اين رو گفته اند همگي از صراطي که برروي دوزخ ساخته شده است مي گذرند؛ چراکه مسير حرکت به سوي کمالات از صراط مستقيمي مي گذردکه در درون دوزخ دنيا ساخته شده است. اگر انسان به دنيا بنگرد مي بيند که شرايط به گونه اي است که دوزخ، او را احاطه کرده است. از چهار سوي انسان، شهوات و وسوسه هاي ابليسي به انسان هجوم مي آورد. تنها از بالا و پايين انسان است که هجوم شيطان و وسوسه هاي آن وجود ندارد؛ چرا که در سمت آسمان خداي يگانه اي است که پناهگاه انسان است و در سمت پايين او سجده گاهي است که به سجده، شيطان را فراري مي دهد.
در انسان زميني، هفت دري است که مي تواند به سوي دوزخ و بهشت باز شود. گوش و زبان و چشم و مانند آن، هم مي تواند عامل دست يابي بشر به کمالات باشد هم عامل مهم براي رفتن به نواقص دوزخي شود. از اين رو گفته اند که دوزخ را هفت در است. البته انسان مي تواند اين درها را به سوي کمالات باز کند و به بهشت درآيد. چنان که براي بهشت يک در اختصاصي ديگر است که آن قلب است؛ چرا که قلب آدمي، جايگاه الله است و در آن تنها خداوند قرار مي گيرد. پس اگر در قلب را بگشايد جز خداوند نمي بيند و اگر بسته شود هيچ کسي در آن وارد نشود؛ چرا که اين خانه، خانه خداست و ابليس را نيز بدان راهي نيست. البته قلب، بيمار مي شود و مي ميرد و يا سنگ مي گردد و سخت مي شود ولي هرگز خانه دشمن خدا نمي شود؛ چرا که قلب همان خانه عقل است و عقل مظهر خداوندي است و کسي را اجازه نمي دهد تا در آن درآيد.
بنابراين، تا زماني که انسان را عقل و قلبي است، فطرت سالم و سليمي وجود دارد که مي توان اميدوار شد که به راه هدايت درآيد و اگر اين قلب سنگ شد و سخت گشت، ديگر اميدي نيست تا درهاي هفت گانه ديگر به سوي بهشت باز شود، چرا که گوش و چشم و ديگر راه ها و درها براساس قلب و عقل است که مي توانند حق را از باطل بازشناسند و راه را از چاه تشخيص دهند. با مرگ قلب و عقل و يا سخت شدن آن براي درها و راه هاي ديگر، امکاني نيست تا حق را بشناسند و به سمت و سوي آن حرکت کنند.
اين بدان معناست که انسان بايد همواره بکوشد تا اگر راه ها و درهايي ديگر چون چشم و گوش آلوده شد، اجازه ندهد تا زنگارهاي آن چنان عقل و قلب را فراگيرد که سنگ و سخت گردد و کاملا راه قلب بسته شود که ديگر همه راه هاي بهشت بر او بسته خواهد شد.
نقش ايمان و تقوا در جلوگيري از گمراهي
از آن جايي که راه هدايت در ذات انسان باز است و فطرت و عقل و قلب آدمي به سوي کمال گرايش دارد، لذا بايد به گونه اي عمل کند که اين راه، همچنان باز باشد و اجازه ندهد تا وسوسه هاي شيطاني اندک اندک راه را بر او ببندد و راه ضلالت را بر او بگشايد. از اين رو خداوند در آيات 20و 21 سوره سبا، ايمان را مهمترين مانع پيروي انسان از شيطان و بازدارنده از گمراهي معرفي مي کند، چرا که ايمان، عامل استواري روح کمال طلب انسان و عامل ثبات قدم در دنيا و آخرت و مصونيت يابي از وسوسه هاي ابليسي و گمراهي است. (ابراهيم، آيه 27)
ايمان موجب مي شود تا آدمي نسبت به حقيقت هستي شناختي کامل يابد و بر پايه حکمت و فلسفه آفرينش زندگي خود را سامان دهد و مراقب کارها و رفتارهاي خويش باشد. (مائده، آيه 105)
تقوا نيز عامل توجه آدمي به خداوند و مصونيت وي از وسوسه هاي گمراه کننده شياطين مي شود. (اعراف، آيات 201 و 202) به اين معنا که تقوا، هم موجب مي شود تا آدمي همچنان در مسير کمالات خواهي فطرت و عقل باشد و از نقص و پليدي گريزان گردد و هم اجازه ندهد تا ابليس با وسوسه هاي خويش او را به سمت واگرايي از کمالات سوق دهد.
البته در مسئله حرکت در مسير الهي و دوري از گمراهي، هرگز نبايد از رحمت الهي (نساء، آيه 113) و فضل خداوندي (همان) غافل بود. به سخن ديگر، انسان مي بايست به اين نکته باور داشته باشد که همواره تحت ربوبيت الهي است و اين خداوند است که در حقيقت بقاي حرکت در مسير فطرت و عقل را تضمين مي کند و او را از وسوسه ها و دسيسه هاي ابليس و زياده خواهي هاي نفس نگه مي دارد. چنين توجهي به معناي باور به ربوبيت الهي و ضامن اصلي ايجادي و بقايي حرکت در مسير توحيد و هدايت است.
در اين ميان انسان بايد تلاش هايي داشته باشد تا عنايت و فضل الهي به او دوچندان شود. بنابراين افزون بر ايمان فطري و عنايت الهي مي بايست به اموري تمسک جويد که تقواي ذاتي و فطري انسان را تقويت کرده و عنايت خداوندي را افزايش دهد. اين جاست که ذکر خداوند (اعراف، آيات 201 و 202)، پايبندي به آموزه هاي الهي که در قالب صراط مستقيم دين (حمد، آيات 6و 7) و تعاليم وحياني قرآن (مائده، آيات 104و 105و نيز يونس، آيه 108) ارايه شده، موجب مي شود تا اين فطرت، همچنان باقي بماند و سلامت عقل و قلب به او در تشخيص حق از باطل ياري رساند و گام هاي درستي در مسير کمالي شدن خود بردارد.
در اين ميان افزايش روحيه تسليم و حق پذيري (روم، آيه 53) و اخلاص در عبوديت و خالص شدن براي او، موجب مي شود تا بيش از پيش ملتزم به معارف الهي (اعراف، آيه 175و طه، آيات 120و 123)، اطاعت از آموزه هاي پيامبران (طه، آيات 83 و 85) باشد و گام در راه پذيرش ولايت مطلق خداوند بردارد (اعراف، آيه 30) و خداوند نيز به سبب همين اطاعت و ولايت پذيري، راه عبوديت را بيش از پيش به روي وي بگشايد و احکام الهي را روشن تر از گذشته به او بنماياند (نساء، آيه 176) و هدايت او را خود به دست گيرد.
به سخن ديگر، هر چه انسان در مسير تقواي عقلاني و فطري گام بردارد، درهاي معرفت بيشتري به سوي وي گشوده مي شود؛ چرا که داشتن تقواي عقلاني و فطري نخستين شرط براي هدايت پذيري است (بقره، آيات نخست) و پس از آنکه اين تقواي فطري به تقواي کامل يعني عمل به آموزه هاي وحياني کلي تبديل شد، دريچه معرفت به سوي وي گشوده مي شود و هر چه بيشتر به اين احکام و آموزه هاي وحياني عمل کند، درهاي تازه براي او باز مي شود. اين گونه است که در مسير عبوديت مطلق قرار مي گيرد و به عنوان عبدالله، از هرگونه وسوسه ها در امان و عصمت قرار مي گيرد. (حجر، آيات 39 تا 42و نيز اسراء، آيات 61 تا 65)
اگر بزرگان کامل و واصل در عرصه عبوديت ربوبي همواره سخن از عمل به علم مي کنند، از اين روست که عمل به هر علمي، دريچه اي به سوي معرفت بزرگ تر باز مي کند. بنابراين نتيجه علم اجمالي با عمل، علم تفصيلي خواهد بود که عمل به علم تفصيلي موجب مي شود تا علم کامل تري به دست آيد.
به سخن ديگر، عمل به علم اليقين، موجب مي شود تا عين اليقين حاصل آيد و با عمل به عين اليقين، انسان به حق اليقين برسد که برتر از آن، دانشي و معرفتي نيست، چنان که عمل به حق اليقين همان عبوديت مطلقي است که باطن و گوهر آن ربوبيت آدمي بر ماسوي الله است.
زماني که انسان به مقام عبوديت مطلق ربوبي رسيد، چون خداوند اخلاص او را خالص مي گرداند از مقام مخلصين (به کسر لام) يعني اخلاص دارندگان به مقام مخلصين (به فتح لام) يعني خالص شدگان مي رسد که ديگر هيچ وسوسه دروني و بيروني بر آن کارساز نيست. (ص، آيات 82 و 83 و آيات پيش گفته)
بنابراين، خداوند در مرحله نخست با عنايت و فضل آغازين خود که همان رحمت رحماني است، در فطرت و عقل بشر، تقواي عقلاني و فطري را گذاشته است که قدرت تشخيص ابتدايي را فراهم مي آورد. اگر انسان به همين تشخيص ابتدايي عمل کند، به معرفت هدايتي الهي از طريق آموزه هاي وحياني دست مي يابد و چون به اين معرفت هدايتي و آموزه هاي وحياني عمل کند و در کار خويش اخلاص داشته باشد، به فضل و عنايت رحيمي الهي مي رسد و خداوند او را خالص مي گرداند که در اين صورت ديگر در دژي وارد مي شود که هيچ چيزي او را آسيب نمي رساند. اينجاست که گمراهي ديگر براي خالص شده الهي معنا و مفهومي ندارد، چرا که در مقام عصمت الهي قرار دارد و عاصم او خداوند است که برتر از او نگه دارنده و حافظي نيست.
نويسنده : سلمان محبي

 


 نظر دهید »

دین و اندیشه,کلام رهبری

13 خرداد 1391 توسط گنجی

امام جواد (ع) در اندیشه مقام معظم رهبری

 

درس بزرگ امام جواد(ع)

امام جواد مانند ديگر ائمه‌ى معصومين براى ما اسوه و مقتدا و نمونه است. زندگى کوتاه اين بنده‌ى شايسته‌ى خدا، به جهاد با کفر و طغيان گذشت. در نوجوانى به رهبرى امت اسلام منصوب شد و در سال هايى کوتاه، جهادى فشرده، با دشمن خدا کرد به طورى که در سن ?? سالگى يعنى هنوز در جوانى، وجودش براى دشمنان خدا غير قابل تحمل شد و او را با زهر شهيد کردند. همان‌طورى که ائمه‌ى ديگر ما (ع) با جهاد خودشان هر کدام برگى بر تاريخ پر افتخار اسلام افزودند، اين امام بزرگوار هم گوشه‌ى مهمى از جهاد همه جانبه‌ى اسلام را در عمل خود پياده کرد و درس بزرگى را به ما آموخت. آن درس بزرگ اين است که در هنگامى که در مقابل قدرت هاى منافق و رياکار قرار مى‌گيريم، بايد همت کنيم که هوشيارى مردم را براى مقابله‌ى با اين قدرت ها برانگيزيم.
اگر دشمن، صريح و آشکار دشمنى بکند و اگر ادعا و رياکارى نداشته باشد، کار او آسان‌تر است. اما وقتى دشمنى مانند مأمون عباسى چهره‌اى از قداست و طرفدارى از اسلام براى خود مى‌آرايد، شناختن او براى مردم مشکل است. در دوران ما و در همه‌ى دوران هاى تاريخ، قدرتمندان هميشه سعى کرده‌اند وقتى از مقابله‌ى روياروى با مردم عاجز شدند دست به حيله‌ى رياکارى و نفاق بزنند.
بيانات در خطبه‌ى نماز جمعه 1359/07/18
مبتکر بحث‌ هاي آزاد اجتماعى
بحث آزاد کار خوبى است، من موافقم با بحث آزاد؛ از اول هم موافق بودم. اين نکته‌ى اول که بحث آزاد را ما رد نمى‌کنيم بلکه استقبال هم مى‌کنيم .مبتکر بحث آزاد اجتماعى امام جواد صلوات‌الله‌عليه است. البته قبل از امام جواد هم در زمان ائمه بحث زياد مى‌شد، اما اينى‌که حالا بنشينند جمعا صحبت کنند امام جواد اول بار اين کار را کردند. 1360/03/02
او امام و پيشاهنگ حرکت ملت ايران بود
خاطره‌ى خونين 17 شهريور؛ دنباله‌ى درس جاويد فراموش‌نشدنى است که امام جواد به ما داده است. چرا يک امام بزرگوار در 25سالگى به شهادت مى‌رسد؟ و دستگاه جبار زمان اين ذريه‌ى پيغمبر را بيش از آن تحمل نمى‌کند؟ پاسخ به اين سخن را زندگى و شخصيت امام جواد به ما مى‌دهد. او مظهر مبارزه‌ى با باطل بود، او کوششگر براى حکومت الله بود. او براى خدا و قرآن مبارزه مى‌کرد، او از قدرت‌ها نمى‌ترسيد، او در حقيقت امام و الگو و پيشاهنگ اين حرکتى بود که امروز ملت ايران همگى دست به دست آن را تعقيب مى‌کند.
سخنرانى به مناسبت 17 شهريور در مصلى نماز جمعه‌ى تبريز 1362/6/17

زندگي امام جواد (ع)، الگويي براي جوانان

زندگى امام جواد (ع) هم الگو است. امام جواد (ع)- امامى با آن همه مقامات، با آن همه عظمت- در بيست‌وپنج سالگى از دنيا رفت. اين نيست که ما بگوييم؛ تاريخ مى‌گويد؛ تاريخى که غير شيعه آن را نوشته است. آن بزرگوار، در دوران جوانى و خردسالى و نوجوانى، در چشم مأمون و در چشم همه، عظمتى پيدا کرد. اينها چيزهاى خيلى مهمى است؛ اينها مى‌تواند براى ما الگو باشد.
گفت و شنود در ديدار جمعى از جوانان به مناسبت هفته‌ى جوان 1377/02/07
 
برنامه‌ سازي هوشمندانه مذهبي
براى مراسم دينى، اعياد و عزادارى‌ها برنامه‌ريزى هوشمندانه بشود. بعضى از برنامه‌هايى که اجرا مى‌شود، کاملا ناهوشمندانه است. راجع به حضرت جواد چه صحبتى در تلويزيون يا راديو مى‌کنيد؟ راجع به امام جواد، امام هادى، امام عسکرى، امام رضا و ديگر ائمه مطالب خيلى خوبى نوشته شده است. بنده که عمرم را در اين زمينه‌ها گذرانده‌ام، وقتى به اين مطالب نگاه مى‌کنم، استفاده مى‌کنم و لذت مى‌برم؛ چرا از اينها استفاده نمى‌شود؟ نوشته‌هاى خوب، تحقيقات خوب و مطالب شيوا و ايمان‌آور در اين زمينه‌ها فراوان است.
بيانات در ديدار رئيس و مديران سازمان صدا و سيما 1383/09/11
   

 


 نظر دهید »

دین و اندیشه

13 خرداد 1391 توسط گنجی

شرط خواستگاری در کلام امام جواد (ع)

 

 
اجر محبت اهل‌بيت (ع)
محمد بن وليد کرمانى گويد: به امام جواد (ع)گفتم:چه اجري براى دوستان و خدمتکاران در دوست داشتن شما وجود دارد ؟ آن حضرت فرمودند: امام صادق (ع)غلامى داشت که هنگام  رفتن به مسجد، استر آن حضرت را نگاه مى‌داشت، روزى نشسته  و  مشغول نگهدارى استر آن حضرت بود، گروهى از اهل خراسان به ديدن امام (ع)آمدند.  يکى از آنها به غلام امام گفت: از امام صادق بخواه که مرا به جاى تو به خدمتکارى قبول کند و من غلام او باشم، در عوض تمام دارايى من مال تو باشد، من  مال زياد ي دارم، برو آنها را تصاحب کن.غلام گفت:  تصميم گرفتن در اين مورد را از امام (ع)مى خواهم. آنگاه آن غلام پيش امام صادق (ع)آمد و گفت: فدايت شوم، شما از خدمت و طول مصاحبتم باشما مطلعيد ،آيا اگر پروردگار خيرى براى من پيش آورد از آن ممانعت مى کنى؟ امام فرمودند: من از خودم بر  تو احسان مى کنم، آيا از  احسان ديگران به  تو  مانع  شوم ؟!! غلام جريان را به امام (ع)عرض کرد،  و حضرت فرمودند: اگر تو ازخدمتگزارى ما سير شده اى و او به خدمتگذاري ما راغب است، او را قبول کرده و تو را مى فرستيم. چون غلام برگشت، حضرت او را صدا کردند و فرمودند: براى اينکه  مدت زيادي با ما  مصاحبت داشتي تورا نصيحتي  مى کنم، آن وقت اختيار با خود تو است. آن حضرت ادامه دادند که چون روز قيامت شود رسول خدا (ص) به نور خدا تمسک مي کند ،أمير المؤمنين (ع)به رسول الله تمسک مي زنند ، امامان به أمير المؤمنين (ع)و شيعيان ما به امامان چنگ زده داخل محل ما (بهشت) مى شوند. غلام پس از شنيدن اين سخن عرض کرد: يابن رسول الله (ص) ! در خدمت شما مى مانم و آخرت را بر دنيا اختيار مى کنم.
شرط خواستگاري در سخن امام جواد (ع)
على بن اسباط که يکى از ارادتمندان آن بزرگوار بود، در مورد دختران دم بخت خود نامه اى به امام (ع) نوشته بود، که چه کنم، هم شأنى پيدا نمى شود تا زندگى آنان را سر و سامان دهم ؟ امام (ع) در پاسخ نامه پس از ذکر نام خدا نوشته اند؛ نامه تو را دريافت کردم و مقصد تو را فهميدم، تو خيلى در اين باره فکر مکن !خداوند تو را مشمول رحمت خود قرار دهد، چون رسول خدا (ص) فرموده است: وقتى خواستگارى به سراغ شما آمد که اخلاق دينى او را مى پسنديد،پس به تزويج او رضايت دهيد و اگر وصلت صورت نگيرد در روى زمين، فساد بزرگى رخ مي‌دهد، در مورد املاک که گفته بودى، حاکم آنها را مى خواهد، شما در اين باره استخاره نما، اگر به دلت نشست، آنها را بفروش و به ملک ديگري، تبديل نما، ولى حتما استخاره کنيد و آداب استخاره اين است که دو رکعت نماز بخوانيد و در بين استخاره هرگز با کسى گفتگو نکن.
بحار الانوار ج 103، ص 373
نور پاک ( ع) زندگى امام محمد تقى الجواد (ع) عبدالرحيم عقيقى بخشايشى

 نظر دهید »

شربت شهادت

12 خرداد 1391 توسط گنجی

من شهید می‌شوم !



ر از تولد نوزادي بود که نامش را محمود گذاشتند و اين مولود در آن سال ها که مصادف با ماه مبارک رمضان هم بود، براي خانواده توام با برکت گشت چه آن که سرنوشت اين پسر در آينده، مايه فخر و مباهات اهالي خانه و محله گشت.

سال هاي کودکي محمود همراه بود با آغاز نهضت خونين مريدان خميني کبير در سال ?? و اين گونه بود که محمود از همان ايام، گوشت و پوست و استخوانش با انقلابي گري در شهر خون و قيام عجين گشت.

چند سال بيشتر نداشت که به کتب مذهبي و علوم ديني علاقه و شيفتگي خاصي داشت و از اين رو بود که در پايان دوره ابتدايي با موافقت و ياري پدر، تحصيلات حوزوي اش را در مدرسه علميه مرحوم آيت الله العظمي گلپايگاني آغاز کرد.

در سال هاي نوجواني در کنار درس و بحث طلبگي و اهتمام به فراگيري زبان عربي، به جهت کمک مالي به خانواده به دنبال کار گشت و بدين سان مدتي در کارخانه ، ايامي را در مغازه و همچنين روزهايي را در عرصه نقاشي ساختمان سپري کرد، ضمن آن که کمک حال خانواده در کار زراعت و کشاورزي نيز بود.

سال ?? که فرارسيد بيش از پيش خود را در اقيانوس حرکت مردمي عليه رژيم سفاک شاه سهيم مي دانست.

ادامه »

 نظر دهید »

اهل بیت

12 خرداد 1391 توسط گنجی

توسل یک مسیحی به امام حسین (ع)

کنعان نوزاد چهار ماهه مسيحي که بر اثر استنشاق هواي آلوده و غبارآلود روزهاي اخير شهر بغداد دچار خفگي شده بود به صورت معجزه آسايي حيات دوباره خود را بازيافت.
پدر نگران وي که به همراه يکي از دوستان شيعه خود به بيمارستان “الراهبات” در منطقه الکراده بغداد مراجعه کرده بود با پاسخ منفي پزشکان نسبت به وجود علائم حيات در اين نوزاد مواجه شد.
پس از شنيدن اين خبر، پدر با چشماني اشکبار رو به دوست مسلمان خود مي کند و مي گويد: «برادر من احمد، تو هميشه از امام حسين(ع) و کرامات و معجزات وي سخن به ميان مي آوردي، اينک از تو مي خواهم براي شفاي فرزندم به امام حسين(ع) متوسل شوي.» احمد نيز به خواسته دوست خود پاسخ مثبت داد و دست ها را بالا برد و گفت: «خداوندا به حق اشکان حسين(ع) و به حق مادر وي حضرت زهرا(س) به اين نوزاد رحم کن، بارالها به حق محاسن آغشته به خون سيدالشهداء و به حق آنچه بر قلب شکسته وي گذشت قلب اين مسيحي را نشکن.» لحظاتي پس از اين دعا نوزاد مسيحي بار ديگر شروع به نفس کشيدن کرد و زندگاني خويش را بازيافت.
منابع خبري عراق اعلام کردند مرد مسيحي اسم فرزند خود را به «برهان الحسين» تغيير نام داده است./ابناء

 نظر دهید »

حدیثی از چهل حدیث از امام زمان

12 خرداد 1391 توسط گنجی

 

مرحوم على بن عيسى اربلى در كتاب كشف الغمه مى نويسد: چهل حديث درباره مهدى موعود به دست آورده ام كه حافظ ابونعيم اصفهانى آنها را جمع آورى كرده و من هم به ترتيبى كه او ذكر نموده ، مى آورم ولى از ميان سلسله سند فقط شخص راوى كه از پيغمبر روايت نموده است، که یکی از احادیث رانام مى بريم :

مهدى برگزيده خداست :

على بن هلال از پدرش روايت نموده كه گفت در مرض پيامبر (ص) ، حضورش شرفياب شدم ، ديدم فاطمه (س) در بالين پدرش نشسته و اشك مى ريزد چون صداى گريه اش بلند شد، پيامبر سر برداشت و فرمود:

فاطمه جان ! چرا گريه مى كنى ؟

عرض كرد: مى ترسم بعد ازشما احترام ما از دست برود ؟

فرمود : عزيزم ، مگر نمى دانى كه خداوند به اعل زمين نگاه كرد و پدرت را از ميان آنان برگزيد، سپس نظر كرد و شوهرت را انتخاب كرد، و به من وحى فرمود كه تو را به او تزويج كنم ؟

دخترم ! ما اهل بيتى هستيم كه خداوند عزوجل هفت فضيلت به ما عطا فرموده كه به هيچ كس قبل و بعد ازما عطا نفرموده است، و آن اين كه :

من خاتم پيامبران نزد خدا و بهترين آنها و محبوبترين بندگان مى باشم و با اين امتيازات پدر تو مى باشم، جانشين من بهترين جانشينان پيغمبران و محبوبترين آنها نزد خداست، و او شوهر تو است شهيد ما بهترين شهداء و محبوبترين آنان نزد خداوند است و او حمزه بن عبدالمطلب عموى پدر و شوهرت مى باشد، جعفربن ابيطالب كه با دو بال در بهشت با فرشتگان پرواز مى كند پسر عموى پدرت و برادر شوهرت از ما است ، در سبط اين امت كه حسن و حسين دو فرزند تو و دو آقاى اهل بهشت مى باشند از ماست، و به خدا قسم كه پدرشان افضل از آنهاست.

يا فاطمة و الذى بعثنى بالحق ان منهما مهدى هذه الامة اذا صارت الدنيا هرجاً و مرجاًًً و تظاهرت الفتن و انقطعت السبل و اغار بعضهم على بعض فلا كبير يرحم صغيراً و لا صغير يوقر كبيراً فيبعث الله عند ذلك منهما من يفتح حصون الضالة و قلوباً غلفاً يوم بالدين فى آخر الزمان كما قمت به فى آخر الزمان و يملاء الارض عدلاً كما ملئت جوراً .

اى فاطمه ! به خداوندى كه مرا به راستى برانگيخته ، مهدى اين امت نيز از ايشان مى باشد، موقعى كه دنيا هرج و مرج شود و آشوبها پديد آيد و راهها مسدود گردد و اموال يكديگر را به غارت برند، نه بزرگتر به كوچكتر رحم كند و نه كوچكتر احترام بزرگتر را نگاه دارد، خداوند كسى را برانگيزد كه قلعه هاى ضلالت و دلهاى قفل زده را بگشايد و اساس دين را در آخر الزمان استوار سازد، چنان كه من در آخر الزمان پايدار گردم و زمين را پراز عدل نمايد چنان كه از ظلم پر شده باشد….

 نظر دهید »

واقعیت شهوت و چگونگی کنترل آن

12 خرداد 1391 توسط گنجی

(( واقعيت شهوت  و چگونگي کنترل آن ))

سوال  : نميدانم علّت سرکشي قوّه شهوت درمن چيست شمامراچند بارراهنمايي کرده ايد امانتيجه بخش کامل نبودحتي ازخداپنهان نيست ازشما هم چه پنهان من هميشه درقنوت نمازم ازخدا خواستم اکثراهل بيت را قسم دادم اماخداوند مثل آنکه اين امرراخواسته براي امتحان من وشيطان هم هميشه براي من کمين کرده (بافکربد)(ومن ميترسم بااين همه گناه جايي براي رسيدن به خدابراي من نباشد)هرکس گره اي ازکارمؤمني بگشايد خداوند دررحمت خودرا روي آن بازمي کندمحض رضاي خدا به من کمک کنيد .

ادامه »

 نظر دهید »

برای ظهور مهدی صاحب الزمان صلوات

11 خرداد 1391 توسط گنجی

علامه اميني صاحب کتاب الغدير شب و روز عاشورا مدام براي امام زمان ( عليه السلام ) صدقه

کنار ميگذاشتند و مي فرمودند : امشب قلب امام عصر ( ع ) در فشار است.

شب عاشوراست، صدقه براي حضرت فراموش نشود .

اللهم عجل في فرج مولانا المنتقم بحق زينب ( س)

التماس دعا

منبع : سایت دانشکده مجازی علوم حدیث

 نظر دهید »

اللهم عجل الولیک الفرج

11 خرداد 1391 توسط گنجی

وَ اقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذا هِيَ شاخِصَةٌ أَبْصارُ الَّذينَ كَفَرُوا يا وَيْلَنا قَدْ كُنَّا في‏ غَفْلَةٍ مِنْ هذا

بَلْ كُنَّا ظالِمين/ الانبياء 97

رفته رفته غبارهاي فتنه و ابرهاي جهل کنار ميروند تا در آسمان تيره دنياي بشريت ، پس از دوزاده قرن خورشيد هدايت درخشيدن آغازد و از اين پس مشتاقان را روي به روي و با انفاس قدسيه اش رهبري نمايد . بسياري در اين جهل و غبارآلودگي ، گمراه و کور و سرمازده گشتند و اندکي نيز در راه نجات گام نهاده و چشم و قلب خويش را براي رؤيت خورشيد، بصيرت بخشيده و از خمودگي و قعود رهيده اند.

حکومت عدالتگستر خاتم الاوصياء امام مهدي عليه السلام که تجلي معرفت ولي الله و مطيعين اوست نه تنها جهان شمول است بلکه در همه عوالم خلقت موثر خواهد بود تا در تطابق تکوين و تشريع ، زمينه ايجاد بهشت زميني و از آن پس سير در راه هاي آسماني و نيل به کمالات لايتناهي مهيا گردد .

ادامه »

 نظر دهید »

اگه اين مطالب حقيقت باشه ما در خم کدام کوچه ايم؟

09 خرداد 1391 توسط گنجی

 

اگه اين مطالب حقيقت باشه ما در خم کدام کوچه ايم؟

 

فكر مكروه

آيت الله فهرى نقل مى كنند كه جناب شيخ به ايشان فرمودند: روزى براى
انجام كارى روانه بازار شدم انديشه مكروهى در مغزم گذشت ، ولى بلافاصله
استغفار كردم . در ادامه راه شترهايى كه از بيرون هيزم مى آوردند، قطار
وار از كنارم گذشتند، ناگاه يكى از شترها سنگى به سوى من انداخت كه اگر
خود را كنار نكشيده بودم آسيب مى ديدم . به مسجد رفتم و اين پرسش در ذهن
من بود كه اين رويداد از چه امرى سرچشمه مى گيرد و با اضطراب عرض كردم
خدايا اين چه بود؟ در عالم معنا به من گفتند: اين نتيجه آن فكرت بود كه
كردى . گفتم : گناهى كه انجام ندادم . گفتند كه : آن سنگ هم كه به تو
نخورد!

 

مكروه جايز است !!!
جناب شيخ به مرحوم آيت الله زيارتى براى تشرف خدمت امام زمان (عج) دستور
العمل داده بودند پس از انجام آن به شيخ مراجعه كرد و عرض كرد كه دستور
العمل را انجام دادم ولى موفق نشدم ، شيخ توجهى كرد و فرمود: هنگامى كه
در مسجد نماز مى خوانديد سيدى به شما فرمود: انگشتر در دست چپ كراهت دارد
و شما گفتيد (( كل مكروه جايز )) آن فرد امام زمان بودند

التماس دعا

–

 

 3 نظر

شاهین نجفی

09 خرداد 1391 توسط گنجی

 

خلاصه‌اي از خفاش تيره چشم!

*«شاهين نجفي» خواننده و سازنده کليپ موهن عليه امام هادي(ع).
* از دوره اصلاحات به راه‌اندازي گروه‌هاي موسيقي زيرزميني در رشت و تهران پرداخت.
*يک «همجنس‌باز» است که به سبب اشاعه فحشا و فساد با شکايت شاکيان خصوصي شامل چند خانواده، دو بار در ايران دستگير شد و سال 1384از ترس مجازات سنگين کيفري به آلمان گريخت.
*نجفي به سرعت با پسماند‌هاي گروهک‌هاي ترويستي مانند «سازمان فدائيان خلق» و «سازمان مجاهدين» پيوند خورد.
*با پيوستن به گروه «تپش 2012» در تجمعات اين گروهک‌هاي تروريستي عليه ايران در شهرهاي «استکهلم» در سوئد و «اسن» در آلمان حضور يافت و به اجراي کنسرت در ميتينگ‌هاي منافقين پرداخت.

ادامه »

 3 نظر

دستورالعمل های بهجت عرفان

08 خرداد 1391 توسط گنجی

دستورالعمل اول
بسمه تعالی
الحمدلله رب العالمین، و الصلاة علی سید الأنبیاء و المرسلین، و علی آله سادة الأوصیاء الطاهرین و علی جمیع العترة المعصومین، واللعن الدائم علی أعدائهم أجمعین.
جماعتی از این جانب، طلب موعظه و نصیحت می کنند؛ اگر مقصودشان این است که بگوئیم و بشنوند و بار دیگر در وقت دیگر، بگوییم و بشنوند، حقیر عاجزم و بر اهل اطلاع پوشیده نیست.و اگر بگویند کلمه ای می خواهیم که امّ الکلمات باشد و کافی برای سعادت مطلقه دارین باشد، خدای تعالی قادر است که از بیان حقیر، آن را کشف فرماید و به شما برساند.پس عرض می کنم که غرض از خلق، عبودیت است ( و ما خلقت الجن و الانس إلا لیعبدون. سوره ذاریات/56 ) و حقیقت عبودیت؛ ترک معصیت است در اعتقاد که عمل قلب است و در عمل جوارح.و ترک معصیت، حاصل نمی شود به طوری که ملکه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و یاد خدا در هر حال و زمان و مکان و در میان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمد لله، لکنه ذکر الله عند حلاله و «.حرامه
ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست می داریم، چون امیر نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسیله او به ما می رسد؛ و او را پیغمبر صلوات الله علیه برای ما امیر قرار داده؛ و پیغمبر را دوست داریم، چون خدا او را واسطه بین ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داریم، برای اینکه منبع همه خیرات است و وجود ممکنات، فیض اوست.پس اگر خود و کمال خود را خواهانیم، باید دوست خدا باشیم؛ و اگر دوست خداییم، باید دوست وسائط فیوضات از نبیّ و وصیّ، باشیم؛ وگرنه یا دوست خود نیستم، یا دوست واهب العطایا نیستیم، یا دوست وسائط فیوضات نیستیم.پس کیمیای سعادت، یاد خداست، و او محرّک عضلات به سوی موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خیرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. باید اهتدا به هدایات آنها نماییم و رهروی به رهبری آنها نماییم تا کامیاب شویم.
دیگر توضیح نخواهید و آنکه عرض شد، ضبط نمایید و در قلب ثبت [کنید]، خودش توضیح خود را می دهد.
اگر بگویید چرا خودت عامل نیستی؟! می گویم: « اگر بنا بود که باید بگوییم ما عاملیم به هر چه عالمیم، شاید حاضر به این حضور و بیان نمی شدیم »؛ لکن دستور، بذل نعمت است، شاید به مقصود برساند؛ « ما أخذ الله علی العباد أن یتعلّموا حتی أخذ علی العماء أن یعلّموا ».
مخفی نماند اگر میسور شد برای کسی، نصیحت عملّیه بالاتر است از نصایح قولیه « کونوا دعاة إلی الله بغیر أاسنتکم »

وفقّنا الله و ایاکم لما یرضیه و جنبنا جمیعاً عن ما یسخطه و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علی محمد و آله الطاهرین واللعن علی أعدائهم أجمعین.
مشهد، ربیع الثانی 1420

ادامه »

 نظر دهید »

اوصاف ماه رجب

07 خرداد 1391 توسط گنجی


اوصاف و ويژگي‌هاي ماه رجب از زبان آيت‌الله تهراني

خبرگزاري فارس: آيت‌الله تهراني با اشاره به راويتي از پيامبر(ص) که ماه رجب را ماه استغفار امّت خود خوانده است، بر ريزش رحمت الهي بر برندگان در اين ماه تأکيد کرد.


خبرگزاري فارس: اوصاف و ويژگي‌هاي ماه رجب از زبان آيت‌الله تهراني
به گزارش خبرگزاري فارس به نقل از دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله مجتبي تهراني، گزيده‌اي از سخنان اين استاد اخلاق به مناسبت فرا رسيدن ماه نوراني رجب در پي مي‌آيد:
روي عَنِ الباقِرِ (عَلَيهِ السَّلامُ) قال: لجابر الجُعفي، يا جابرَ: «مَن هذَا الَّذي سَأَلَ اللَه تَبارَکَ وَ تَعالي فَلَم يُعطِهِ أَو تَوَکَّلَ عَلَيهِ فَلَم يَکفِهِ أَو وَثِقَ بِهِ فَلَم يُنجِهِ» [بحارالانوار، جلد68، صفحه 138]
اي جابر! چه کسي از خداوند تبارک و تعالي درخواستي کرده و خداوند درخواست و خواهش او را نپذيرفته و به او عطا نکرده است؟ يا اينکه چه کسي به خداوند توکّل و تکيه کرده و خداوند او را کفايت ننموده است؟


ادامه »

 نظر دهید »

شیرین ترین نماز

07 خرداد 1391 توسط گنجی

    بسم الله الرحمن الرحيم

    يک وقتي ما( حاج آقا قرائتي) در ستاد نماز نوشتيم آقازاده‌ها، دخترخانم‌ها، شيرين‌ترين نمازي که خوانديد براي ما بنويسيد. يک دختر يازده ساله يک نامه نوشت، همه ما بُهتمان زد، دختر يازده ساله ما ريش‌سفيدها را به تواضع و کرنش واداشت. نوشت که ستاد اقامه نماز، شيرين‌ترين نمازي که خواندم اين است.

    گفت در اتوبوس داشتم مي‌رفتم يک مرتبه ديدم خورشيد دارد غروب مي‌کند يادم آمد نماز نخواندم، به بابايم گفتم نماز نخواندم، گفت خوب بايد بخواني، حالا که اينجا توي جاده است و بيابان، گفتم برويم به راننده بگوييم نگه‌دار، گفت راننده بخاطر يک بچه دختر نگه نمي‌دارد، گفتم التماسش مي‌کنيم، گفت نگه نمي‌دارد، گفتم تو به او بگو، گفت گفتم که نگه نمي‌دارد، بنشين! حالا بعداً قضا مي‌کني.
    ديدم خورشيد غروب نکرده است و گفتم بابا خواهش مي‌کنم، پدر عصباني شد، گفتم که آقاجان مي‌شود امروز شما دخالت نکني؟ امروز اجازه بده من تصميم بگيرم، گفت خوب هر غلطي مي‌خواهي بکن.

    مي‌گفت ساکي داشتيم، زيپ ساک را باز کرد، يک شيشه آب درآورد، زيرِ صندلي اتوبوس هم يک سطل بود، آن سطل را هم آورد بيرون، دستِ کوچولو، شيشه کوچولو، سطل کوچولو، شروع کرد وسط اتوبوس وضو گرفت، قرآن يک آيه دارد مي‌گويد کساني که براي خدا حرکت کنند مهرش را در دلها مي‌گذاريم به شرطي که اخلاص داشته باشد، نخواسته باشد خودنمايي کند، شيرين‌کاري کند، واقعا دلش براي نماز بسوزد، پُز نمي‌خواهد بدهد. «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا» مريم/96 يعني کسي که ايمان دارد، «وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» کارهايش هم صالح است، کسي که ايمان دارد، کارش هم شايسته است، «سَيَجْعَلُ لَهُمْ الرَّحْمَانُ وُدًّا»، «وُدّ» يعني مودت، مودتش را در دلها مي‌گذاريم. شاگرد شوفر نگاه کرد ديد دختر وسط اتوبوس نشسته دارد وضو مي‌گيرد، گفت دختر چه مي‌کني؟ گفت آقا من وضو مي‌گيرم ولي سعي مي‌کنم آب به اتوبوس نچکد، مي‌خواهم روي صندلي نشسته نماز بخوانم. شاگرد شوفر يک خورده نگاهش کرد و چيزي به او نگفت. به راننده گفت عباس آقا، راننده، ببين اين دارد وضو مي‌گيرد، راننده هم همين‌طور که جاده را مي‌ديد در آينه هم دختر را مي‌ديد، هي جاده را مي‌ديد، آينه را مي‌ديد، جاده را مي‌ديد، آينه را مي‌ديد، مهر دختر در دل راننده هم نشست، گفت دختر عزيزم مي‌خواهي نماز بخواني؟ من مي‌ايستم، ماشين را کشيد کنار گفت نماز بخوان آقاجان، آفرين، چه شوفرهاي خوبي داريم، البته شوفر بد هم داريم که هرچه مي‌گويي وايسا او براي يک سيخ کباب مي‌ايستد، براي نماز جامعه نمي‌ايستد. در هر قشري همه رقم آدمي هست. دختر مي‌گفت وقتي اتوبوس ايستاد من پياده شدم و شروع کردم الله اکبر، يک مرتبه اتوبوسي‌ها نگاه کردند او گفت من هم نخواندم، من هم نخواندم، او گفت ببين چه دختر باهمتي، چه غيرتي، چه همتي، چه اراده‌اي، چه صلابتي، آفرين، همين دختر روز قيامت حجت است، خواهند گفت اين دختر اراده کرد ماشين ايستاد، مي‌گفت يکي يکي آنهايي هم که نخوانده بودند ايستادند، گفت يک مرتبه ديدم پشت سرم يک مشت دارند نماز مي‌خوانند. گفت شيرين‌ترين نماز من اين بود که ديدم لازم نيست امام فقط امام خميني باشد، منِ بچه يازده ساله هم مي‌توانم در فضاي خودم امام باشم.
    –

    

آدرس : “vadieh90″

 نظر دهید »

اللهم عجل لمولانا الفرج والعافیه والنصر

07 خرداد 1391 توسط گنجی

اللهم عجل لمولانا الفرج والعافيه والنصر

چه کسي گفته صاحبم خواب است؟

چه کسي گفته است شاهيني؟
تو همان زاغ زشت بي ديني
زاغکي در لباس انسان ها
دلقکي در ميان رپ خوان ها
نظر حق شده به تو چپ چپ
آبروي تو رفت با اين رپ
کافي است اين همه کلام گزاف
دهنت را ببند و شعر نباف
اين که توهين نمودي اش اي پست
دهمين حجت خداوند است
دهمين نورعالمين است او
پسر شاه کاظمين است او
امپراتور ملک دلها اوست
ما همه نوکريم… آقا اوست
جلوه اش جلوه ي رسول خداست
پرچمش نيز تا ابد بالاست…
مقتداي همه ست اين آقا
پسر فاطمه است اين آقا
إهدناي نماز هاي من است
انتهاي فرازهاي من است
نوه اش منجي جهان مهدي است
حضرت صاحب الزمان مهدي است
صبح خورشيد و شام مهتاب است
چه کسي گفته صاحبم خواب است؟
کور دل اين تويي که در خوابي
روي از اين شام برنمي تابي
حکم تو تا هميشه خاموشي است
خوابت از نوع خواب خرگوشي است
گنبد پاک هشتمين خورشيد
اين چنين نيست اي خبيث پليد
نيست اين عکس در تصور من
گنبدش را نديده اي حتما !!
گنبد شاه من ز جنس طلاست
شرف الشمس عالم بالاست.
الغرض، بغض من کماکان هست
در دلم کينه‌ي فراوان هست…
عشق ما ريشه‌دار و بنيادي است
تا قيامت امام مان هادي است.

شعر توسط شاعر جوان مسعود يوسف پور يکي از طلاب حوزه علميه مشهد  در پي اهانت شاهين نجفي به ساحت قدسي ائمه هدي سروده شده است.

 2 نظر

اثر تربت امام حسین علیه السلام

07 خرداد 1391 توسط گنجی

كامل الزيارات-ترجمه ذهنى تهرانى

854    باب نود و سوم مكان و كيفيت اخذ تربت قبر حضرت امام حسين عليه السلام‏

                        كامل الزيارات-ترجمه ذهنى تهرانى، ص: 852

 

حديث پنجم ترجمه:

 

 (1) محمد بن الحسن بن علىّ بن مهزيار، از پدرش، از جدّش على بن مهزيار، از حسن بن سعيد، از عبد اللَّه

بن عبد الرّحمن اصمّ، وى مى‏گويد:

ابو عمرو كه شيخى از اهل كوفه بود براى ما حديث گفت، وى از ابو حمزه ثمالى و او از حضرت ابى عبد اللَّه

عليه السّلام نقل كرده، وى گفت: من در مكّه بودم (… در اثناء حديثش گفت):

ادامه »

 نظر دهید »

سلام! پای درس آیت الله فاطمی نیا

07 خرداد 1391 توسط گنجی


ما عادت كرده‌ايم همه چيز را براي ثوابش انجام دهيم. استادي داشتم كه مي‌گفت: شما براي فهميدن بخوانيد، ثواب به پاي خودش مي‌آيد. اين بد شده كه ما اين جور بارآمده‌ايم. يعني الان مي‌خواهيم عمره برويم، اولين چيزي كه در ذهن خطور مي‌كند ثواب است. اعتكاف مي‌رويم اولين چيزي كه خطور مي‌كند ثواب است. اعتكاف فلسفه‌اش چيست؟ اعتكاف از عَكَفَ مشتق است، عُكوف يعني يك جا ايستادن. اعتكاف رمزش اين است كه شما هميشه پيش خدا بمانيد. حج هم رمزش همين است. عمره رمزش دور خدا چرخيدن است، اما ما همه را براي ثوابش انجام مي‌دهيم. آن استادم مي‌گفت: اگر آدم در تابستان براي خنك شدن وضو بگيرد وضويش باطل است، اما اگر براي خدا وضو بگيرد هم خنك مي‌شود و هم عملش صحيح است. ثواب ما را بيچاره كرده است.

ادامه »

 نظر دهید »

بي فرهنگي هايي که برخي «زرنگي» مي پندارند

07 خرداد 1391 توسط گنجی


معناي واژه هاي «زرنگي» و «آدم زرنگ» مي تواند تعابير مختلفي داشته باشد. برخي از مردم به اشتباه اين ?واژه به معناي زير پا گذاشتن حقوق ديگران، رعايت نکردن قانون و ناديده گرفتن آداب اجتماعي در نظر گرفته مي شود. 


بي فرهنگي هايي که برخي «زرنگي» مي پندارند

معناي واژه هاي «زرنگي» و «آدم زرنگ» مي تواند تعابير مختلفي داشته باشد. گاهي اوقات زندگي به ذکاوت و استعداد در انجام موفقيت آميز کارها اتلاق مي شود گاهي نيز به توانايي هاي ذهني و جسمي؛ متاسفانه در انديشه برخي از مردم به اشتباه اين ?واژه به معناي زير پا گذاشتن حقوق ديگران، رعايت نکردن قانون و ناديده گرفتن آداب اجتماعي در نظر گرفته مي شود. در ادامه به ?? عملي که بعضي افراد از آن تعبير به «زرنگي» مي کنند اشاره مي کنيم:

 

ادامه »

 نظر دهید »

خلاصه ای از زندگی امام هادی علیه السلام

04 خرداد 1391 توسط گنجی
خلاصه ای از زندگانی حضرت امام هادی علیه السلام



>

«امام ابوالحسن على النقى الهادى» عليه السلام پيشواى دهم شيعيان، در نيمه ذيحجه سال 212 هجرى در اطراف مدينه در محلى به نام «صريا» به دنيا آمد(1).

پدرش پيشواى نهم، امام جواد عليه السلام و مادرش بانوى گرامى «سمانه» است كه كنيزى با فضيلت و تقوا بود (2).

مشهورترين القاب امام دهم، «نقى» و «هادى» است، و به آن حضرت «ابوالحسن الثالث» نيز مى‏گويند (3).

امام هادى عليه السلام در سال 220 هجرى پس از شهادت پدر گراميش برمسند امامت نشست و در اين هنگام هشت ساله بود.

مدت امامت آن بزرگوار 33 سال و عمر شريفش 41 سال و چند ماه بود و در سال 254 در شهر سامراء به شهادت رسيد.

 

 

ادامه »

 نظر دهید »

*▌ *▌ دل راشراره غم توپرشرار کرد(ناله هاي قلم درسوگ هادي الامم(ع)▌ *▌ *▌

04 خرداد 1391 توسط گنجی

 

شرار غم

دل را شراره غم تو پُر شرار کرد
داغ تو قلب خسته دلان، داغدار کرد

اى سرو بوستان ولا از غم تو چرخ
جارى ز دیده اشک چو ابر بهار کرد

با کشتن تو قاتلت اى هادى امم
خود را به نزد ختم رسل شرمسار کرد

هرگز ندیده دیده تاریخ تا کنون
چون قاتل تو کو ستم بى شمار کرد

دشمن فکند گوشه زندان ز راه کین
هر کس ز مِهر، دوستیت اختیار کرد

رویش سیاه باد که آن خصم بد منش
روز زمانه تیره‌تر از شام تار کرد

در ماتم تو چاک گریبان خویش را
فرزند داغدار تو با حال زار کرد

بر تربت تو مادر پهلو شکسته‌ات
اشک از بصر چو گوهر غلطان نثار کرد

اى شمع برفروخته عشق، اهل دل
طوف حریم پاک تو پروانه‌وار کرد

باشد گداى خاک نشینت کسى که او
خود را مقیم درگهت اى شهریار کرد

هر کس غلام کوى تو گردید بى گمان
بر صاحبان تاج و نگین افتخار کرد

از لطف خویش «حافظى» دل شکسته را
یزدان به سفره کرمت ریزه خوار کرد
“محسن حافظى”


 

 نظر دهید »

ماه رجب

03 خرداد 1391 توسط گنجی

ماه مبارک رجب آمده تا دلهای مجذوب را به میهمانی شعبان ببرد. رجب ماه خداست. ماهی که

تلنگری به دلها می‌خورد که معبود را چگونه بپرستیم و چگونه عبادت کنیم و … خوشا به حال آنان که

رجب را از پیشگاه معبود شروع کردند و به سوی نور شتافتند.

میلاد حضرت امام باقر علیه السلام بر همه مسلمین مبارک باد

 1 نظر

توصیه اخلاقی

02 خرداد 1391 توسط گنجی
یک توصیه اخلاقی

حضرت آیت الله مظاهری _ حفظه الله

 


 

يک توصيۀ اخلاقي

من هميشه به شما جوان‌ها يک جمله داشتم و اکنون آن جمله را تکرار مي‌کنم و تقاضا دارم به آن عمل کنيد:

 

جوانان عزيز مراقب باشيد گناه در زندگي شما نباشد که گناه انسان را به سقوط مي‌کشاند. گناه، زندگي را سياه مي‌کند. گناه، زندگي را تباه مي‌کند. اما ا

گر العياذبالله گناه کرديد، مواظب باشيد که در سرازيري گناه واقع نشويد که اگر در سرازيري گناه واقع شديد، نظير ماشيني است که ترمز آن بريده باشد،

سقوط مي‌کنيد و برگشتن شما بسيار مشکل است، همچنان‌که کنترل آن ماشين غير ممکن است. يعني نه خودتان مي‌توانيد کنترل کنيد و نه ديگران

مي‌توانند شما را کنترل کنند.

 

امّا مهم‌تر آنکه اگر العياذبالله در سرازيري گناه هستيد، مواظب باشيد که گناه را توجيه نکنيد که توجيه گناه، يک پردۀ ضخيم و يک حجاب ضخيمي براي عقل و

فطرت و وجدان اخلاقي است و توجيه گناه انسان را به جايي مي‌رساند که گناه مي‌کند و خيال مي‌کند که کار خوبي است.  بسياري از انحراف‌ها از همين

ناحيه پديد مي‌آيد. لذا قرآن کريم مي‌فرمايد: ورشکسته ترين افراد، افراد توجيه‌گر هستند. کساني که مبتلا به جهل مرکب مي‌باشند.

 

بنابر تعبير قرآن کريم، ورشکسته ترين افراد کساني هستند که کار بد مي‌کنند و خيال مي‌کنند که خوب است؛ يعني کارهاي خود را توجيه مي‌کنند:

 

«الَّذينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً» کهف 104

 نظر دهید »

بیانات مراجع عظام تقلید در مورد اهانت به ائمه

02 خرداد 1391 توسط گنجی

آیت الله سبحانی:

آیت‌الله جعفر سبحانی از مراجع تقلید، دیروز (پنج‌شنبه ۲۸ اردیبهشت) در جشنواره نوآوری تبلیغ دینی که در سالن اجتماعات مدرسه علمیه فیضیه قم برگزار شد، با اشاره به اهانت یکی از خوانندگان خارج از کشور به امام‌هادی(ع) گفت: این خواننده خبیث که به همه قید و بندها پشت‌پا زده و به ساحت مقدس امام‌هادی(ع)‌ اهانت کرده است، در حقیقت آدم مرتد به تمام معنی و یا در حکم ساب‌النبی است.


آیت الله نوری همدانی:

 

به نقل از رسا، حضرت آیت الله حسین نوری همدانی از مراجع تقلید، روز چهارشنبه در درس خارج خود که با حضور طلاب و روحانیان در مسجد اعظم قم برگزار شد، اهانت به مقدسات مسلمانان و شیعیان را محکوم کرد.

وی با محکوم کردن اهانت صورت گرفته از سوی یک خواننده خارج نشین به ساحت امام هادی(ع) اظهار داشت: ما شکی نداریم که هرگونه

اهانت و سبّ پیامبر(ص)، حضرت فاطمه زهرا و ائمه علیهم السلام موجب ارتداد است و هر کس مرتد شد حکم او معلوم است و

این فرد نیز محکوم به ارتداد است.


آیت الله مکارم شیرازی

 

سلام علیکم/ چند وقتی است توهین به امام مظلوم ما حضرت هادی(ع) در سایت ها و وبلاگ ها و فضای مجازی افزایش یافته است. / اخیرا

خواننده ای فراری آهنگی اجرا کرده که سراسر توهین و هتاکی به ائمه معصومین از جمله حضرت امام هادی و حضرت بقیة الله الاعظم و حضرت

امام رضا(ع) است./ خواهشمندیم بفرمایید حکم این فرد چیست؟

بسم الله الرحمن الرحیم / با اهداء سلام و تحیت؛

جواب: اگر از روی علم و عمد باشد مرتد می شود و بر دیگران لازم است که نهی از منکر کنند.

همیشه موفق باشید.

آیت الله صافی:

 

سوال: بسمه تعالی. متاسفانه چند وقتی است که عده ای اجیر شده که عمدتاً از ضد انقلاب خارج کشور میباشند،  بر روی فضای اینترنت در سایت ها و وبلاگ های خود، به راحتی به امام مظلوم ما امام هادی علیه السلام اهانت و جسارت می کنند.(طراحی جوک، کشیدن کاریکاتور، فحاشی، دروغ بستن و…)، حکم این افراد چیست؟

پاسخ: چنانچه اهانت و جسارت به حضرت نموده باشند، مرتدند. والله العالم. 1جمادی الثانیه 1433

 

 3 نظر

چرا امام علی النقی (ع) ؟

02 خرداد 1391 توسط گنجی

چرا امام علی النقی (ع) ؟


خیلی از مردم سوال می کنند، چرا این همه هتک حرمت در حق امام هادی (ع) می شود ؟ چرا دشمن از بین همه ی ائمه (ع) امام هادی را انتخاب کرده است ؟


تحلیل های زیادی در این باره شده است ، و گاها صحیح و بجا هم می باشند . اما از آنجایی که دشمن دارای عقبه ی فکری خوب و بالایی است ، قطعا ، می توان از این کارشان تحلیل های بسیاری کرد ، اما هدف آن ها بالاتر از این مسائل می باشد .


به طور مثال ، برخی ها گفته اند که : « دلیل هتک حرمت به امام هادی (ع) ، جهل شیعیان نسبت به آن امام بزرگوار می باشد »  و یا اینکه گفته اند : « اصل تشیع به زیارت جامعه کبیره است و این زیارت شریف ، از امام هادی (ع) نقل شده است ، هدف آن ها با این کار نقض تشیع می باشد . »

این تحلیل ها همانگونه که در بالا هم گفتم ، درست می باشد اما اصولا اگر انسان بخواهد کاری را به صورت ریشه ای انجام دهد و به هدف نهایی برسد ، باید 3 هدف را در پیش گیرد : هدف کوتاه مدت ، هدف میان مدت ، هدف بلند مدت ( هدف نهایی ) ، که می توان گفت دو هدف اول ، وسیله است برای رسیدن به هدف سوم ( نهایی ) می باشد . که به اعتقاد من ، اکثر تحلیل ها به هدفت اول و دوم دشمن برمی گردد .


اما هدف اصلی و نهایی از این هتک حرمت ها چیست ؟ بهتر است اینگونه بپرسیم : چرا این همه حمله به شیعیان اثنی عشری (دوازده امامی) می شود ؟ مگر جمعیت آن ها چقدر است که جامعه استکبار جهانی ، اینقدر از آن ها در هراس است ؟  چرا به سایر مذاهب اسلامی اهانت نمی شود ؟


و اما جواب : اساس و زیر بنای تفکر شیعه اثنی اعشری دو بال سبز و قرمز است ؛ بال سبز همان مهدویت و فرهنگ انتظار ، و بال قرمز همان عاشورا و فرهنگ شهادت می باشد .


قاعدتا اگر کسی تفکرش اینگونه باشد ، زیر بار ظلم و زیر بار نظام های سرمایه داری و لیبرالی نمی رود . و ترس دشمن از همین است .


این افراد انسان نما ، وقتی که نتوانستند از نظر علمی و منطقی بر فرهنگ تشیع اثنی اعشری پیروز شوند ، متوسل به اهانت و هتک حرمت به مقدسات  شدند و گرنه ، آنها امام هادی (ع) را نمی شناسند چه برسد به دشمنی با آن حضرت  ، البته مصداق آن مثل شدند : عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد . زیرا با این کار سبب آن شدند که هم خودمان امام هادی (ع) را بیشتر بشناسیم و هم افکار ایشان را به جهانیان بشناسانیم .


دشمن و بهتر است بگویم صهیونیست ، با این کار نشان داد که مشکل اصلی آن ها تفکر شیعه ی اثنی عشری است ؛ زیرا فقط تفکر شیعه ی اثنی اعشری است که  به وسیله دو بال شهادت و مهدویت ، یارای آن را دارد در مقابل استکبار قد علم کند و پشت آن ها را به خاک زند .


نتیجه گیری : صهیونیست برای مبارزه با تفکر حیات بخش شیعه ی اثنی عشری ، به امام هادی (ع) و مقدسات اهانت کرد تا به هدف اصلی آن ها که همان حکومت بر تمام جهان و سیطره بر آن است ، دست پیدا کند . به چه وسیله ای ؟ به وسیله ی اهانت به مقدسات و از بین بردن تفکر آن ها .


اما سوالی از جامعه جهانی دارم : چگونه شما به حکم ارتداد شاهین نجفی ملعون و حکم اعدام او اعتراض می کنید و آن را مخالف و منافات با آزادی می دانید در حالی که هتک حرمت به یک تفکر و مسخره کردن یک تفکر که حدود 200 میلیون طرفدار دارد و جریحه دار کردن احساسات آن ها توسط یک نفر را منافی با آزادی نمیدانید ؟


ان شاءالله در مقاله ی بعدی ، پیرامون آزادی و معنای آن و عدم تنافی آزادی با اعدام هتاکین می پردازم .


بازتاب این مطلب در : عمارنامه

 5 نظر

به مناسبت سوم خرداد

02 خرداد 1391 توسط گنجی









 

 

 

فتح خرمشهر  فتح خاک نیست

بلکه فتح ارزشهای اسلامی است .

 

حضرت امام خمینی علیه السلام

 نظر دهید »

روز اول ماه رجب

02 خرداد 1391 توسط گنجی

این ماه همانند ماه شعبان و ماه رمضان از ماه‏های بسیار با شرافت و با فضیلت است که در روایات اسلامی بر آن

تأکید و توصیه شده به طوری که ماه رجب شهر الله الأصب، یعنی ماه “سرای خداوند” نامیده شده که رحمت خدا در آن

بر بندگان سرازیر است پس شایسته است انسانهای با ایمان بسیار استغفار و توبه نمایند.

 

روز اوّل ماه

نماز حضرت سلمان; اين نماز را كه رسول گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله) به وى آموخت، به اين نحو است: ده ركعت نماز بجا مى آورى (هر دو ركعت به يك سلام) و در هر ركعت، يك مرتبه «حمد»، سه مرتبه «توحيد» و سه مرتبه «قل يا ايّها الكافرون»

 

را مى خوانى و بعد از سلامِ نماز، دستها را بلند مى كنى و مى گويى:


لا إلهَ اِلاَّ اللهُ، وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ، يُحْيى وَيُميتُ، حَىٌّ لايَمُوتُ، وَهُوَ بِيَدِهِ الْخَيْرُ، وَهُوَ عَلى كُلِّ شَىْء قَديرٌ، اَللّـهُمَّ لا مانِعَ لِما اَعْطَيْتَ، وَلا مُعْطِىَ لِما مَنَعْتَ، وَلا يَنْفَـعُ ذَاالْجَـدِّ مِنْـكَ الْجَـدُّ.

n class="style17">


آنگاه دست ها را بر روى صورت خود مى كشى.(5)


در روز نيمه ماه نيز

اِ

لهاً واحِداً اَحَداً فَرْداً صَمَداً، لَمْ يَتَّخِذْ صاحِبَةً وَلا وَلَداً.


آن معبود يگانه يكتاى فرد بى نيازى كه نگرفته است همدم و نه فرزندى.


آنگاه دستها را به صورت مى كشى.(6)


و در روز آخر ماه رجب نيز،

وَ صَلَّى اللهُ عَلى مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ، وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاَّ بِاللهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ.
و درود خدا بر محمّد و آل پاكيزه اش باد و جنبش و نيرويى نيست جز به خداى بلند مرتبه و بزرگ.


آنگاه دست ها را بر صورت خود مى كشى و حاجتت را مى طلبى كه به اجابت مى رسد.(7)
پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) به سلمان فرمود: «هر مرد و زن مؤمنى كه اين سى ركعت نماز را بجا آورد، خداوند گناهانش را بيامرزد و پاداش كسى كه تمام آن ماه را روزه گرفته، به وى عنايت كند و از آتش دوزخ نجات دهد، و اين به منزله ورقه عبور از صراط است».
سلمان مى گويد: «پس از شنيدن اين حديث از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) با حالت گريه به سجده افتادم و شكر الهى را بجا آوردم».(8)


5ـ نماز ديگرى از حضرت سلمان(رحمه الله)، اين نماز نيز

رسول گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله) درباره پاداش اين نماز به سلمان نكته هايى را فرمود، از جمله، بخشش گناهان، محفوظ ماندن از وحشت قبر و عذاب روز قيامت و دور ماندن از برخى ازبيمارى ها.(9)
1. اقبال، صفحه 634.
2. اقبال، صفحه 635، و مصباح المتهجّد، صفحه 797.
3. اقبال، صفحه 628.
4. مصباح المتهجّد، صفحه 801.
5. اقبال، صفحه 637.
6. همان مدرك، صفحه 657.
7. همان مدرك، صفحه 682.
8. همان مدرك، صفحه 637 و 682.
9. اقبال، صفحه 637.

="font-family: arial, helvetica, sans-serif;">ده ركعت است (هر دو ركعت به يك سلام) كه در روز اوّل ماه رجب خوانده مى شود: در هر ركعت يك مرتبه «حمد» و سه مرتبه «توحيد».
ده ركعت نماز را به همان نحو، انجام مى دهى و پس از سلام نماز، آن دعا را مى خوانى، ولى پس از جمله «وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَىْء قَدير» مى گويى:
ده ركعت نماز به همين نحو انجام مى دهى و پس از هر دو ركعت، آن دعا را مى خوانى ولى پس از جمله «وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَىْء قَدير» اين جملات را اضافه مى كنى:
معبودى نيست جز خداى يگانه كه شريك ندارد فرمانروايى از آن اوست و ستايش مخصوص اوست زنده مى كند و مى ميراندو اوست زنده اى كه هرگز نميرد هر چه خير است بدست او است و او بر هر چيزى تواناست. خدايا جلوگيرى نيست از آنچه تو عطا كنى و عطابخشى نيست براى آن كس كه تو منعش كنى و كوشش شخص كوشا او را از تو بى نياز نكند.
 نظر دهید »

اعمال شب اول رجب

01 خرداد 1391 توسط گنجی

 

اعمال شب اول رجب

دوم: غسل كردن.


مرحوم «سيّد بن طاووس» مى گويد در كتب «عبادات» روايتى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) يافتم كه آن حضرت فرمود: «هر كس درك كند ماه رجب را و در اوّل، وسط و آخر آن، غسل كند; همانند روزى كه از مادر متولّد شده، از گناهان خارج گردد (و پاك شود)».(3)

سوم:

چهارم: بعد از نماز مغرب، 20 ركعت نماز بخواند (هر دو ركعت به يك سلام) و در هر ركعت يك بار سوره «حمد» و يك بار سوره «توحيد» بخواند; رسول خدا(صلى الله عليه وآله) در پاداش اين عمل فرمود: هر كس چنين كند، به خدا سوگند! خودش، خانواده اش، مالش و فرزندانش محفوظ بمانند و از عذاب قبر پناه داده شود… و در قيامت به سرعت از صراط بگذرد.(5)


 

 

 

پنجم: بعد از نماز عشا، دو ركعت نماز بجا آورد، در ركعت اوّل

«حمد» و «الم نشرح» را يك مرتبه و سوره «قل هو اللّه احد» را سه مرتبه بخواند و در ركعت دوم، سوره هاى «حمد»، «اَلَم نشرح»، «قل هو اللّه احد» و «معوّذتين» (سوره هاى ناس و فلق) را يكبار بخواند و پس از سلام سى مرتبه بگويد: «لا اله الاّ اللّه» و سى مرتبه «صلوات»

="font-size: small;">

 

بفرستد.
رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود: كسى كه اين عمل را انجام دهد، خداوند گناهانش را مى آمرزد و از گناه پاك مى شود.(6)


ششم:

30 ركعت نماز بخواند، (هر دو ركعت به يك سلام) در هر ركعت يك مرتبه «حمد» و يك مرتبه «قل يا ايّها الكافرون» و سه مرتبه «قل هو اللّه احد»

="font-size: small;">

 

را بخواند; در روايتى رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود: هر مرد و زن مؤمنى چنين كند، خداوند تمام گناهان كوچك و بزرگ وى را مى آمرزد و تا سال بعد، خداوند نامش را در فهرست «نمازگزاران» مى نويسد و از نفاق پاك مى شود.(7)

هفتم:
احياى
شب اوّل ماه: «شيخ طوسى» در «مصباح المتهجّد» از امام صادق(عليه السلام) از جدّش از امير مؤمنان على(عليه السلام) نقل كرده است كه آن حضرت دوست داشت كه در چهار شب از شبهاى سال، فارغ از هر چيز، به عبادت بپردازد: شب اوّل ماه رجب، شب نيمه شعبان، شب عيد فطر و شب عيد قربان.(8)


در حديثى ديگر، از امام صادق(عليه السلام) نقل شده است كه: «تا مى توانى بر احياى شب هاى عيد فطر، عيد قربان و… شب اوّل رجب مراقبت كن».(9)

 


هشتم: خواندن دعايى كه از امام جواد(عليه السلام) نقل شده است كه فرمود: مستحب است انسان، در شب اوّل رجب، با اين كلمات، دعا كند:

="font-size: small;">

 

 

اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِاَنَّكَ مَليكٌ، وَاَنَّكَ عَلى كُلِّ شَىْء مُقْتَدِرٌ، وَاَنَّكَ ما
خدايا از تو خواهم بواسطه آن كه تو فرمانروايى و تو بر هر چيز توانايى و تو هر كارى
تَشآءُ مِنْ أَمْر يَكُونَ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَتَوَجَّهُ اِلَيْكَ بِنَبِيِّكَ مُحَمَّد نَبِىِّ الرَّحْمَةِ،
را بخواهى مى شود خدايا من بسويت رو كنم بوسيله پيامبرت محمّد پيامبر رحمت
صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، يا مُحَمَّدُ يا رَسُولَ اللهِ، اِنّى اَتَوَجَّهُ بِكَ اِلَى اللهِ رَبِّكَ
درود تو بر او و آلش، اى محمّد اى رسول خدا براستى من به تو رو آورده ام براى رفتن به درگاه خدا پروردگار من
وَرَبِّى لِيُنْجِحَ بِكَ طَلِبَتى، اَللّـهُمَّ بِنَبِيِّكَ مُحَمَّد وَالاَْئِمَّةِ مِنْ اَهْلِ بَيْتِهِ،
و تو تا بلكه بوسيله تو حاجت روا گردم خدايا به حق پيامبرت محمّد و به حق پيشوايان از خاندانش
صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمْ، اَنْجِحْ طَلِبَتى.
صلى اللّه عليه و عليهم كه حاجتم را روا كن.
آنگاه حاجت خود را از خداوند بخواهد.(10)


نهم: از حضرت موسى بن جعفر(عليه السلام) نقل شده كه (در شب اوّل ماه رجب) بعد از فراغ از نماز شب، در حال سجده مى گفت:

لَكَ الْمَحْمَدَةُ اِنْ اَطَعْتُكَ، وَلَكَ الْحُجَّةُ اِنْ عَصَيْتُكَ، لا صُنْعَ لى وَلا لِغَيْرى
براى توست ستايش اگر پيرويت كنم و تو حجت و برهان بر من دارى اگر نافرمانيت كنم نه كارى از من ساخته است و نه از غير من
فى اِحْسان اِلاَّ بِكَ، يا كائِناً قَبْلَ كُلِّ شَىْء، وَيا مُكَوِّنَ كُلِّ شَىْء، اِنَّكَ
در مورد احسان مگر بوسيله تو اى بوده پيش از هر چيز و اى بود كننده هر چيز براستى تو
عَلى كُلِّ شَىْء قَديرٌ، اَللّهُمَّ اِنّى اَعُوذُ بِكَ مِنَ الْعَديلَةِ عِنْدَ الْمَوْتِ، وَ مِنْ
بر هر چيز توانايى خدايا به تو پناه برم از انحراف هنگام مرگ و از
شَرِّ الْمَرْجِعِ فِى الْقُبُورِ، وَ مِنَ النَّدامَةِ يَوْمَ الاْ زِفَةِ، فَاَسْئَلُكَ اَنْ تُصَلِّىَ
بازگشت بد در ميان گور و از پشيمانى در روز قيامت پس از تو خواهم كه درود فرستى
عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَاَنْ تَجْعَلَ عَيْشى عيشَةً نَقِيَّةً، وَ مِيتَتى ميتَةً
بر محمّد و آل محمّد و قرار دهى زندگى مرا زندگى پاك و پاكيزه و مرگم را مرگى
سَوِيَّةً، وَ مُنْقَلَبى مُنْقَلَباً كَريماً، غَيْرَ مُخْز وَ لا فاضِح، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى
معتدل و مستقيم و بازگشتم را بازگشتى گرامى كه خوارى و رسوايى در آن نباشد خدايا درود فرست بر
مُحَمَّد وَ آلِهِ الاَْئِمَّةِ، يَنابيعِ الْحِكْمَةِ، وَ اُولِى النِّعْمَةِ، وَمَعادِنِ الْعِصْمَةِ،
محمّد و آلش آن پيشوايانى كه سرچشمه هاى حكمت و ولى نعمت و معادن عصمتند و
وَاْعصِمْنى بِهِمْ مِنْ كُلِّ سُوء، وَلا تَاْخُذْنى عَلى غِرَّة وَ لا عَلى غَفْلَة، وَ لا
بوسيله ايشان مرا از هر بدى محافظت فرما و مگير مرا در حال غرور و نه در حال غفلت و بى خبرى و
تَجْعَلْ عَواقِبَ اَعْمالى حَسْرَةً، وَ ارْضَ عَنّى، فَاِنَّ مَغْفِرَتَكَ لِلظّالِمينَ
قرار مده پايان كارهايم را حسرت و افسوس و از من راضى شو كه راستى آمرزشت مخصوص ستمكاران است و
وَاَنـَا مِنَ الظّالِمينَ، اَللّـهُمَّ اغْفِرْ لى ما لا يَضُرُّكَ، و اَعْطِنى ما لا يَنْقُصُكَ،
من نيز از ستمكارانم خدايا بيامرز از من آنچه را زيان به تو نزند و عطا كن به من آنچه تو را كم نيايد
فَاِنَّكَ الْوَسيعُ رَحْمَتُهُ، اَلْبَديعُ حِكْمَتُهُ، وَ اَعْطِنِى السَّعَةَ وَ الدَّعَةَ، وَ الاَْمْنَ
زيرا كه رحمت تو وسيع و فرزانگيت تازه و جديد است و عطا كن به من وسعت و فراخى و امنيّت
وَ الصِّحَّةَ، وَ الْبُخُوعَ وَ الْقُنُوعَ، وَ الشُّكْرَ وَ الْمُعافاةَ، وَ التَّقْوى وَ الصَّبْرَ،
و سلامتى و فروتنى و قناعت و سپاسگزارى و تندرستى و پرهيزكارى و شكيبايى و
وَالصِّدْقَ عَلَيْكَ وَ عَلى اَوْلِيآئِكَ، وَ الْيُسْرَ وَ الشُّكْرَ، وَ اعْمُمْ بِذلِكَ يا رَبِّ
راستى (و درستى) نسبت به تو و نسبت به دوستانت و آسانى و شكر و در اينها كه گفتم و با من شريك ساز پروردگار من
اَهْلى وَ وُلْدى وَ اِخْوانى فيكَ، وَ مَنْ اَحْبَبْتُ وَ اَحَبَّنى، وَ وَلَدْتُ وَ وَلَدَنى،
خانواده و فرزندان و برادران دينى مرا و كسانى را كه من دوست دارم يا آنان مرا دوست دارند و فرزندان آينده و پدران گذشته من
مِنَ الْمُسْلِمينَ وَ الْمُؤْمِنينَ يا رَبَّ الْعالَمينَ.(11)
از مسلمانان و مؤمنين اى پروردگار جهانيان.
در حديث آمده است كه اين دعا، بعد از هشت ركعت نماز شب و پيش از نماز وتر است. آنگاه سه ركعت وتر (دو ركعت نماز شفع و يك ركعت نماز وتر) را بجا مى آورى پس از سلام، در همان حالت نشسته مى خوانى:
اَلْحَمْدُ للهِِ الَّذى لا تَنْفَدُ خَزآئِنُهُ، وَ لا يَخافُ آمِنُهُ، رَبِّ اِنِ ارْتَكَبْتُ
ستايش آن خدايى را سزاست كه خزينه هايش پايان نپذيرد و هر كه در امان او بود هراس ندارد پررودگارا اگر من دست به
الْمَعاصِىَ فَذلِكَ ثِقَةٌ مِنّى بِكَرَمِكَ، اِنَّكَ تَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِكَ، وَتَعْفُو
نافرمانى زدم اين بخاطر آن اطمينانى بود كه به كرم تو داشتم براستى كه تو از بندگانت
عَنْ سَيِّئاتِهِمْ، وَ تَغْفِرُ الزَّلَلَ، وَ اِنَّكَ مُجيبٌ لِداعيكَ وَ مِنْهُ قَريبٌ، وَ اَنـَا
توبه شان را مى پذيرى و از گناهانشان درگذرى و لغزشهاشان بيامرزى و براستى كه تو خواننده ات را پاسخ دهى و به او نزديكى و من
تائِبٌ اِلَيْكَ مِنَ الْخَطايا، وَ راغِبٌ اِلَيْكَ فى تَوْفيرِ حَظّى مِنَ الْعَطايا، يا
بسوى تو از گناهان توبه كنم و ميل دارم از درگاهت كه بهره ام را از عطاهاى خويش فراوان گردانى اى
خالِقَ الْبَرايا، يا مُنْقِذى مِنْ كُلِّ شَديدَة، يا مُجيرى مِنْ كُلِّ مَحْذُور، وَفِّرْ
آفريننده خلايق اى نجات دهنده من از هر سختى اى پناه ده من از هر خطر و چيز ترسناك خدايا نشاط و خوشحاليم را
عَلَىَّ السُّرُورَ، وَ اكْفِنى شَرَّ عَواقِبِ الاُْمُورِ، فَاَنْتَ اللهُ عَلى نَعْمآئِكَ
فراوان گردان و از شر پايان هر كار نگاهم دارد كه براستى اى خدا تو بر نعمتها
وَ جَزيلِ عَطـآئِكَ مَشْكُـورٌ، وَ لِكُلِّ خَيْر مَذْخُـورٌ.(12)
و عطاهاى سرشارت مورد سپاسگزارى هستى و براى هر خير و خوبى ذخيره ما باشى.
1. اقبال، صفحه 627.
2. همان مدرك، صفحه 628.
3. همان مدرك.
4. زاد المعاد، صفحه 13.
5. اقبال، صفحه 629.
6. همان مدرك.
7. اقبال، صفحه 629 .
8. مصباح المتهجّد، صفحه 798.
9. زاد المعاد، صفحه 13.
10. مصباح المتهجّد، صفحه 798.
11. مصباح المتهجّد، صفحه 798.
12. مصباح المتهجّد، صفحه 799.

زيارت امام حسين(عليه السلام) در اين شب فضيلت بسيار دارد.(4)

 نظر دهید »

السلام علیک یا اباصالح المهدی (عج) روحی فداک

31 اردیبهشت 1391 توسط گنجی





با عرض سلام و ادب خدمت شما دوستان.

e="text-align: justify;">
به استحضار شما دوستان می رسانیم کنفرانس «حلقه معرفت» که فعالیت جدید خود را از تاریخ 89/10/18 آغاز نموده، هر روز عصر ، با سلسله مباحث دینی در مسنجر L4i ، اتاق «حلقه معرفت» (که از مالکیت گرفته تا سایر برنامه هایش، بصورت گروهی اداره می شود) خدمتگذار شما بزرگواران خواهیم بود.

شما عزیزان می توانید هر هفته جهت کسب اطلاع از برنامه سخنرانیها، به همین آدرس Zitova.mihanblog.com و یا به سایت مرجع Zitova.ir مراجعه و اطلاعات لازم را کسب نمایید.

برای دیدن آدرس اتاق حلقه معرفت در مسنجر L4i اینجا را کلیک فرمایید.




زمان برنامه ها :

هر روز (غیر جمعه ها) از ساعت 17

 1 نظر

مضرات موسيقي از ديدگاه اسلام

29 اردیبهشت 1391 توسط گنجی

نوشته شده توسط حجت الاسلام یاسین کمالی وحدت

پیامبر (صلی الله علیه و آله) : هر کس به لهویات گوش دهد در روز قیامت در گوش او سرب آب شده ریخته خواهد شد.  (مستدرک ج 2 ص 459 – مستدرک، ج 13، ص 222)

«و من الناس من یشتری لهو الحدیث … [1]» و برخی مردم سخنان بیهوده را می خرند تا مردم را از روی نادانی، از راه خدا گمراه سازند و آیات الهی را استهزا گیرند؛ برای آنان عذابی خوارکننده است.

«لهو الحدیث» به هرگونه سخن با آهنگ سرگرم کننده و غفلت زا گفته  می شود. روایات متعددی آن را به غنا تفسیر کرده است.

تمامی فقیهان شیعی بر این باورند که غنا حرام بوده و هیچ شک و تردیدی در آن نیست.

حکمت ها، آثار و فلسفه حرمت موسیقی:

1- گرایش به فساد:

غنا و آواز مطرب لهوی، انسان را به سوی فساد اخلاقی می کشاند؛ پیامبر (صلی الله علیه و آله) می فرمایند: «غنا نردبان زنا است[2]»؛ یعنی مقدمه آن.

- بی غیرتی!

امام صادق (علیه السلام) فرمود: اگر در منزلی چهل روز نوای موسیقی پخش شود، شیطان وارد شده، چنان قدرت نمایی کند که غیرت و حفظ ناموس را از او بردارد، آنچنانکه حتی اگر به ناموس وی هم تجاوز شود، در نزد او اهمیتی ندارد[3]

همچنین فرمود:«خانه ای که در آن غنا باشد، از فساد و فحشا مصون نخواهد بود.[4]

در حدیث دیگری آمده:« … ایاکم و الغناء، فانه ینقص الحیاء … [5]» «از غنا و موسیقی دوری کنید زیرا موسیقی حیاء را از بین می برد، شهوت را زیاد می کند. مردانگی را نابود می سازد، و هر کاری که شراب می کند موسیقی هم انجام می دهد.

2- غفلت از یاد خدا:

قرآن یکی از عوامل گمراهی را «لهو الحدیث» دانسته است.

«لهو» چیزی است که انسان را چنان مشغول کند که باعث غفلت و بازماندن از کارهای مهمتر شود. امام صادق (علیه السلام) فرمود : «گوش دادن به غنا، قساوت قلب می آورد.[6] و در نتیجه باعث فراموشی خدا و معنویت می شود و اعتقادشان به جهان پس از مرگ سست خواهد شد. »

3- تضعیف اراده و شکست شخصیت

شنیدن و نواختن موسیقی، آن چنان اراده را سست و غریزه جنسی را تحریک می کند که شخص را بی اراده و بدون اختیار به حرکت در می آورد و شخصیت انسانی خود را در اختیاز نوازنده و خواننده قرار می دهد.

4- ضعف اعصاب و بهم خوردن تعادل روان.

از موضوعاتی که روی تمام بدن اثر می گذارد، موسیقی است؛ زیرا موسیقی در سیستم سمپاتیک و پاراسمپاتیک اثر داشته و تعادل روان را بر هم می زند و به دنبال آن سلامتی بدن را تحت فشار قرار می دهد. موسیقی با نواهای حزن آمیز و یا آهنگ های نشاط انگیز خود، گاهی آنچنان تعادل اعصاب را از بین می برد که جذب، دفع، هضم، ترشحات، ضربان قلب و فشارخون و مایعات دیگر را مختل ساخته و شخص را به امراض فراوانی نزدیک می کند.

همچنین در اثر فشار شدیدی که تحریکات خارجی موسیقی روی اعصاب وارد می کند، قدرت اندیشه را از انسان گرفته و آثار جنون و مرض هائی[7] در افراد آن ظاهر می شود که به نمونه هایی اشاره می شود:

هفتاد و پنج درصد(75%) موسيقي دانان اسير آشفتگي هاي فكري بودند. بتهُوِن، شوبرت، دووراك، شومان، نيچه از آن دسته موسيقي داناني بودند كه ديوانگي و جنون گريبان گيرشان شد. مندلس، باخ، اول و شوپن هم ازآندسته گروه موسيقي داناني مي باشند كه در اثر اختلالات رواني تا سرحد جنون گام نهادند.

مجله روشنفكري درباره يك كنسرت موسيقي مي نويسد:

«وقتي دخترها و پسرها آهنگهاي تند و رعشه انگيزشان را مترنّم مي سازند، سالن به لرزه مي افتد، دخترها جيغ ميكشند، به سر و گوش هم مشت مي كوبند، غش مي كنند، موهاي خود را چنگ چنگ ميكَنند و پسرها از هوش مي روند»[8]

«در ملبورن پنجاه هزار نفر بعد از گوش دادن به يك كنسرت موسيقي چنان به هيجان آمدند كه ناگهان همه به هم ريختند و بدون جهت يكديگر را زخمي كردند و تا آمدن پليس، چند نفر به ضربه چاقو از پاي در آمدند، به چند نفر تجاوز شد و تعداد زيادي مجروح شدند.»[9]

بنا براين به گواهي برخي پزشكان، غنا و موسيقي آثار زيانباري بر روي اعصاب داشته و شخص را دچار افسردگي و مبتلا به فشار خون مي كند.[10]

شايد هر نوع موسيقي براي اعصاب زيان بار نباشد، بلكه استفاده زياد و افراط باعث تخدير شود، ولي بايد توجه داشت كه پيامدهاي منفي معنوي آن را راحتي در ساير موارد نبايد كوچك شمرد.

از اين روي آموزش دادن موسيقي مطرب و لهوي حرام است، در آمدي هم كه از اين راه به دست مي آيد حرام مي باشد و حتي خريد و فروش و نگهداري آلات مخصوص لهو و لعب حرام مي باشد و حتي خريد و فروش و نگهداري آلات مخصوص لهو لعب حرام مي باشد.

 

ادامه »

 2 نظر

تصویر: آیت الله بهجت

28 اردیبهشت 1391 توسط گنجی

 

تسلیت

 

یا بقیة الله اجرک الله

 

وقتی که از حرم مطهرومراسم وداع با پیکر به منزل آمدم بسیار منقلب بودم.در اون حال این غزلگونه رو در فراق پیر مرادمون سرودم.به مناسب سالگرد ارتحال ملکوتی ایشان این غزل را مجددا در وبلاگ قرار دادم .

 

چـگونه شرح دهـم داستـان غـربت را                  غــم فـراق بـزرگـان بـا مـروت را

 

چه غصه هاست خدایا در این زمانه ی تلخ           چه درد هاست دریغا زمان غیبت را

 

زبان بـه نـاله گـشایید در فراق رخــش                  چگونه خاک سپاریم پیر حکمت را

 

فقیه محفل خوبان حکیم اهل خرد                        چه خوانمش گل باغ وفا وغیرت را

 

به خون نشسته قم ازفقدآیت عرفان                     که برده دست اجل مظهر محبت را

 

 

بریزدر غم هجرش «فقیر» اشک چو خون

 

که دیده ای به دو چشمت فراق بهجت را

شعر از : حسین کرمی تهرانی

 نظر دهید »

حدیث روز

28 اردیبهشت 1391 توسط گنجی

 

سرزنش گناهکار! امام صادق سلام الله علیه : مَن عَيَّرَ مُؤمِناً بِذَنبٍ لَم يَمُت حَتّى يَركَبَهُ

كسى كه مؤمنى را براى گناهى سرزنش كند، نميرد تا خودش آن گناه را مرتكب شود ميزان الحكمة: ح 14854

 


 نظر دهید »

دعای برای فرج

28 اردیبهشت 1391 توسط گنجی

 

 

قال المهدی (عج)…و اكثرو الدعا بتعجیل الفرج فان ذلك فرجكم. تعجیل در فرج و ظهور را از خداوند متعال زیاد درخواست كنید، چون این فرج و وسیله‏ی گشایش كار شماست.

 

 

 

ادامه »

 نظر دهید »

حدیث روز

28 اردیبهشت 1391 توسط گنجی


 

 


 
سخن نیک و کار نیک 
 
  
 
  
 
  
 
 

 


 
  
 
 
 
امام على سلام الله علیه : 
 
  
 
  
 
 

 
 
 
 
قُولُوا الخَيرَ تُعرَفُوا بِهِ وَاعمَلُوا الخَيرَ تَكُونُوا مِن أهلِهِ؛ 
 
  
 
  
 
 

 
 
 
 
سخن نيک بگوييد تا بدان شناخته شويد و كار نيک كنيد تا از نيكوكاران شويد 
 
  
 
  
 
  
 
 
 

 

نهج الذکر (با ترجمه): ح 130

 نظر دهید »
28 اردیبهشت 1391 توسط گنجی

 

 

“هو الحبیب”

 

 

انسان دو دهان دارد: یكى گوش كه دهان روح او است و دیگر دهان كه دهان تن او است.

 

این دو دهان خیلى محترم اند. انسان باید خیلى مواظب آنها باشد. یعنى باید صادرات و واردات این دهان ها را خیلى

 

مراقب باشد.

 آنهاییكه هرزه خوراك می شوند، هرزه كار می گردند. كسانى كه هرزه شنو میشوند، هرزه گو میگردند.

 

وقتى واردات انسان هرزه شد، صادرات او هم هرزه و پلید و كثیف مىشود. یعنى قلم او هرزه و نوشته هایش زهرآگین

 

خواهد شد. 

حضرت وصى، امیرالمؤمنین، علیه السلام فرمود: عمل نبات است و هیچ نبات از آب بی نیاز نیست و آبها

گوناگونند. هر آبى كه پاك است، آن نبات هم پاك و میوهاش شیرین خواهد بود; و هر آبى كه پلید است، آن نبات

هم پلید و میوه او تلخ است. خود عمل، حاكى است كه از چه آبى روییده شده است.

 

 

علامه حسن زاده آملی

 

 

 نظر دهید »

چند روایت درباره اهمیت حجاب در نظر فاطمه زهرا

24 اردیبهشت 1391 توسط گنجی

چند روایت درباره اهمیت حجاب در نظر فاطمه زهرا

 

چند روایت درباره اهمیت حجاب در نظر فاطمه زهرا علیهاسلام: 

حضرت موسی بن جعفر علیه السلام از پدران گرامیش از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل فرمود که: 

روزی شخص نابینایی اجازه ورود خواست. فاطمه علیهاسلام برخاست و چادر به سر کرد. 

رسول خدا فرمود: چرا از او رو می‌گیری، او که تو را نمی‌بیند؟

ادامه »

 3 نظر
21 اردیبهشت 1391 توسط گنجی

 
آثار محبت اهل بیت علیهم السلام 
 
  


 
  
 
  
 
  
 
  
 
 

 
 
امام سجّاد سلام الله علیه : 
 
  
 
  
 
  
 
 

 
 
: إنّ حُبَّنا أهلَ البَيتِ يُساقِطُ عَنِ العِبادِ الذّنوبَ كَما يُساقِطُ الرّيحُ الوَرَقَ مِنَ الشَّجَرِ؛
 
 
 
 
 
 

 
 

 
 
محبت ما، اهل بيت، گناه بندگان را فرو مى‌ریزد، چنان‏كه باد، برگ درخت را
 
 
 
 
 
 

 

 
 
 
 
دانش‌نامه قرآن و حدیث: ج 10, ص452, ح 1043

 2 نظر
20 اردیبهشت 1391 توسط گنجی

 
پاداش رساندن حدیث
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

 
 
 
 
پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله : 
 
 

 
 
  
 
 

 
 
 
مَن أدّى إلى أمَّتي حَديثا يُقامُ بِهِ سُنَّةٌ أو يُثلَمُ بِهِ بِدعَةٌ فَلَهُ الجَنَّةَ؛ 
 
  


 
  
 
  
 
 

 
 
هر كس به امّت من حديثى برساند كه به سبب آن سنّتى برپا شود يا بدعتى آسيب بيند، پاداشش بهشت

است 
 
  
 
  
 
  
 
 

 

 
دانش‌نامه قرآن و حدیث: ج 15, ص44, ح 47

 

  

 

  

 

  

 

  

 

  

 

  

 

  

 

  

 

  

 

  

 

  

 

  

 

  

 

  

 

  

 

  

 

  

 

 

 2 نظر
18 اردیبهشت 1391 توسط گنجی

 

 

23 اس ام اس تبریک ولادت حضرت فاطمه زهرا

پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: بهشت زیر پای مادران است .

روزت مبارک مادر جان

 

پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: هیچ کسی به سیمای پدر و مادرش نگاه محبت آمیز نمی کند، مگر اینکه خداوند متعال در مقابل هر نگاه او ثواب یک حج قبول شده به وی عطا می کند.

 

امام صادق(ع)می فرمایند:

اگر دوست داری خداوند عمرت را زیاد کند پدر و مادرت را خوشحال کن.

 

زیباترین واژه بر لبان آدمی واژه “مادر” است

زیباترین خطاب “مادر جان” است

“مادر” واژه ایست سرشار از امید و عشق

واژه ای شیرین و مهربان که از ژرفای جان بر می آید

روزت مبارک مادر جان

 

ای مادر عزیز که جانم فدای تو

قربان مهربانی و لطف و صفای تو

تولد مظهر خلقت مبارک باد

23 اس ام اس تبریک ولادت حضرت فاطمه زهرا

 1 نظر
18 اردیبهشت 1391 توسط گنجی

23 اس ام اس تبریک ولادت حضرت فاطمه زهرا

میلاد حضرت بتول و هدیه آسمانی خدا به رسول، بانوی ملکوت و جبروت، حضرت صدیقه طاهره (س) گرامی باد.

 

امشب، آسمان مکه آذین¬بند قدوم دختر خورشید است و کعبه و زمزم و صفا، سرود خوان آمدن کوثر جاری رسول خدایند.

ولادت حضرت فاطمه(س) مبارک باد.

 

میلاد زهره زهرا، طاهره مطهره، کوثر رسول، حضرت زهرای بتول بر همه مسلمانان جهان مبارک باد.

23 اس ام اس تبریک ولادت حضرت فاطمه زهرا

 نظر دهید »

کارت پستال های میلاد حضرت زهرا سلام الله

18 اردیبهشت 1391 توسط گنجی

دانلود کارت پستال و پوستر ولادت حضرت فاطمه زهرا

 

kartpostal adana.ir 11 200x139 کارت پستال تبریک میلاد حضرت فاطمه زهرا
kartpostal adana.ir 10 200x139 کارت پستال تبریک میلاد حضرت فاطمه زهرا

kartpostal adana.ir 9 200x139 کارت پستال تبریک میلاد حضرت فاطمه زهرا
kartpostal adana.ir 8 200x139 کارت پستال تبریک میلاد حضرت فاطمه زهرا

kartpostal adana.ir 7 200x139 کارت پستال تبریک میلاد حضرت فاطمه زهرا
kartpostal adana.ir 6 200x139 کارت پستال تبریک میلاد حضرت فاطمه زهرا

kartpostal adana.ir 5 200x139 کارت پستال تبریک میلاد حضرت فاطمه زهرا
kartpostal adana.ir 4 200x139 کارت پستال تبریک میلاد حضرت فاطمه زهرا

kartpostal adana.ir 3 200x139 کارت پستال تبریک میلاد حضرت فاطمه زهرا
kartpostal adana.ir 2 200x139 کارت پستال تبریک میلاد حضرت فاطمه زهرا

kartpostal adana.ir 1 200x139 کارت پستال تبریک میلاد حضرت فاطمه زهرا
kartpostal adana.ir  200x139 کارت پستال تبریک میلاد حضرت فاطمه زهرا


 

 1 نظر
07 اردیبهشت 1391 توسط گنجی

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
مَن أَحَبَّ فاطِمَةَ ابنَتي فَهُوَ فِي الجَنَّةِ مَعي؛
 
 
 
 
 
 
 
 
 
هر كس دخترم فاطمه را دوست داشته باشد، در بهشت با من همراه خواهد بود.
 
 
 
 
 
 
 
 
 
بهشت و دوزخ از نگاه قرآن و حدیث: ج2 ح 365

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

کتابخانه :: جستجو در پایگاه حدیث نت :: خوراک حدیث روز

 

 1 نظر
06 اردیبهشت 1391 توسط گنجی
محل دفن حضرت زهرا

پس از گذشتن چهارده قرن از رحلت فاطمه (سلام الله علیها) هنوز به طور تحقیق کسی نمی داند قبر آن بانوی مظلومه کجاست؟ و این خود برای شیعیان و ارادتمندان خاندان عصمت مصیبتی غم انگیز است که گاهی یکی دو بار یا بیشتر توفیق زیارت مدینه ی طیبه- در طول عمر- نصیبشان شده یا می شود ولی نمی دانند قبر فاطمه را در کجا زیارت کنند، تا سلام و درودی بر سر تربت آن حضرت نثار نمایند. [1] .


و این هم به خاطر همان وصیتی بود که فاطمه کرد تا قبرش مخفی و پنهان باشد و گرنه ممکن بود بعدها به وسیله ی فرزندان معصوم آن حضرت محل آن شناخته و معلوم گردد چنانکه قبر شوهرش علی (علیه السلام) نیز سالها مخفی بود و بعدها آشکار گردید، و به هر صورت مرحوم ابن شهر آشوب گوید: قبر فاطمه در بقیع است، و نیز گفته اند: در خانه ی آن حضرت او را دفن کردند، و قول دیگر هم آن است که قبر فاطمه (سلام الله علیها) بین قبر رسول خدا (صلی الله علیه وآله) و منبر آن حضرت قرار دارد. [2] .


و از شیخ طوسی (ره) نقل کرده که فرموده است: آنچه در میان نقلها صحیحتر به نظر می رسد آن است که فاطمه (سلام الله علیها) را در خانه اش دفن کردند، و یا در روضه ی رسول خدا (صلی الله علیه وآله) و سپس می گوید: این گفتار را حدیثی که از پیغمبر (صلی الله علیه وآله) نقل شده تایید می کند که فرمود:


«ان بین قبری و منبری روضه من ریاض الجنه»


(همانا میان قبر و منبر من باغی است از باغهای بهشت.)


و احمد بن محمد بن ابی نصر از حضرت ابی الحسن (علیه السلام) روایت کرده که فرمود: فاطمه (سلام الله علیها) را در خانه اش دفن کردند، و چون بنی امیه مسجد را توسعه دادند جزء مسجد قرار گرفت [3] .


در حدیثی که مرحوم مجلسی از برخی کتابهای مناقب قدیمه از ابن عباس روایت کرده ماجرای وصیت و رحلت فاطمه (سلام الله علیها) را بتفصیل نقل می کند تا به ماجرای دفن که می رسد می گوید: هنگامی که خواستند فاطمه (سلام الله علیها) را دفن کنند از نقطه ای از بقیع آوازی شنیده شد که گفت: او را بدینجا بیاورید که خاکش از اینجا برداشته شده، و چون جنازه را بدانجا آوردند قبری آماده در آنجا بود و او را در همانجا دفن کردند و روی آن را با زمین مساوی قرار دادند. [4] .


و از کتاب عیون المعجزات منسوب به سید مرتضی (ره) نقل کرده که گوید: فاطمه (سلام الله علیها) را در بقیع دفن کردند، و چهل صورت قبر ساختند تا کسی محل قبر حقیقی را نداند [5] و از مرحوم علی بن عیسی اربلی نیز نقل کرده که او نیز گفته است: آن حضرت را در بقیع دفن کردند [6] ولی خود مجلسی (ره) عقیده دارد که آن حضرت را در خانه ی خودش دفن کردند [7] ، چنانکه از ابن بابویه نیز همین نظریه نقل شده [8] ، ولی مرحوم علی بن عیسی اربلی پس از نقل ابن بابویه گوید: ظاهر و مشهور از آنچه از مردم نقل شده و ارباب تواریخ گفته اند همانست که فاطمه (سلام الله علیها) را در بقیع دفن کردند.


نگارنده گوید: به نظر می رسد که همین قول آخر که محل دفن، قبرستان بقیع بوده صحیحتر از اقوال دیگر باشد خصوصا با توجه به روایاتی که امیرالمومنین (علیه السلام) برای مخفی ماندن قبر صورت قبرهای دیگری نیز درست کرد، و حتی در نقل سید مرتضی و دیگران بود که چهل صورت قبر بدین منظور ساخت، و دنبال آن نیز آمده که چون روز دیگر آمدند و خواستند قبر را بشکافند امیرالمومنین (علیه السلام) با حال غضب آمد و آنها را از این کار بازداشت به شرحی که می آید، و در روایت علل الشرایع نیز که پیش از این گذشت چنان بود که علی (علیه السلام) دستور داد برای روشن کردن کوچه های مدینه یا روی جهات دیگر چند شاخه ی خرما را آتش کردند و جلوی جنازه ببرند… ولی باز هم به طور قطع نمی توان در این باره سخنی بر زبان آورد، والله اعلم.


پاورقی


[1] در یکی از سفرها که نگارنده به مدینه طیبه مشرف شدم روزی در نزدیکی قبرستان بقیع به یکی از دوستان دوران طلبگی و تحصیلی برخوردم که سالها بود ایشان را ندیده بودم، پس از سلام و یک احوالپرسی خیلی مختصر و کوتاه با حالی منقلب و متاثر کننده به من گفت: فلانی قبر مادرتان کجاست؟ تا به زیارت آنجا برویم؟ و به دنبال آن اشک از دیدگانش جاری شد، و نگارنده را نیز متاثر و گریان کرده و بدون خداحافظی مرا به حال خود گذارده و رفت.


[2] مناقب، ج 3، ص 357?


[3] مناقب، ج 3، ص 365?


[4] بحارالانوار، ج 43، ص 215?


[5] بحارالانوار، ج 43، ص 212?


[6] بحارالانوار، ج 43، ص 187?


[7] بحارالانوار، ج 43، ص 188?


[8] بحارالانوار، ج 43، ص 187

 1 نظر

علی علی

04 اردیبهشت 1391 توسط گنجی

علی علی



امام باقر (ع) فرمود:

مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَی‏ءٍ مِنَ التَّمجِیدِ أَفضَلَ مِن تَسبِیحِ فَاطِمَةَ وَ لَو كَانَ شَی‏ءٌ أَفضَلَ مِنهُ لَنَحَلَهُ

رَسُولُ اللَّهِ فَاطِمَةَ؛

خداوند به ذكرى بهتر و بالاتر از تسبیح حضرت فاطمه(س) مورد تمجید و پرستش قرار

نمى‏گیرد، زيرا اگر چیزى بالاتر از آن وجود داشت، رسول‌ خدا (ص) آن را به دخترش فاطمه

تعلیم مى‏داد.

كافى، ج 3 ص 343؛ تهذیب شیخ طوسى، ج 1 ص 164



هم صحبت ماست نوح تسبیحاتت

آرامش با شکوه تسبیحاتت

در زندگی شیعه تو یا زهرا

حاری ست همیشه روح تسبیحاتت

 




***



امام صادق (ع) فرمود:

أَنَّ فَاطِمَةَ كَانَت مَسبَحَتُهَا مِن خَیطِ صُوفٍ مُفَتَّلٍ مَعقُودٍ عَلَیهِ عَدَدَ التَّكبِیرَاتِ فَكَانَت تُدِیرُهَا بِیدِهَا

 

 

تُكَبِّرُ وَ تُسَبِّحُ…؛

تسبیح فاطمه از ریسمان پشمین بود كه به تعداد تكبیرها (34 عدد) گره داشت، آن را همواره

مى گردانید و با آن تكبیر و تسبیح مى‏گفت، تا وقتى حمزه شهید شد، تسبیحی از تربت او

ساخت.

وسائل الشیعه ج4 ص1033؛ مکارم الاخلاق ص282



دادند به دست تو همه عالم را

سر رشته عشق را شکوه غم را

با معرفتت گره بزن چون تسبیح

بانوی سی و چار مرتبه قلبم را


 نظر دهید »

علی‌جان!

04 اردیبهشت 1391 توسط گنجی

tp://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/18018974110461920825.gif" target="_blank">


با کدامین واژه داغدار،
با کدامین حنجره سوخته
و با کدامین رمق بازمانده،
پاسخت گویم؛ علی جان!

نفسم بالا نمی‌آید!
چشم‌های خسته‌ام دیگر توان باز شدن ندارد؛
اما چه کنم که دم مسیحایی‌ات مرده زنده می‌کند!
چه کنم که جان فاطمه نه در قبضه عزرائیل که در قبضه توست!

می‌خواهم دیگر بار آفتاب چهر‌ه‌ات را به نظاره بنشینم!
می‌خواهم این چشم‌های جوشان اشک را
که بر چهره تکیده و مظلومت می‌چکد با سرانگشتانم پاک کنم!

علی جان! کمک کن تا بازوان مجروحم
برای آخرین بار به یاری‌‌ات بشتابد
و غبار غم از دیدگانت بزداید!

می‌دانم که بعد از من کسی نیست که یاری‌ات کند!
می‌دانم که بعد از من تنها مونس تو چاه خواهد بود
و نخلستان‌های کوفه!

ای مظلوم‌ترین مرد تاریخ!
تو بعد از من تنهاتر از پیش خواهی شد.
تو بعد از من سال‌ها خار در چشم
و استخوان در گلوخواهی داشت؛

اما ملالی نیست، آن‌روز را می‌بینم
که فرزندم مهدی می‌آید
و انتقام تو را از دودمان کفر و نفاق می‌گیرد؛
روزی که حق به حق‌دار می‌رسد
و باطل برای همیشه نابود می‌شود.

من می‌روم!
اما کودکانم را به تو می‌سپارم!
یتیمانم را دریاب. علی‌جان!

یتیمانم را دریاب!
مرا شبانه غسل و کفن کن!
شبانه به خاک بسپار و
نشان مزارم را بر هیچ کس آشکار نکن!
بگذرا که داغ غربت من
تا ابد بر سینه تاریخ بماند.







 نظر دهید »

سخن گهربار فاطمه زهرا (س) خطاب به زنان مومن

04 اردیبهشت 1391 توسط گنجی

tp://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/26483336941768904770.gif" target="_blank">


سخن گهربار فاطمه زهرا (س) خطاب به زنان مومن

قالَتْ فاطمة عليه السلام :

خَيْرٌ لِلِنّساءِ اءنْ لايَرَيْنَ الرِّجالَ وَلايَراهُنَّ الرِّجالُ.

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرموده اند :

بهترين چيز براى حفظ شخصيت زن آن است كه
مردى را نبيند و نيز مورد مشاهده مردان قرار نگيرد.


بحارالا نوار: ج 43، ص 54، ح 48.




ody>
*******************************
ღ.•*♥*•.ღ ويژه نامه هاي بي نظير مناسبت هاي مختلف ღ.•*♥*•.ღ


۞*۞ تصاويرگرافيكي بسم الله . صلوات ؛ نيايش؛ آواتار؛ امضاهاي تصويري و…. ۞*۞


•*♥*•خلوت انس(شبانگاهان تا حريم فلك چون زبانه كشدسوز آوازم…)نجواي عاشقانه •*♥*•


╬♥╬ اگر بخواهي براي خدا پيامك بفرستي چي بهش مي گي ؟؟ ╬♥╬


۞~~۞ بانک جامع سخنان بزرگان و مشاهير علم و ادب جهان ۞~~۞


╬ *♫*╬ هر روزيك حديث ╬گنجينه احاديث نوراني ╬يك درس ╬ *♫*╬


•*♥*• گلخانه صلوات بر جمال مهدي صاحب زمان((بياتو؛ يك صلوات بفرست)) •*♥*•


(¯`•.*~.*غرر الحكم و درر الكلم-كلام مولاي متقيان.*.~*.•´¯)


۩۞۩ تلنگري بر انديشه ….زيباترين پيام ها و پيامك اخلاقي ۩۞۩


ღ.•*♥*•.ღ پيامك هاي مهدوي ღ.•*♥*•.ღ


ღ.•*♥*•.ღ آموخته هاي من ღ.•*♥*•.ღ


“۞” آقا جان ؛ بخدا همه ما دروغ نمي گوئيم “۞”


๑۩ ๑ تورامن چشم درراهم … شعرسبز انتظار ๑۩๑

ღ•*♥*•ღچقدر خوبه ياد بگيريم كه ……( لطفا همه شركت كنند ) ღ•*♥*•ღ


*******************************



*******************************


>

گرچه گذر زمان فرصت مهرورزیدن را دریغ نمی کند
اما مرگ را استثنائی نیست
فرصت ها را براي مهرورزي دريابيم
*******************************


/>


/span>
 نظر دهید »

درسوگ لاله پرپرشده باغ نبوت وامامت

04 اردیبهشت 1391 توسط گنجی


درسوگ لاله پرپرشده باغ نبوت وامامت

ای دل مددی که بی امان گریه کنیم
چون ابر بهار و آسمان گریه کنیم

امروز که روز رفتن فاطمه است
با مهدی صاحب الزمان گریه کنیم

از هجر فقیه آشنا گریه کنیم
یا برتخریب سامرا گریه کنیم

یا فاطمه بگذار که با این همه غم
از بحر شهادت شما گریه کنیم

ساقی امشب آتشی دارد دلم
شعله شعله اشک می بارد دلم

عشقم امشب باجنون آمیخته
اشک های من به خون آمیخته

همچو موج آتشم سردرگمم
نیستم گرچه میان مردمم

خودنمیدانم کجایم کیستم ؟
هستی ام رفته زدستم نیستم

همچو موج آتشم سردرگمم
نیستم گرچه میان مردمم

من چه می گویم بهارم گم شده
زیردست و پا قرارم گم شده

خوشه ازتاک تحمل چیده ای
ازبهار زخم دل گل چیده ای

ای دریغا عمق زخمم فاش نیست
شرح دردم کار کند وکاش نیست

از لب و دست هزاران چنگ و نی
آید آیا سوز دل ابراز نی

شعر هم هر دم نوایی می زند
گاه گاهی دست وپایی می زند

سیلی طوفان و ساحل دیده ای ؟
ماهی افتاده در گِل دیده ای ؟

دیده ای پرهای درهم ریخته ؟
با سپیدی سرخ را آمیخته

سرو را گاه نشستن دیده ای؟
شاخه را وقت شکستن دیده ای ؟

سینه ام آتشفشانی می کند
شعر اما بی زبانی می کند

زهره را یک خواب راحت دیده ای
بازی نیش وجراحت دیده ای

دود آهی رفته تا چشم فلک
سوخته در بی کسی نخل فدک


 نظر دهید »

سخنرانی استاد دانشمند در مورد امام زمان

04 اردیبهشت 1391 توسط گنجی

سخنرانی استاد دانشمند در مورد امام زمان

 

http://s1.picofile.com/file/7362412896/daneshmand.mp3.html

 

 نظر دهید »

اسناد شهادت فاطمه (س) در کتب اهل سنت

27 فروردین 1391 توسط گنجی
اسناد شهادت فاطمه (س) در کتب اهل سنت

1-ابن تیمیه نظریه پرداز بزرگ وهابیت، که تمام تلاشش این است که آثار أهل بیت (علیهم السلام) را از بین ببرد، قضیه هجوم به خانه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) را نتوانسته انکار کند، خود ایشان صراحت دارد که هجوم به خانه وحی قطعی است؛ رفتن به درب منزل حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) بدون اجازه قطعی است.


ولی می‌گوید می‌دانید قضیه چیست؟ و چرا عمر درب خانه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) را گشود؟ می‌خواست بگوید که علی (علیه السلام) و حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) از بیت المال چیزی را مخفی کرده‌اند یا نه؛ و عمر می‌خواست آنها را میان مسلمانان توزیع کند!!!!!


ابن تیمیه می‌گوید:


إنه کبس البیت لینظر هل فیه شئ من مال الله الذی یقسمه و أن یعطیه لمستحقه، ثم رأى أنه لو ترکه لهم لجاز، فإنه یجوز أن یعطیهم من مال الفئ.


خلیفه دوم رفت درب خانه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) را گشود و رفت داخل تا ببیند که چیزی از بیت المال را غصب کرده‌اند تا آنها را بردارد و میان مردم توزیع کند.


منهاج السنة، ج4، ص245


ایشان قضیه هجوم به خانه وحی را نتوانسته انکار کند، چون می‌داند که خیلی روشن است، ولی دنبال توجیه است.


2- بلاذری در انساب الاشراف، ج1، ص586، قضیه هجوم به خانه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) و آتش آوردن برای آتش زدن آنجا را، به عنوان قضیه قطعیه تلقی می‌کند. روایتش هم صحیح است.


3- در کتاب ملل و نحل شهرستانی، ج1، 57 می‌گوید:


إن عمر ضرب بطن فاطمة یوم البیعة حتى القت الجنین من بطنها و کان یصیح احرقوا دارها بمن فیها و ما کان فی الدار غیر على و فاطمة و الحسن و الحسین.


عمر آنچنان در روز بیعت، به حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) لگد زد که جنین داخل شکم ایشان سقط شد. عمر فریاد می‌زد که آتش بزنید خانه را با همه ساکنانش. غیر از علی (علیه السلام) و حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) و امام حسن (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) کس دیگری در خانه نبود.


4- مقاتل بن عطیه می‌گوید:


جمع عمر الحطب علی دار فاطمة و احرق باب الدار و لما جاءت فاطمة خلف الباب لترد عمر و أصحابه، عصر عمر فاطمة خلف الباب حتى أسقطت جنینها، و نبت مسمار الباب فی صدرها، و سقطت مریضة حتى ماتت.


عمر آتش جمع کرد در پشت درب حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) و خانه را آتش زد … .


الامامة و الخلافة مقاتل بن عطیه، ص160، با مقدمه دکتر حامد داود – ابن ابی شیبه در مصنف خود، ج8، ص572- آقای صفدی در الوافی للوفیات، ج5، ص347 – ابن قتیبه دینوری در الامامة و السیاسة، ج1، ص30 با تحقیق آقای شیری


البته آقایان می‌گویند که کتاب الامامة و السیاسة برای ابن قتیبه نیست؛ این حرف بی اساس است و برای اینکه بخواهند حقائقی را که ایشان نقل کرده، زیر سؤال ببرند، آمدند اصل انتساب کتاب به ایشان را زیر سؤال بردند. حال آنکه شخصیت‌های برجسته أهل سنت می‌گویند که این کتاب برای خود ابن قتیبه دینوری است. ابن حجر هیثمی در تطهیرالجنان، ص72؛ ابوبکر بن عربی ناصبی در العواصم من القواسم، ص248؛ فرید وجدی در کتاب دائرة المعارف قرن 20، ج2، ص754 و سایرین می‌گویند این کتاب برای ایشان است.


5- از علمای معاصر أهل سنت، آقای محمد حافظ ابراهیم، شاعر مشهور نیل، از بزرگان مصر است که قضیه هجوم به خانه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) را در قصیده‌ای از فضائل و مناقب عمر آورده است:


و   قولة   لعلی   قالها   عمر       أکرم   بسامعها    أعظم    بملقیها


حرقت دارک لا أبقی علیک بها       إن لم تبایع  و بنت المصطفى فیها


ما کان غیر أبی حفص بقائلها       أمام   فارس   عدنان   و  حامیها


چه سخن بزرگ و ارزشمندی زد عمر که خانه‌ات را آتش می‌زنم، با اینکه دختر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در خانه است، اگر بیعت نکنی. مگر کسی شجاعت کسی اینگونه داشت غیر از عمر که به علی اینچنین بگوید. علی‌ای که خودش یکه تاز میدان شجاعت و فاتح تمام میدان‌ها است. به علی چنین حرفی زدن، شجاعت عمر می‌خواهد.


دیوان حافظ ابراهیم، ج1، ص82


6- عبدالفتاح عبدالمقصود که از شخصیت‌های برجسته مصر است، قضیه هجوم به خانه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) را در کتاب الامام علی بن ابیطالب، ج1، ص190 تا 192 مفصل آورده است.


7- امام الحرمین جوینی – استاد ذهبی است و ذهبی از او این‌گونه تعبیر می‌کند:


امام المحدث الأوحد الأکمل.


پیشوا و محدث یگانه و کمال یافته.


او از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل می‌کند:


در حالیکه از دنیا می‌رفت، به حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) نگاه کرد و اشک از چشمان پیامبر سرازیر شد و فرمود:


و إنی لما رأیتها ذکرت ما یصنع بها بعدی، کأنی بها و قد دخل الذل بیتها و انتهکت حرمتها و غصبت حقها و منعت إرثها و کسر جنبها و أسقطت جنینها و هی تنادی: یا محمداه! فلا تجاب و تستغیث فلا تغاث، فتکون أول من یلحقنی من أهل بیتی، فتقدم علی محزونة مکروبة مغمومة مغصوبة مقتولة. فأقول عند ذلک: أللهم العن من ظلمها و عاقب من غصبها و أذل من أذلها و خلد فی نارک من ضرب جنبها حتى ألقت ولدها، فتقول الملائکة عند ذلک: آمین.


وقتی چشمم به زهراء افتاد، به یادم افتاد مصائبی که بعد از من بر سر زهراء خواهد آمد. گویا می‌بینم که ذلت وارد خانه او شده، ‌احترام او را هتک کردند، حق او را غصب کردند، ارث او را جلوگیری کردند، پهلوی دخترم را شکسته‌اند، جنین او را سقط کرده‌اند، دخترم را می‌بینیم که فریاد یا محمدا می‌زند، ولی کسی او را جواب نمی‌دهد، هر چه ناله می‌کند و فریادرسی می‌خواهد، کسی به فریادش نمی‌رسد. دخترم زهراء، اول کسی است که از اهل بیت من پیش من خواهد آمد. زهراء پیش من خواهد آمد، در حالیکه محزون و غمناک و حقش غصب شده و او را به شهادت رسانده‌اند.


فرائد السمطین لإمام الحرمین الجوینی، ج2، ص35-34

 نظر دهید »

حدیث روز

27 فروردین 1391 توسط گنجی

امام كاظم سلام الله علیه

لَو ظَهَرَتِ الآجالُ افتَضَحَتِ الآمالُ
اگر اجلها (مدت عمرها) معلوم شود آرزوها رسوا مى‏شوند

 

ميزان الحكمة: ح 777

 

 6 نظر

ختم قرآن

22 فروردین 1391 توسط گنجی

بزرگواران محبان مهدی (عج) بر آنیم تا با خواندن و ختم قرآن

دل مهدی فاطمه

را در عزای مادرش شاد کنیم لذا از همه شما بزرگوارن در انجام این امر

دعوت به عمل میآید

 

جزء اوّل:


*جزء دوم:


*جزء سوم:


*جزء چهارم:


*جزء پنجم:


*جزء ششم:


*جزء هفتم:

*جزء هشتم:


*جزء نهم:


*جزء دهم:


*جزء یازدهم:


*جزء دوازدهم:


*جزء سیزدهم:



*جزء چهاردهم:


*جزء پانزدهم:


*جزء شانزدهم:


*جزء هفدهم:


*جزء هجدهم:

*جزء نوزدهم:


*جزء بیستم:

*جزء بیست و یکم:


*جزء بیست و دوم:


*جزء بیست و سوم:


*جزء بیست و چهارم:


*جزء بیست و پنجم:

*جزء بیست و ششم:

*جزء بیست و هفتم:


*جزء بیست و هشتم:


*جزء بیست و نهم:
*جزء سی ام:

 

خوبان و عاشقان  ضمن مشارکت می توانند برای خود و نزدیکانشان

 

درخواست ثبت جزء بفرمایند ،

زمان قرائت جزءهای ثبت شده تا ششم اردیبهشت میباشد

درخواست ها در اسرع وقت ثبت خواهد شد …

 

 3 نظر
21 فروردین 1391 توسط گنجی

سلسله دروغ های شبکه های وهابی


موضوع این کلیپ: یکی از کارشناس های شبکه وهابی،استاد عبدالله حیدری است،این آقا که به  شغل خرمافروشی در مدینه مشغول به کار است ،و می خواهد به مراجع شیعه،درس علوم حدیث شناسی یاد بدهد، ادعا کرده که معاویه هرگز به امیرالمومنین ع فحش نداده و چنین دستوری هم نداده است… و پاسخ استاد ابوالقاسمی و یزدانی به این دروغ عجیب


مشاهده کلیپ      دانلود کلیپ



 نظر دهید »

معتبرترین قول شهادت‌ حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) کدام‌ است

18 فروردین 1391 توسط گنجی

SHIA-NEWS.COm شیعه نیوز
به مناسبت سالروز شهادت حضرت زهرای مرضیه(سلام الله علیها) پیرامون اقوال مختلف شهادت آن حضرت با حجت‌الاسلام «حمید احمدی جلفایی» پژوهشگر مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث و نویسنده کتاب‌های «احکام حجاب و عفت، در گلستان مرجعیت»، «بهترین‌ها و برترین‌ها در کتاب و سنت»، «چهل حدیث پیرامون حجاب و عفت زنان»، «حجاب برتر (بررسی جایگاه چادر در حجاب اسلامی)» و «صحیفه فاطمیه: جامع خطبه‌ها، کلمات قصار، ادعیه، اشعار، فضائل، کرامات و سایر ملحقات حضرت فاطمه» گفت‌و‌گو کردیم که مشروح آن در فارس آمده است:

۱۳ قول مختلف درباره تاریخ شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) وجود دارد

* با توجه به اینکه اقوال مختلفی در خصوص روز شهادت حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها توسط مورخین و محدثین نقل شده، کدام قول معتبرتر است؟

- در تقویم زندگی حضرت فاطمه علیها‌السلام، همچون سایر معصومین(علیهم السلام) بین مورخان و محدثان اخلاف وجود دارد، در این اختلاف بیش از هر چیز به ضعف فرآیند ثبت و ضبط در آن زمان بر می‌گردد، به ویژه آنکه ضابطان و محدثان در آن دوره به مباحث تواریخ و ولادات و وفیات اهمیت چندانی نمی‌دانند و شبیه این اختلافات در مورد خود رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) نیز کمابیش وجود دارد. اما این اختلافات در مورد تقویم زندگانی حضرت زهرا(سلام الله علیها) نسبت به سایر معصومین بیشتر است و این ظاهراً به نوع جنسیت آن حضرت (سلام الله علیها) یعنی به زن بودن ایشان بر می‌گردد که طبیعتاً موجب ارتباط و اطلاع نسبتاً کمتر از این تواریخ می‌شدند، به طور کلی ۱۳ گفته مختلف در منابع تاریخی و روایی در مورد تاریخ شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها وجود دارد که عبارت است از:

۱ـ ۴۰ روز بعد از وفات رسول خدا(صلی الله علیه و آله)، این گفته را مرحوم مجلسی در «بحار‌الانوار» جلد ۴۳ صفحه ۲۱۲ حدیث ۴۱ از کتاب «عیون المعجزات» نقل کرده است، همچنین در کتاب «کشف الغمه» جلد۱ صفحه ۵۰۰ با استناد به روایتی مجهول این گفته نقل شده است.
۲ـ ۴۵ روز بعد از وفات رسول خدا(صلی الله علیه و آله)، این گفته را برخی از محدثان به عنوان یک گفته نامعلوم نقل کرده‌اند.

۳ـ دو ماه بعد از وفات رسول خدا(صلی الله علیه و آله)، این گفته را «حاکم نیشابوری» در کتاب «مستدرک» از عایشه نقل کرده است.

۴ـ ۷۰ روز پس از رحلت رسول خدا(صلی الله علیه و آله)، این گفته را یکی از دانشمندان اهل سنت «ابن عبد الاب» در کتاب «الاستیعاب» نقل کرده است.

۵ـ ۷۲ روز پس از رحلت رسول خدا، این گفته را «ابن شهر آشوب» در کتاب «المناقب» جلد ۳ صفحه ۳۵۷ آورده است و گفته که مطابق آن حضرت(سلام الله علیها) در روز شنبه ۱۷ شب مانده از ربیع‌الاخر در سال دهم هجری در سن ۱۷ سال و ۷ ماهگی دار دنیا را وداع گفته است و البته «ابن طاووس» هم کتاب «اعلام الوری» صفحه ۱۴۷ به عنوان قول اظهر ذکر کرده است.

۶ـ ۷۵ روز پس از رحلت رسول خدا(صلی الله علیه و آله)، این گفته که در کتاب «الکافی» مرحوم کلینی جلد یک صفحه ۴۵۸ آمده است که مطابق آن «مرحوم کلینی» با استناد از امام باقر علیه‌السلام، ولادت آن حضرت را ۵ سال پس از مبعث و شهادت وی را ۷۵ روز بعد از وفات پدرش در سن ۱۸ سال و ۷۵ روزگی ذکر کرده است، در کتاب «دلایل الامامه» «طبری»، صفحه ۴۵ طبق روایتی به نقل از امام باقر علیه‌السلام و نیز در کتاب «الخرائج» مطابق روایتی به نقل از امام صادق علیه‌السلام این نطریه مورد تائید قرار گرفته و در متن این روایات روز شهادت آن حضرت سیزده جمادی الاولی بیان شده است که امروزه نظر اهل سنت بر همین مبنا قرار گرفته است..

۷- ۸۵ روز پس از رحلت رسول خدا(صلی الله علیه و آله)، این گفته را مرحوم طبری در کتاب «دلائل الامامه» صفحه ۴۵ به عنوان یک قیل نقل کرده است.

۸ ـ سه ماه پس از رحلت رسول خدا(صلی الله علیه و آله)، این گفته به «ابوالفرج اصفهانی» نسبت داده شده است.

۹- ۹۵ روز پس از رحلت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)، مستند این گفته امروزه در میان شیعیان به ویژه ایران به رسمیت شناخته می‌شود، دو روایت از امام باقر علیه‌السلام و امام صادق علیه‌السلام است که یکی آز آنها در کتاب «کشف‌الغمه» جلد یک صفحه ۵۵۳ نقل شده استو روایت دوم که از لحاظ سندی نسبت بر همه اخبار دیگر محکم‌تر و متقن‌تر هست، در کتاب «دلائل‌الامامه» صفحه ۴۵ از زبان امام صادق علیه‌السلام آمده است که مطابق آن روز شهادت آن حضرت (سلام الله علیها) سه شنبه سوم جمادی الثانی اعلام شده است.

۱۰- ۱۰۰ روز بعد از رحلت رسول خدا(ص)، این گفته را نیز نویسنده کتاب «کشف‌الغمه» در جلد یک صفحه ۵۰۳ به نقل از «ابن قتیبه» نقل کرده است.

۱۱ـ چهار ماه پس از رحلت رسول خدا(صلی الله علیه و آله)، این گفته «ابن شهر آشوب» در کتاب «المناقب» جلد ۳ صفحه ۳۵۷ با عنوان قیل نقل کرده است و گفته که قربانی یکی از محدثان معروف، این نظریه را صحیح‌تر از همه دانسته است و البته «ابن‌طاووس» هم در کتاب «اعلام الوری» صفحه ۱۴۷ روایتی به نقل از جابر و او از امام محمد باقر علیه‌السلام در تأیید این نظریه نقل کرده است.

۱۲- ۶ ماه پس از رحلت رسول خدا(صلی الله علیه و آله)، این نظریه به عنوان یک نظریه مشهور میان شیعه و سنی در برخی از دوره‌های تاریخی مطرح بوده است و مستندات آن، دو روایت از «امام باقر(علیه السلام)» و «عروة بن زیبر» است که مطابق آن حضرت(سلام الله علیها) در شب سه‌شنبه سه روز مانده به ماه رمضان در سال یازدهم هجری به شهادت رسیده‌اند و البته «ابن ابی الحدید» در شرح نهج‌البلاغه جلد ۶ صفحه ۴۶ همین گفته را از عایشه نیز نقل کرده است.

۱۳- ۸ ماه پس از رحلت رسول خدا(صلی الله علیه و آله)، این گفته را به برخی از محدثان نسبت داده شده است، همچنین در کتاب «کشف‌الغمه» جلد یک صفحه ۵۰۳ نیز این نظریه نقل شده است.

مشهورترین تاریخ شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) ۹۵ روز پس از رحلت رسول‌الله(صلی الله علیه و آله) است

با جمع‌بندی این نقد‌ها کلاً سه قول مختلف در مورد سن حضرت زهرا(سلام الله علیها) هنگام شهادت وجود دارد:

۱ـ «مرحوم کلینی» که معتقد است حضرت ۱۷ سال و ۷۵ روز داشته‌اند.

۲ـ صاحب «مناقب» و برخی دیگر که معتقدند حضرت ۱۸ سال و ۷ ماه می‌باشد.

۳- نقل قولی از مرحوم ابن‌طاووس در کتاب «اعلام‌الوری» صفحه ۴۷ که شهادت آن حضرت را ۲۳ سالگی مطرح کردند، همچنین در کتاب «کشف‌الغمه» جلد یک صفحه ۵۰۲ این نظریه را به «ابن شهاب» و به «زهری» هم نسبت داده شده است.

«ابن عربی» حضرت زهرا(سلام الله علیها) را در طهارت و عصمت با رسول الله(صلی الله علیه و آله) شریک می‌داند

* عصمت حضرت زهرا(سلام الله علیها) از دیدگاه شیعه و اهل سنت چگونه است؟ اهل سنت از چه زاویه‌ای به حضرت فاطمه (سلام الله علیها) می‌نگرند؟

-اختلاف اساسی دیدگاه شیعه و سنی در مورد آن حضرت عمدتاً از دو زاویه قابل بحث است: یکی؛ مربوط به مباحث تاریخی و وقایع پس از رحلت رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) و دیگری؛ مربوط به ارزش وجودی و رتبه یا مقام حضرت فاطمه زهراست.

در بحث اول دامنه اختلافات بسیار است و ما معتقدیم که در این بخش از تاریخ انصافاً منابع اهل سنت به مرور زمان تحریف شده و شواهد و قراین این تحریف در آثار خود آنها بسیار واضح و روشن است، ضمن آنکه دلایل و قرائن بسیاری در منابع کهن و معتبر تاریخی و روایی اهل سنت وجود دارد که دیدگاه شیعه را در خصوص مسائل حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) و حقانیت آن حضرت مورد تایید قرار می‌دهد.

اما جهت دوم بحث، در واقع می‌توان گفت: به عنوان پایه و اساس سایر اختلافات نیز به حساب می‌آید، مربوط به رتبه و مقام وجودی آن حضرت(سلام الله علیها) است که در رأس همه اختلافات در این زمینه به مسئله عصمت آن حضرت بر می‌گردد، اینکه شیعه به دلایل متعدد نقلی و اصلی اعتقاد به عصمت و برخورداری آن حضرت از علم لدنی دارد، اما مکتب مقابل علی‌رغم دلایل و قرائن موجود در قرآن کریم و سنت نبوی آثار متعدد تاریخی و روایی خود به آن معتقد نیستند.

یکی از دلایل شیعه در اثبات آن حضرت(سلام الله علیها) آیه مبارکه ۳۳ سوره احزاب (مربوط به آیه تطهیر) «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا» و روایات و اخبار تاریخی ذیلیه آن است که در منابع فریقین به وفور وارد شده و ضمن اشاره به ماجرای کسا یا لوای رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم به اثبات این مقام برای آن حضرت می‌پردازد، در معتبر‌ترین منابع اهل سنت صحابه و تابعین مورد قبول اهل سنت از جمله: «ابو سعید خدری»، «انس بن مالک»، «عایشه»، «ام سلمه»، «ابن ابی سلمه»، «سعد» و غیره به طرق متعدد این ماجرا را نقل کردند و بعد از آن نیز محدثان و دانشمندان مختلف آنها همچون «بخاری» در صحیح خود جلد ۵ صفحه ۲۶ و «مسلم» در صحیحش جلد ۱۵ صفحه ۱۹۴ و «بیهقی» در «سنن کبری» جلد ۲ صفحه ۱۴۹ و «طبری» در تفسیرش جلد ۵ صفحه ۳۲ و «حاکم نیشابوری» در «مستدرک» جلد۳ صفحه ۱۴۷ و غیره این اخبار را که تعداد طرق آنها به بیش از ۲۰ طریق می‌رسند، نقل کرده‌اند، اما متأسفانه علی‌رغم آنکه نتوانسته‌اند در تفسیر دلالت آیه و مقامات موجود در آن، بین رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و با آن حضرت(سلام الله علیها) تفاوت منطقی بیان کنند، اما در نتیجه‌گیری همچنان با برخی توضیحات غیرعلمی و غیرمنطقی تعصب ورزیده‌اند.

روشنی این دلایل در منابع اهل سنت چنان محکم است که دانشمندی همچون «محی‌الدین عربی» در این زمینه پس از نقل اخبار مربوط به آیه شریفه و به استناد به دلالت آنها اهل بیت علیهم‌السلام و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در طهارت و عصمت با رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) شریک اعلام کرده است، در روایت امامان شیعه نیز علاوه بر پردازش متواتر به این اخبار به عصمت ویژه آن حضرت تصریح و جز مقام امامت ظاهری، آن حضرت در همه مقامات و فضائل بیان شده ائمه معصومین به منزله سرچشمه و سرآمد معرفی شده است.

به عنوان مثال در روایاتی از امام صادق (علیه السلام) در کتاب «دعائم الاسلام» جلد یک صفحه ۳۷ نقل شده، به صراحت آمده است، همچنین در متون برخی ادعیه و زیارات معتبر مربوط به آن حضرت(سلام الله علیها)، به این مقامات ویژه ایشان تصریح بیشتری شده است که پرداختن به همه این موارد در فرصت کوتاه نمی‌گنجد.

علامه امینی: فاطمه(سلام الله علیها) مابین در و دیوار «مهدی» را صدا زد

* بیان شده است «هنگامی که حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) ما بین در و دیوار قرار گرفتند، اباصالح المهدی را صدا زدند»، آیا این روایت صحت دارد؟

ـ تنها مستند این گفته کتاب «الغدیر» مرحوم علامه امینی است که ایشان در اشاره به این سخن به هیچ منبعی استناد نکرده است، حالا این گفته می‌تواند به عنوان زبان حالی، مطرح باشد و یا اینکه نقدی است بدون سنجش لازم از ناحیه مرحوم علامه که نظیر آن در برخی از مواضع دیگر مجموعه ایشان نیز شناسایی شده است که البته در یک بینش خوشبینانه می‌توان گفت این سخن را در منبعی دیده که در اختیار خود داشته، ولی مصدر آن را ذکر نکرده است.

نویسنده کتاب «صحیفه فاطمیه» با بیان اینکه ۱۳ قول درباره روز شهادت حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) از جانب مورخان و محدثان نقل شده است، به مشهورترین قول در این زمینه اشاره کرد.

 2 نظر
18 فروردین 1391 توسط گنجی

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از عجیب ترین شبهات منکرین شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها ، آن است که هیچ حدیث صحیح و معتبری در منابع شیعه و سنی برای اثبات شهادت حضرت وجود ندارد !! از آنجا که در بحث های میان موافق و مخالف ، عمدتاً به اثبات اعتبار منابع و مدارک اهل سنت پرداخته شده و منابع شیعی کمتر مورد تحقیق قرار می گیرند ، در این چند مقاله برآنیم تا با یکی - و تنها یکی - از مدارک شهادت بی بی مظلومه سلام الله علیها در کتب شیعه آشنا شویم .
ابتدا به حدیثی صحیح السند در باب شهادت بی بی مظلومه سلام الله علیها اشاره نموده و بعد از بررسی سند حدیث و دیدن سخنان برخی از بزرگان شیعه در تصریح بر صحت آن ( البته برای کسانی که صحت روایت را تنها و تنها در توثیق روات می دانند ! ) به بررسی محتوای حدیث مزبور پرداخته و در هر مورد پاسخ چند شبهه را نیز می دهیم .
******************
متن حدیث
جناب ثقة الإسلام شیخ محمد بن يعقوب كلينى (متوفای 329 هـ) از بزرگ ترین محدثان تاریخ تشیع ، در کتاب شریف و نفیس “الکافي” که یکی از کتب اربعه شیعه محسوب شده و سرآمد کتب حدیثی شیعه در معتبر بودن است ، چنین روایت می کند که :
امام کاظم علیه السلام فرمودند : به راستی که فاطمه علیها السلام صدیقه شهیده بوده و دختران پیامبران حائض نمی شوند .
محمد بن يحيى عن العمركي بن علي عن علي بن جعفر عن أخيه أبي الحسن ع قال :
إِنَّ فَاطِمَةَ ع صِدِّيقَةٌ شَهِيدَةٌ وَ إِنَّ بَنَاتِ الْأَنْبِيَاءِ لَا يَطْمَثْنَ .
الکافي ، کتاب الحجة ، أبواب التاريخ ، باب مولد الزهراء فاطمة عليها السلام ، ح 2
جلد 1 صفحه 458 ، چاپ دار الكتب الإسلامية - تهران‏
 
محتوای این حدیث با کلیت اعتقادات شیعه و حتی اهل سنت منطبق است ، و لذا معلوم می شود که حدیث صحیح بوده و از معصوم صادر شده است ؛ با این وجود برای آن که راه هرگونه تشکیکی در این حدیث بسته شود ، به بررسی وضعیت راویان این حدیث از منظر علم رجال هم می پردازیم و نشان می دهیم که این حدیث طبق منهج اهل سنت و نیز برخی متاخرین شیعه که تنها سند حدیث را ملاک صحت آن می دانند ، صحیح و غیر قابل انکار است .
 
بررسی سند
برای معرفی راویان این حدیث ، از کتاب های دو رجالی بزرگ و متبحر شیعه ، شیخ نجاشی (متوفای 450 هـ) و شیخ طوسی (متوفای 460 هـ) بهره گرفته ایم .
 
*** علي بن جعفر العريضي :
رجال ‏الطوسي، ص ‏359 : ثقة
فهرست ‏الطوسي، ص ‏265 : جليل القدر ثقة
*** العمرکي بن علي :
رجال ‏النجاشي، ص ‏304 : شيخ من أصحابنا ثقة روى عنه شيوخ أصحابنا
*** محمد بن يحيى العطار :
رجال‏ النجاشي، ص 353 : شيخ أصحابنا في زمانه ثقة عين كثير الحديث
*** محمد بن يعقوب الكليني‏ :
رجال ‏النجاشي، ص ‏378 : شيخ أصحابنا في وقته بالري و وجههم و كان أوثق الناس في الحديث و أثبتهم
رجال ‏الطوسي، ص ‏439 : جليل القدر عالم بالأخبار
فهرست ‏الطوسي، ص ‏395 : ثقة عارف بالأخبار
قول علمای شیعه در باب صحت این روایت
چنان که ملاحظه گردید همه ی راویان این حدیث ، امامی مذهب و ثقه هستند . بنابر این حدیث مزبور بر اساس منهج اهل سنت و نیز برخی متاخرین شیعه که تنها سند حدیث را ملاک صحت آن می دانند ، صحیح و غیر قابل انکار است . در این جا جهت رفع هرگونه شک و شبهه ، سخنان برخی از علمای حدیث شناس و طراز اول شیعه را نقل می کنیم که به صحت این حدیث تصریح نموده اند .
 
1- شیخ حسن صاحب معالم (1011 هـ) : منتقي الجمان في الأحاديث الصحاح و الحسان ، ج 1 ص 224
” صحي : محمد بن يعقوب ، عن محمد بن يحيى ، عن العمركي بن علي عن ، علي بن جعفر ، عن أخيه أبي الحسن عليه السلام قال : إن فاطمة عليها السلام صديقة شهيدة ، وإن بنات الأنبياء لا يطمثن “
 
مرحوم صاحب معالم این روایت را با رمز ” صحی ” مشخص نموده است که نشان از صحت روایت نزد همه علما آن هم بدون اختلاف دارد . در آغاز کتاب ( ج 1 ص 46 ) در معرفی رموز احادیث آمده است :
” صحی : رمز الی الصحیح عند الکل “
( صحی : اشاره به احادیثی دارد که در نزد همه علمای امامیه صحیح می باشد . )
 
محقق کتاب مرحوم علی اکبر غفاری در مورد این رمز چنین می گوید :
” وأورد الكتب والأبواب على الترتيب المعمول إلا ما ندر ثم يورد النصوص التي لا نزاع في صحتها برمز ( صحي ) “
( ایشان کتب و ابواب حدیثی را به ترتیب معمول آورده است ، مگر در برخی موارد نادر [ که این ترتیب رعایت نشده ] و سپس نصوصی که در صحت آنها هیچ اختلافی نیست را با رمز ” صحی ” آورده است . )
 
2- شیخ بهایی عاملی (1030 هـ) : مشرق الشمسين و إکسير السعادتين ، ص 324
” ( كا ) محمد بن يحيى عن العمركي عن علي بن جعفر عن أخيه أبي الحسن عليه السلام قال إن فاطمة عليها السلام صديقة شهيدة وأن بنات الأنبياء لا يطمثن . هذا الحديث لصحّة سنده … “
 
3- مجلسی اول : علامه محمد تقی مجلسی (1070 هـ) : روضة المتقين في شرح اخبار الأئمة المعصومين ، ج 5 ص 342
” و في الصحيح، عن علي بن جعفر عن أخيه أبي الحسن عليه السلام قال: إن فاطمة صديقة شهيدة و إن بنات الأنبياء لا يطمثن ”
 
4- مجلسی دوم : علامه محمد باقر مجلسی (1110 هـ) : مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول ، ج 5 ص 315
“ (الحديث الثاني) : صحيح “
 
البته روایات فراوانی با این سند در کتب حدیثی شیعه موجود است که فقها بر اساس آن ها حکم صادر می نمایند . به عنوان نمونه :
 
*** میر داماد استرآبادی (1041 هـ) در کتاب ” اثنا عشر رساله ” ج 6 ص 34 یکی از احادیثی را که سند آن دقیقا مانند سند حدیث مورد بحث می باشد ، صحیح نامیده اند :
” فان هذه تتمة الرواية الاولى في طريق رئيس المحدثين محمد بن يعقوب الكليني في الكافي في الصحيح عن محمد بن يحيى عن العمركى بن على عن على بن جعفر عن اخيه ابى الحسن عليه السلام قال … الحديث “
 
به این ترتیب معلوم می شود که شکی در صحّت و اعتبار حدیث مورد بحث در میان علمای شیعه وجود ندارد .
 
پاسخ به یک شبهه
 
گفته شده :
محمد باقر بهبودی که از علمای شیعه محسوب می شود ، در کتاب خود بیان کرده که این حدیث صحیح نمی باشد . بنابر این حدیث مزبور فاقد اعتبار و خالی از صحت است .
 
قبل از بیان جواب این شبهه ابتدا لازم است که توضیحاتی در مورد محمد باقر بهبودی و کتابش بدهیم .
 
جناب آقای محمد باقر بهبودی اگرچه در برخی درس های بزرگانی چون آیت الله خوئی و آیت الله حکیم در نجف اشرف شرکت داشته ، و وظیفه تحقیق و مقابله 45 جلد از کتاب بحار الانوار علامه مجلسی با نسخه مولف را داشته ، اما بیشتر فعالیت های وی معطوف به مطالعه و تحقیقات شخصی است و لذا موفق به طی مدارج علمی در زمینه ی علوم دینی و اسلامی نگردید . ( ر.ک. : کیهان فرهنگی ، سال سوم شماره 7 مهر 1365 )
بهبودی به پیروی از فرزند شهيد ثانى شیخ حسن صاحب معالم در تالیف کتاب ” منتقى الجمان في الأحاديث الصّحاح و الحسان ” که در آن احاديث صحیح السند شيعه را از كتب اربعه استخراج كرده بود ، اقدام به نوشتن کتاب هائی نمود که تنها شامل احادیث صحیح السند کتب اربعه می شدند . خود بهبودی در مقدمه ” گزیده کافی ” ص 6 که ترجمه کتاب صحیح الکافي وی است ، با یاد آوری اقدام صاحب معالم می نویسد :
” اينك در طليعه قرن پانزدهم هجرى، نگارنده اين سطور، بعد از سى سال مطالعه مداوم و بعد از تجربيات فراوان در شناخت علل حديث، به انتخاب احاديث معتبر شيعه پرداخت و با پيروى از سيره پيشينيان، يعنى با توجه به شرائط اعتبار، در متن و سند، احاديث معتبر كتب أربعه را به تشخيص خويش مشخص نمود. “
 
اما در خصوص کتاب بهبودی و منهجی که او در این کتاب به کار گرفته ، اشکالات زیادی وارد است که به سه مورد اشاره می شود .
 
اشکال اول : بهبودی در تصحیح و تضعیف روایات به اقوالی که در کتاب رجال منسوب به این غضائری بیان شده است نیز اعتماد نموده ، که صحت این انتساب نزد علمای شیعه مورد تردید واقع شده است .
 
علامه عسکری در کتاب ” معالم المدرستین ” ج 3 ص 282 می گوید :
” وقد ألف أحد الباحثين في عصرنا صحيح الكافي اعتبر من مجموع 16121 حديثا من أحاديث الكافي 3328 حديثا صحيحا وترك 11693 حديثا منها لم يراها حسب اجتهاده صحيحة . ”
( یکی از پژوهشگران معاصر ما کتابی تالیف کرده است به نام ” صحیح کافی ” که در آن از مجموع 16121 روایت اصول کافی ، تعداد 3328 روایت را تصحیح نموده و 11693 روایت را بر اساس اجتهاد خود تضعیف نموده و ترک کرده است )
 
ایشان در پاورقی همان صفحه چنین می گویند :
“ صحيح الكافي تأليف محمد باقر البهبودي ، ط . بيروت سنة 1401 ه‍ . ولما كان المؤلف قد اعتمد في عمله على الأقوال المنقولة عن كتاب الرجال المنسوب إلى ابن الغضائري أبو الحسين أحمد بن الحسين ( كان معاصرا للنجاشي والطوسي ) وعلماء الدراية والرجال ينكرون وجود كتاب كهذا لابن الغضائري ، لهذا لم يلق عمله المذكور القبول في الحوزات العلمية ”
( صحیح کافی تالیف محمد باقر بهبودی … مولف در تالیف این کتاب بر اساس اقوال بیان شده کتاب رجالی که منسوب به ابن الغضائری ( که معاصر نجاشی و طوسی بوده است) اعتماد نموده ، در حالی که علمای علم درایه و رجال اصل وجود انتساب کتابی اینچنین را به ابن غضائری منکر می شوند . به همین دلیل است که این عمل بهبودی ( یعنی تالیف کتاب صحیح کافی ) مورد قبول حوزه های علمیه شیعه قرار نگرفت . )
 
پژوهشگران برای دیدن ادله عدم انتساب این کتاب رجالی به مرحوم ابن غضائری می توانند به مقدمه رجال خوئی ( معجم رجال الحدیث ج 1 ص 95 - المقدمه السادسه – التشکیک فی نسبه الرجال الی الغضائری ) یا به کتاب ” کلیات فی علم الرجال ” تالیف آیت الله جعفر سبحانی ص 77 ( الفضل الثالث – رجال ابن الغضائری ) مراجعه نمایند .
 
اشکال دوم : بهبودی در استفاده از این منهج خود در تالیف کتاب صحیح کافی نیز قصور کرده ، و بسیاری از احادیثی که با همین منهج صحیح شمرده می شوند را در کتابش نیاورده است .
 
سيد ثامر هاشم حبيب العميدي در مقاله ” مع الكليني وكتابه الكافي ” در این باره می گوید :
” وبقطع النظر عن فساد المنهج وصحّته، فلنا أن نؤاخذه أيضاً على عدم استحكام تطبيق منهجه، وفرقٌ بين نقد المنهج وبين كيفية استخدامه.
لقد أخفق البهبودي في جمع كل ما هو صحيح ـ حتى على المصطلح الذي التزمه، والمنهج الذي انتهجه ـ فترك الكثير ممّا هو صحيح ولم يورده في كتابه، وهذا يَنُمُّ عن وجود ثغرات في عمله.“
( با صرفنظر از درستی یا نادرستی منهج وی ، باید او را به خاطر عدم پیاده کردن منهجش مورد مواخذه قرار دهیم . توجه کنید که بین نقد منهج و نقد نحوه ی استفاده از آن تفاوت وجود دارد . بهبودی حتی با روشی که خودش آن را الزامی دانسته ، در جمع همه آن چه صحیح می باشد ناکام مانده است . لذا بسیاری از احادیث صحیح السند را در کتابش نیاورده و این از وجود ایراداتی در کار او خبر می دهد . )
 
ایشان سپس سه مثال از احادیث صحیحی که باید در کتاب بهبودی می بودند می آورد .
 
اشکال سوم : منهج علمای قدیم شیعه در تصحیح احادیث صرفا ً توجه به سند نبوده است ؛ بلکه بررسی متن حدیث در تشخیص صحت آن تاثیر گذار بوده است . این مساله موضوع همان اشکالی است که برخی فضلا بر امثال بهبودی وارد دانسته اند . آن ها صحیح نامیدن تنها تعدادی از احادیث کافی را ، مخالف منهج شیعه در تصحیح احادیث دانسته و این عمل بهبودی را مذموم تلقی کرده اند .
 
به عنوان مثال شیخ عبدالرسول غفار در کتاب خود به نام ” الکلینی و الکافی ” در ص 432 چنین می گوید :
” … ومع كل ذلك فقد أنكر بعض المتأخرين جملة كبيرة من الأحاديث التي أودعها الشيخ في ” الكافي ” ، فهذا محمد باقر البهبودي قد صير ” الكافي ” في ثلاث أجزاء صغيرة وسماه ب‍ ” صحيح الكافي ” ، ثم أعاد طبعه تحت عنوان ” زبدة الكافي ” ظنا منه أنه يحسن صنعا ، وما يدري أن ذلك إساءة كبيرة إلى التراث الشيعي ، بل إساءة إلى أهل البيت عليهم السلام  ”
( با این وجود برخی از متاخرین تعداد زیادی از احادیثی که کلینی در الکافی آورده است را رد نموده اند مانند محمد باقر بهبودی که کتاب کافی را در 3 جلد کوچک نموده و آن را به ” صحیح کافی ” نام نهاده است . سپس در چاپ بعدی آن ، نام کتاب را به ” زبدة الکافی ” ( گزیده کافی ) تغییر داده و فکر کرده است که کار درستی انجام داده است . و نمی داند که این عمل وی توهین بزرگی است به تراث شیعی بلکه اهانتی است به اهل بیت علیهم السلام . )
 
ایشان همچنین در ص 453 – 454 چنین می گویند :
“ 4 - مختصر محمد باقر البهبودي ، المطبوع أخيرا في بيروت ، في ثلاث أجزاء ، وقد أسماه ب‍ ” صحيح الكافي ” ، نهج فيه طريقا غير مرضي ، أسقط ما يقارب نصف أحاديث الكتاب ، واختار الصحيح حسب مذاقه الخاص ، ولا حسبه يجيد هذا الفن أو يحسن اختياره ، بل أن ذلك موكول إلى علماء الطائفة ومراجعها ، لأنهم منزهون عن الأهواء والميول ، والله العالم بالسرائر .
5 - غير عنوان هذا المختصر في الطبعة الثانية فأسماه : ” زبدة الكافي ” ، وهذا خير دليل على سوء فعلته السابقة . ولا أدري ما هو المبنى الذي يسير عليه ، فلا هو يطابق مسلك القدماء ، كما أنه نأى عن مذاق المتأخرين ، ومن مثله يصدق عليه القول : حاطب ليل . “
( 4 – مختصر محمد باقر بهبودی که اخیرا در بیروت در 3 جلد چاپ شده است . و نام این کتاب را ” صحیح کافی ” نهاده است . طریق وی در این کتاب غیر مرضی و مورد قبول می باشد و لذا در حدود نصف احادیث کتاب را انداخته است و احادیث صحیح را بر اساس سلیقه خاص خودش انتخاب نموده است . و او از کسانی که این فن را خوب بداند و به درستی انتخاب کند شمرده نمی شود ، بلکه این امر به علمای طائفه شیعه و مراجع ایشان باید موکول شود زیرا که ایشان از هوا و امیال منزه می باشند و خداوند به خفیات آگاهتر است .
5 – بهبودی ، عنوان کتاب مختصر خود را در چاپ دوم به ” گزیده کافی ” تغییر داد و این بهترین دلیل بر سوء عمل وی در نامگذاری کتاب قبلی خود می باشد . و نمی دانم که مبنایی که وی بر اساس آن عمل می کند چیست زیرا که مطابق مسلک علمای قدیم نمی باشد . همچنان که متاخرین نیز این منهج را قبول ندارند و مثال این گونه افراد مصداق همین قول می باشد : حاطب لیل .)
*******************
اکنون با دانستن این اطلاعات در خصوص آقای محمد باقر بهبودی و کتابش ، پاسخ شبهه ی مزبور را می دهیم .
 
بله اگرچه حدیث مورد بحث در کتاب صحیح کافی تالیف بهبودی نیامده است ، اما :
 
اولا : تمام راویان این حدیث امامی مذهب و ثقه هستند ؛ لذا به فرض وجود تضعیفی در خصوص آن ها در کتاب رجال منسوب به ابن غضائری که مورد استفاده بهبودی در کتابش می باشد ، توثیقات شیخ نجاشی و شیخ طوسی ارجح است .
ثانیا : درباره هیچ یک از راویان این حدیث مطلبی در کتاب رجال ابن غضائری وجود ندارد . لذا نیامدن احادیثی با سند این حدیث در کتاب بهبودی ، نشان از عدم پایبندی مولف کتاب به منهجی است که خودش را به آن ملتزم نموده است .
ثالثا : محتوای این حدیث منطبق با کلیت اعتقادات جمیع مسلمین است و لذا حدیث صحیح می باشد . یعنی مضمون این حدیث به طور معنوی یا لفظی در احادیث دیگری که سند صحیح دارند ، آمده است . از این رو حتی به فرض آن که سند این حدیث صحیح هم نمی بود - که هست - باز هم صحیح ننامیدن حدیث از سوی بهبودی ، ضرری به این حدیث وارد نمی کند .
 
العبد الاحقر – مقداد العلوی


 نظر دهید »

لحظات وداع حضرت فاطمه علیهاالسلام

18 فروردین 1391 توسط گنجی

لحظات وداع حضرت فاطمه علیهاالسلام

در اوراق تاریخ

 

در منابع شیعه و سنی در زمینه شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام مطالبی اعم از تاریخی و روایی ذکر شده است که در این مطلب اجمالا به آن می‌پردازیم.

سلیم بن قیس می‌گوید:

از ابن‌عباس شنیدم كه می‌گفت: چون بیماری حضرت فاطمه علیهاالسلام شدید شد، علی‌علیه السلام را طلبید و فرمود:

“وصیت می‌كنم تو را كه بعد از من با امامه دختر خواهر من زینب ازدواج کنی و تابوت مرا چنانچه ملائكه برای من وصف كردند، بسازی، و نگذاری احدی از دشمنان خدا در[تشییعٍ] جنازه من حاضر شوند.

پس همان روز فاطمه علیهاالسلام از دنیا رحلت كرد. از صدای گریه، مدینه به لرزه در آمد و مردم را دهشتی روی داد مانند روز وفات حضرت رسالت صلی الله علیه و آله و سلم.”

پس ابوبكر و عمر به تعزیه حضرت علی علیه السلام آمدند و گفتند:

تا ما حاضر نشویم بر دختر رسول خدا نماز نگزار.

چون شب رسید، حضرت علی علیه السلام، عباس و فضل پسر او و مقداد و سلمان و ابوذر و عمّار را طلبید و بر جنازه حضرت فاطمه علیهاالسلام نماز گزارد و او را دفن نمود. چون صبح شد، مقداد به ابوبكر و عمر گفت: ما دیشب فاطمه را دفن كردیم. عمر به ابوبكر گفت: نگفتیم چنین خواهند كرد؟ عباس گفت: فاطمه خود چنین وصیت كرده بود كه شما بر او نماز نخوانید.

چون شب رسید، حضرت علی علیه السلام، عباس و فضل پسر او و مقداد و سلمان و ابوذر و عمّار را طلبید و بر جنازه حضرت فاطمه علیهاالسلام نماز گزارد و او را دفن نمود. چون صبح شد، مقداد به ابوبكر و عمر گفت:

ما دیشب فاطمه را دفن كردیم. عمر به ابوبكر گفت: نگفتیم چنین خواهند كرد؟ عباس گفت: فاطمه خود چنین وصیت كرده بود كه شما بر او نماز نخوانید. عمر گفت: شما كینه قدیم خود را هرگز ترك نمی‌كنید، والله كه می‌روم او را از قبر در آورم و بر او نماز می‌كنم. امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود: به خدا سوگند اگر این کار را انجام دهی، شمشیر خود را از غلاف بكشم و در نیام نكنم تا تو را و جماعت بسیاری را به قتل رسانم. بعد از این، ایشان توطئه كردند كه علی علیه السلام را به قتل رسانند و گفتند: تا او را نكشیم ما به اهداف خود نمی‌رسیم. ابوبكر گفت: چه كسی این جرأت را می‌كند؟ عمر گفت: خالد بن ولید. پس او را طلبیدند و گفتند: می‌خواهیم تو را بر امر عظیمی بگماریم.

گفت: مرا بر هر کاری می‌خواهید بگمارید، اگرچه بر كشتن علی باشد. گفتند: از برای همین تو را طلبیدیم. خالد گفت: چه وقت او را به قتل برسانم؟ ابوبكر گفت: در وقت نماز در پهلوی او بایست، چون سلام نماز گوید گردن او را بزن. چون در آن وقت، اسماء بنت عمیس كه پیشتر همسر جعفر طیّار بود در خانه ابوبكر زندگی می‌كرد. بر توطئه ایشان مطلع شد، كنیزك خود را گفت: برو به خانه علی و فاطمه علیهاالسلام به دور خانه ایشان بگرد و این آیه را بخوان. ” وَ جاءَ رَجُلُ مِن اَقصَا المَدینَةِ یَسعَی قَالَ یا مُوسَی اِنَّ المَلاَ یَاتَمِروُنَ بِکَ لِیَقتُلوکَ فَاخرُج اِنّی لَکَ مِنَ النّاصِحِین."(سوره قصص؛ آیه 20) چون كنیزك آمد و این آیه را خواند، علی علیه السلام فرمود: به خاتون خود بگو: خدا تو را رحمت كند، ایشان قدرت آن ندارند، اگر ایشان مرا بكشند چه كسی با ناكثان و قاسطان و مارقان قتال خواهد كرد. پس حضرت وضو ساخت و به مسجد رفت و مشغول نماز شد. خالد بن ولید آمد و در پهلوی آن حضرت ایستاد، پس ابوبكر در اثنای نمازش پشیمان شد، ترسید كه اگر علی علیه السلام شمشیر بكشد؛ اول او را بكشد، پس تشهدش را بسیار طول داد تا آن كه نزدیك شد تا آفتاب در آید، زیرا می‌ترسید كه اگر سلام بگوید خالد به گفته او عمل كند و فتنه‌ای بر پا شود، پس پیش از سلام نمازش گفت: ای خالد! مكن آنچه را گفته بودم، اگر بكنی تو را خواهم كشت.(كتاب سلیم بن قیس؛ ص 255/ احتجاج؛1/240) و این فتنه دفع شد.

علامه مجلسی می‌نویسد: در مدت زندگانی آن بانو علیهاالسلام بعد از پدر بزرگوارش، اختلاف نظر بسیاری میان خاصّه و عامّه می‌باشد، از شش ماه بیشتر و از چهل روز كمتر نگفته‌اند، و احادیث معتبر دلالت می‌كند بر آن كه بقای آن حضرت علیهاالسلام بعد از پیغمبر، هفتاد و پنج روز بوده است. ابوالفرج اصفهانی در كتاب مقاتل الطالبیین از حضرت امام محمّدباقر علیه السلام روایت كرده است: مدت بقای آن حضرت علیهاالسلام بعد از پدر خود؛ سه ماه بود.

همچنین شیخ صدوق روایت كرده است: چون از جانب حق تعالی خبر وفات آن سرور بانوان دو عالم دررسید، امّ ایمن را طلبید و- او معتمدترین زنان نزد آن بانو بود- فرمود:

ای امّ ایمن خبر وفاتم، به من رسیده، پس علی را برای من بطلب. چون حضرت امیرعلیه السلام حاضر شد، فرمود: ای پسر عمّ! تو را به انجام مواردی وصیّت می‌كنم. حضرت امیر علیه السلام فرمود: هر چه می‌خواهی بگو، فرمود:

وصیت‌های من اول آن است كه امامه دختر زینب را بعد از من به همسری برگزینی كه تربیت كننده فرزندان من باشد و برای ایشان در مهربانی همانند من است، و تابوتی برای من بساز مثل آنچه ملائكه برای من تصویر كردند و به من نشان دادند. حضرت فرمود: ای فاطمه به من بنما كه چگونه ایشان به تو نشان دادند؟ پس فاطمه علیهاالسلام روشی را كه ملائكه از جانب حق تعالی برای او وصف كرده بودند به آن حضرت نشان داد. پس فرمود: وصیت سوم من آن است كه در هر ساعت از شب و روز كه وفات نمایم، در همان ساعت مرا دفن كنی و تأخیر ننمایی، و نگذاری احدی از دشمنان خدا كه بر من ستم كرده‌اند، بر جنازه من حاضر شوند و بر من نماز خوانند. حضرت امیر علیه السلام فرمود: چنین خواهم كرد.

 

پس آن بانوعلیهاالسلام در نیمه شب به ریاض جنّت انتقال یافت. حضرت علی علیه السلام در همان ساعت مشغول تجهیز و تكفین آن حضرت گردید. پس از آن كه از غسل و دفن فارغ شد، جنازه را بیرون آورده و جریدی از درخت خرما روشن كرده و با جنازه آن حضرت بیرون آمدند، تا آن كه در همان شب بر آن حضرت علیهاالسلام نماز گزارند و جسد مطهّرش را دفن كردند…(علل الشرایع؛185) علامه مجلسی می‌نویسد: در مدت زندگانی آن بانو علیهاالسلام بعد از پدر بزرگوارش، اختلاف نظر بسیاری میان خاصّه و عامّه می‌باشد، از شش ماه بیشتر و از چهل روز كمتر نگفته‌اند، و احادیث معتبر دلالت می‌كند بر آن كه بقای آن حضرت علیهاالسلام بعد از پیغمبر، هفتاد و پنج روز بوده است. ابوالفرج اصفهانی در كتاب مقاتل الطالبیین از حضرت امام محمّدباقر علیه السلام روایت كرده است: مدت بقای آن حضرت علیهاالسلام بعد از پدر خود؛ سه ماه بود.(مقاتل الطالبیّین؛49)

اكثر علمای امامیه گفته‌اند در روز سوّم جمادی الاول واقع شد. همچنین در سن شریف حضرت فاطمه علیهاالسلام در وقت وفات، اختلاف نظر بسیار است، اكثر روایات معتبر دلالت می‌كند بر آن كه سن شریف آن بانو علیهاالسلام در آن وقت، هیجده سال بوده، و قول صحیح و مشهور میان علمای امامیه همین قول است.

در روز وفات آن حضرت نیز اختلاف نظر بسیار است، اكثر علمای امامیه گفته‌اند در روز سوّم جمادی الاول واقع شد. همچنین در سن شریف حضرت فاطمه علیهاالسلام در وقت وفات، اختلاف نظر بسیار است، اكثر روایات معتبر دلالت می‌كند بر آن كه سن شریف آن بانو علیهاالسلام در آن وقت، هیجده سال بوده، و قول صحیح و مشهور میان علمای امامیه همین قول است.

در كتاب روضة الواعظین روایت كرده‌اند كه حضرت فاطمه علیهاالسلام را بیماری شدیدی عارض گردید و تا چهل روز ممتد شد، چون خبر وفات آن حضرت علیهاالسلام به او رسید امّ ایمن و اسماء بنت عمیس و حضرت امیرالمؤمنین‌علیه السلام را حاضر ساخت و گفت: ای پسرعمّ! از آسمان خبر فوت به من رسیده و من عازم سفر آخرتم، تو را وصیت می‌كنم به چیزی چند كه در خاطر دارم.

چون خبر شهادت حضرت زهرا در مدینه منتشر گردید، شیون از خانه‌های مدینه بلند شد، و مردم جمع شده بودند و گریه می‌كردند و انتظار بیرون آمدن پیکر حضرت را می‌كشیدند. پس ابوذر بیرون آمد و گفت: بیرون آوردن آن حضرت را به تأخیر انداختند، پس مردم متفرق شده، برگشتند. چون پاسی از شب گذشت و دیده‌ها به خواب رفت، جنازه را بیرون آوردند، امیرمؤمنان و حسن و حسین علیهم السلام و عمّار و مقداد و عقیل و زهیر و ابوذر و سلمان و بریده و گروهی از بنی‌هاشم و خوّاص آن حضرت، بر آن بانوعلیهاالسلام نمازگزاردند و در همان شب دفن كردند. حضرت علی علیه السلام بر دور قبر آن حضرت هفت قبر دیگر ساخت كه ندانند قبر آن بانو علیهاالسلام كدام است.

حضرت امیر علیه السلام فرمود: ای دختر رسول خدا آنچه خواهی وصیت كن. پس بر بالین آن حضرت نشست و هر كه در آن خانه بود بیرون كردند. پس ساعتی هر دو گریستند. حضرت علی علیه السلام سر فاطمه علیهاالسلام را مدتی به دامن گرفت و به سینه خود چسبانید و فرمود:

هر چه می‌خواهی وصیت كن، آنچه فرمایی به عمل می‌آورم و امر تو را بر امر خود اختیار می‌كنم. فاطمه علیهاالسلام فرمود: خدا تو را جزای خیر دهد ای پسرعمّ رسول خدا، وصیت می‌كنم تو را اول كه بعد از من امامه را به عقد خود درآوری. او برای فرزندان من مثل من است. پس فرمود: برای من تابوتی قرار ده، زیرا كه ملائكه را دیدم كه صورت تابوت برای من ساختند. پس فرمود: باز وصیّت می‌كنم تو را كه نگذاری كه یكی از آنها كه بر من ستم كرده و حقّ مرا غصب كردند بر جنازه من حاضر شوند، زیرا كه ایشان دشمن من و دشمن رسول خدایند، و نگذاری كه احدی از ایشان و نه از اتباع ایشان، بر من نماز بخوانند، و مرا در شب دفن كنی، در وقتی كه دیده‌ها در خواب باشد. (روضة الواعظین؛151)

ابن شهرآشوب و دیگران روایت كرده‌اند چون خواستند كه آن حضرت علیهاالسلام را در قبر گذارند، دو دست شبیه دست‌های رسول خدا صلی الله علیه و آله از میان قبر پیدا شد، و آن حضرت را گرفت و به قبر برد.

در كشف الغمّه روایت كرده‌اند چون وفات حضرت فاطمه علیهاالسلام نزدیك شد، اسماء بنت عمیس را گفت: آبی بیاور كه من وضو بگیرم، پس وضو گرفت - به روایتی دیگر غسل كرد - و بوی خوش طلبیده و خود را خوشبو گردانید و جامه‌های نو طلبید، پوشید و فرمود:

ای اسماء! جبرئیل در وقت وفات پدرم از بهشت، چهل درهم كافور آورد، حضرت آن را سه قسمت كرد و یك بخش را از برای خود گذاشت و یكی را برای من و یكی را برای علی، آن كافور را بیاور كه مرا به آن حنوط كنند. چون كافور را آورد، فرمود: نزدیك سر من بگذار، پس رو به قبله خوابید و جامه‌ای بر روی خود كشید و فرمود: ای اسماء مدتی صبر كن، بعد از آن مرا صدا کن، اگر جواب نگویم، علی را طلب كن و بدان كه من به پدر خود ملحق گردیده‌ام.

اسماء ساعتی انتظار كشید، بعد از آن فاطمه علیهاالسلام را ندا كرد، صدایی نشنید، پس گفت: ای دختر مصطفی، ای دختر بهترین فرزندان آدم، ای دختر بهترین كسی كه بر روی زمین راه رفته است، ای دختر آن كسی كه در شب معراج به مرتبه قاب قوسین او ادنی رسیده است. چون جواب نشنید جامه را از روی مباركش برداشت، دید كه مرغ روحش به ریاض جنّت پرواز كرده است، پس بر روی آن حضرت افتاد و آن حضرت را می‌بوسید و می‌گفت: چون به خدمت حضرت رسول صلی الله علیه و آله می‌رسی. سلام اسماء بنت عمیس را به آن حضرت برسان.

مفضّل از حضرت صادق‌ علیه‌السلام سؤال نمود: فاطمه علیهاالسلام را چه كسی غسل داد؟ حضرت فرمود: امیرالمؤمنین علیه السلام غسل داد؛ زیرا كه فاطمه، صدیقه و معصومه بود، و معصوم را به غیر از معصوم غسل نمی‌دهد، چنانچه مریم را حضرت عیسی علیه السلام غسل داد.

در این حال امام حسن و امام حسین علیهماالسلام از در آمدند و گفتند: ای اسماء! چرا مادر ما در این وقت به خواب رفته است؟ اسماء گفت: مادر شما به خواب نرفته ولیكن به رحمت خداوندی واصل گردیده است، پس حضرت امام حسن علیه السلام خود را بر روی آن حضرت افكند و روی انورش را می‌بوسید و می‌گفت: ای مادر با من سخن بگو پیش از آن كه روحم از جسد مفارقت كند، و حضرت امام حسین علیه السلام بر پایش افتاد و می‌بوسید و می‌گفت: ای مادر بزرگوار! منم فرزند تو حسین. با من سخن بگو پیش از آن كه دلم شكافته شود و از دنیا مفارقت كنم.

پس اسماء گفت: ای دو جگر گوشه رسول خدا بروید و پدر بزرگوار خود را خبر كنید و وفات مادر خود را به او برسانید. پس ایشان بیرون رفتند، چون نزدیك مسجد رسیدند صدا به گریه بلند كردند، پس صحابه به استقبال ایشان دویدند و گفتند: سبب گریه شما چیست ای فرزندان رسول خدا؟ حق تعالی هرگز دیده شما را گریان نگرداند، مگر جای جدّ خود را خالی دیده‌اید و از شوق ملاقات او گریان گردیده‌اید؟ گفتند: مادر ما از دنیا مفارقت نمود. چون امیرالمؤمنین این خبر را شنید، فرمود: بعد از تو خود را به كه تسلی دهم. (كشف الغمة؛2/122)

چون این خبر در مدینه منتشر گردید، شیون از خانه‌های مدینه بلند شد، و مردم جمع شده بودند و گریه می‌كردند و انتظار بیرون آمدن پیکر حضرت را می‌كشیدند. پس ابوذر بیرون آمد و گفت: بیرون آوردن آن حضرت را به تأخیر انداختند، پس مردم متفرق شده، برگشتند. چون پاسی از شب گذشت و دیده‌ها به خواب رفت، جنازه را بیرون آوردند، امیرمؤمنان و حسن و حسین علیهم السلام و عمّار و مقداد و عقیل و زهیر و ابوذر و سلمان و بریده و گروهی از بنی‌هاشم و خوّاص آن حضرت، بر آن بانوعلیهاالسلام نمازگزاردند و در همان شب دفن كردند. حضرت علی علیه السلام بر دور قبر آن حضرت هفت قبر دیگر ساخت كه ندانند قبر آن بانو علیهاالسلام كدام است.

 

به روایتی دیگر چهل قبر دیگر را آب پاشیدند كه قبر آن حضرت مشخص نباشد و به روایت دیگر قبر آن حضرت را با زمین هموار كرد كه علامت قبر معلوم نباشد؛ این کارها برای آن بود كه موضع قبر آن حضرت را ندانند و بر قبر ایشان نماز نخوانند و خیال نبش قبر آن را به خاطر نگذرانند.(روضة الواعظین؛151) به این سبب در مورد محل قبر آن بانو علیهاالسلام اختلاف نظر واقع شده است: بعضی گفته‌اند در بقیع نزدیك قبور ائمه بقیع است و بعضی گفته‌اند میان قبر حضرت رسالت و منبر آن حضرت دفن شده است، زیرا كه حضرت فرمود: میان منبر و قبر من باغی از باغ‌های بهشت است و منبر من بر دری از درهای بهشت است. اصّح آن است كه آن حضرت را در خانه خود دفن كردند، چنانچه روایت صحیح بر آن دلالت می‌كند. ابن شهرآشوب و دیگران روایت كرده‌اند چون خواستند كه آن حضرت علیهاالسلام را در قبر گذارند، دو دست شبیه دست‌های رسول خدا صلی الله علیه و آله از میان قبر پیدا شد، و آن حضرت را گرفت و به قبر برد.(مناقب ابن شهر آشوب؛ 3/414 با كمی اختلاف.)

حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام روایت كرده است، هفت كس بر جنازه حضرت فاطمه علیهاالسلام نمازگزاردند: ابوذر، سلمان، مقداد، عمّاریاسر، خذیفه، عبدالله بن مسعود، و من امام ایشان بودم.

مفضّل از حضرت صادق‌ علیه‌السلام سؤال نمود: فاطمه علیهاالسلام را چه كسی غسل داد؟ حضرت فرمود: امیرالمؤمنین علیه السلام غسل داد؛ زیرا كه فاطمه، صدیقه و معصومه بود، و معصوم را به غیر از معصوم غسل نمی‌دهد، چنانچه مریم را حضرت عیسی علیه السلام غسل داد.(علل الشرایع؛ ص184) از حضرت صادق علیه‌السلام پرسیدند: به چه سبب حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام، فاطمه علیهاالسلام را در شب دفن نمود؟ حضرت فرمود: برای آن كه فاطمه علیهاالسلام وصیّت كرده بود كه آن دو مرد اعرابی كه هرگز ایمان به خدا و رسول نیاورده بودند، بر او نماز نخوانند.(علل الشرایع؛ ص185) از حضرت علی علیه السلام. از علت دفن فاطمه علیهاالسلام در شب پرسیدند؟ فرمود: زیرا كه او خشمناك بود بر جماعتی و نمی‌خواست آنها بر جنازه او حاضر شوند، و حرام است بر كسی كه ولایت و محبّت آن جماعت را داشته باشد، كه بر احدی از فرزندان فاطمه نماز كند.(امالی شیخ صدوق؛ ص523)

حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام روایت كرده است، هفت كس بر جنازه حضرت فاطمه علیهاالسلام نمازگزاردند: ابوذر، سلمان، مقداد، عمّاریاسر، خذیفه، عبدالله بن مسعود، و من امام ایشان بودم. (خصال؛361)

 

منبع:

بوی بهشت سوخته

برگزیده از كتاب جلاءالعیون علامه محمّدباقر مجلسی

اقتباس: علی لباف

از صفحه (60 تا 73)

 

 

لینک مطالب مرتبط:

- مباهله؛ جلوه‌ای از حضور حضرت زهرا(س) در عرصه سیاست

- مصحف حضرت فاطمه(س) فراتر از شناخته‌های بشری

- ماجراى فدك

 2 نظر
17 فروردین 1391 توسط گنجی

با عرض سلام و تسلیت ایام شهادت بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا(س)

fatemiye.pngfatemiye.pngfatemiye.pngfatemiye.png

دلداده ز حال بی قرارش پیداست
لیلا زده از چشم خمارش پیداست
امسال بهار بوی زهرا(س) دارد
سالی که نکوست از بهارش پیداست

fatemiye.pngfatemiye.pngfatemiye.pngfatemiye.png

این هم یک کلیپ بسیار زیبا از عنایت حضرت زهرا(س) به یک جوان گناه کار

دانلــــــود کنید

fatemeh.pngfatemeh.pngfatemeh.pngfatemeh.png

این هم نرم افزار زیبای راز کبودي ياس - نرم افزار پاسخ به شبهات فاطميه

دانلــــــود کنید با حجم2.1مگابایت

fatemeh.pngfatemeh.pngfatemeh.pngfatemeh.png

 

 نظر دهید »

.•°´¯`ஐ تقویم شميم يار 91 اسک دين ஐ´¯`°•. اولين تقويم دسکتاپي کاملا مذهبي

16 فروردین 1391 توسط گنجی





="font-size: small;">بسم الله الرحمن الرحیم

pasokhgoo+subscribe@googlegroups.com

در صورت مشاهده هر گونه مشکل يا نقص در تقويم و يا جهت ارائه نقطه نظرات خود با ما در تماس باشيد.

nashriat@askdin.com


تقویم شمیم یار 91 به عنوان اولین تقویم کاملا مذهبی دسکتاپی در فضای مجازی ، برای اولین بار توسط انجمن گفتگوی دینی وابسته به مرکز ملی پاسخگویی با محتوایی جامع و مفید طراحی و به صورت رایگان در اختیار شما قرار گرفته است.


امیدوارم با استفاده از این محصول و رضایت داشتن از آن ضمن دعای خیر برای همه دست اندرکاران تولید این نرم افزار ، در انتشار رایگان آن بین دوستان و آشنایان خود و در مدارس و دانشگاهها و … کوشا باشید.
























امکانات تقویم شمیم یار 1391
نمایش کامل تقویم سال 1391 هجري شمسي در کنار دسکتاپ ويندوز
اجراي خودکار تقويم با هر بار اجراي ويندوز بدون ايجاد کندي سيستم
قابليت محو تقويم و استفاده مجدد با هر بار نياز تنها با يک کليک
نمایش تقویم به صورت روزانه با قابليت جابجايي بين روزها
نمايش تقويم گرافيکي ماهانه با قابليت مشاهده رويدادهاي هر روز
نمایش کامل رویداد های ملی و مذهبی سال(اضافه تر از تقويمهاي رسمي)
هر روز حاوي آيات گلچين شده قرآن کريم همراه با ترجمه و قابليت پخش آنلاين
هر روز حاوي يک حديث اخلاقي همراه با ترجمه و به صورت شعر
هر روز حاوي يکي از استفتائات شرعي از مقام معظم رهبري
هر روز حاوي يکي از جملات زيباي شهدا ، وصيتنامه ، خاطره ، تاريخ عمليات و شهادت و …
هر روز حاوي مطالب مشاوره اي در خصوص مشکلات جوانان و خانواده به همراه لطيفه هاي تربيتي
هر روز حاوي يک بيت شعر پيرامون امام زمان(عج) و معرفي يک مطلب جهت مطالعه در مورد آن حضرت
حاوي 52 نواي صوتي گلچين شده پيرامون امام زمان (عج) و انتظار با قابليت دانلود يا پخش آنلاين
هر روز حاوي معرفي يکي از مطالب ارزشمند انجمن گفتگوي ديني + مطالب مناسبتي
نمایش اوقات شرعی روز با قابليت انتخاب شهر مورد نظر شما
امکان نمايش و چاپ اوقات شرعي کل سال براي تمامي مراکز استانها
هشدار دهنده اذان با قابليت تنظيم بين 1 تا 30 دقيقه قبل از اذان
پخش اذان در هنگام اذانهاي صبح و ظهر و مغرب به صورت خودکار
حاوي 12 اذان مشهور جهت انتخاب به دلخواه در برنامه
نمایش ذکر هر روز به صورت خودکار و قابليت نمايش دعاي هر روز
نمایش اعمال عبادی سال (ذکر ادعیه و نماز و اعمال مخصوص مناسبت ها)
معرفی مراکز پاسخگو جهت دريافت هر گونه مشاوره در زمينه هاي مختلف از راههاي گوناگون
معرفی تولیدات انجمن گفتگوي ديني و …














دانلود نرم افزار با حجم 6 مگا بایت




هديه به مادر سادات حضرت زهراي مرضيه (س)


 

هزينه استفاده از اين نرم افزار انتشار آن در بين دوستان و آشنايان يا در مدرسه و دانشگاهها و … مي باشد.
انتشار اين نرم افزار در سايتها و وبلاگها با ذکر نام انجمن گفتگوي ديني بلامانع است و اميدواريم اين عمل شما مورد رضاي حضرت ولي عصر(عج) قرار گيرد.
 1 نظر

حدیث

15 فروردین 1391 توسط گنجی

حضرت محمّد صلّی الله علیه و آله:


هر کس بشنود که مردى فریاد می‌زند: «ای مسلمانها!]به دادم برسید[» و جوابش نگوید، مسلمان نیست.

الکلینیّ؛ الکافی، ج ‏۲، ص ۱۶۴

 نظر دهید »

اطلاعیه ثبت نام در دانشگاه

14 فروردین 1391 توسط گنجی

Emam-Zaman---Wallpapers---MihanDownload.Com-(21).jpg

توجه…توجه…


دانشگاه انتظار بعد از 1300 سال همچنان دانشجو میپذیرد!


متاسفانه این دانشگاه هنوز 313 فارغ التحصیل هم نداشته است….


این دانشگاه در تمام شبانه روز از شما آزمون به عمل می آورد!


مدارک لازم جهت ثبت نام:


1- نماز اول وقت


2- ولایت مداری


3-دائم الوضو بودن


4- برگه تسویه حساب حق الناس


5- قلبی آکنده از یاد خدا
.
.
.
به امید عدم مشروطی در این دانشگاه!!!

التماس دعای فرج…

اللهم عجل الولیک الفرج

 1 نظر

شفا عالم سنی در حرم امام رضا (ع)

14 فروردین 1391 توسط گنجی

یکی از خادمان بخش فرهنگی حرم علی بن موسی الرضا علیه السلام گفت:مولوی  «سلطان محمد» از علمای سرشناس اهل سنت افغانستان که در شهر هرات سکونت دارد و از بیماری قلب رنج می برد، در حرم امام رضا علیه السلام شفا گرفت.»
وی در ادامه افزود: «این عالم سنی مذهب، عضو شورای هفت نفره افتاء افغانستان است و همزمان خطیب جمعه شهر هرات نیز به شمار می رود. او که پیرو مذهب حنفی است، چند ماه پیش به بیماری انسداد عروق (بسته شدن رگ های قلب) دچار شد و همه پزشکان وی را جواب کردند اما به گفته خودش، در خواب، امام رضا علیه السلام را رؤیت کرد و آن حضرت او را توصیه کرد که به حرم ایشان بیاید و شفای خود را بگیرد.»
مولوی «سلطان محمد» می گوید: «از خواب که بیدار شدم، ابتدا فکر کردم که هذیان دیده ام لذا تصمیم گرفتم برای درمان به پاکستان سفر کنم اما هنگامی که برای بار دوم به خواب رفتم، یک بار دیگر امام رضا به خواب من آمد و دوباره به من توصیه کرد که به حرمشان بروم تا شفا بگیرم. در خواب، امام رضا را با لباس سبز رنگ و بلندی مانند دشداشه عربی رؤیت کردم. ایشان بسیار زیبا و خوش سیما بودند.»
این عالم اهل سنت افغانستان می افزاید: «فردای آن روز که آن خواب را دیدم، برای دوستان و اطرافیان خودم تعریف کردم. بسیاری از شیوخ نزدیک به من، مرا مورد حمله قرار داده و گفتند “تو مشرک شده ای”، اما من که آن خواب را دو بار دیده بودم، تصمیم قاطع گرفتم که به ایران سفر کنم و به زیارت امام رضا بیایم. بالاخره قسمت شد و با یک کاروان از زائران افغانی شامل ۱۶۸ نفر به مشهد سفر کردیم.»
وی می افزاید: «اولین بار که به حرم رفتم، با اینکه تاکنون این مکان را ندیده بودم، اما به چشمانم غریب نمی آمد و برخی بخش های حرم را دقیقا در خواب رؤیت کرده بودم. حتی آن محلی که امام را دیده بودم را دیدم. ۳ روز از حرم خارج نشدم و به نماز، دعا، راز و نیاز سر کردم. بعد از ۳ روز هم کاروانی هایم که از بیماری من خبر داشتند به سراغم آمدند و خواستند مرا نزد پزشکان ببرند اما من حاضر نمی شدم بروم زیرا ایمان داشتم که شفا گرفته ام. با اصرار آنان ابتدا به آزمایشگاه و سپس نزد پزشکان رفتم. آنها گفتند هیچ اثری از بیماری در تو وجود ندارد.»
گفتنی است، مولوی «سلطان محمد» قصد دارد جمعه این هفته به مشهد مقدس سفر کند تا با علما و مراجع تقلید شیعه دیدار و گفت وگویی انجام دهد. / ابناء

 

 

 1 نظر

احادیث صله رحم, حدیث صله رحم, صله رحم در کلام ائمه معصومین (ع)

14 فروردین 1391 توسط گنجی

از نمادهای مهرورزی صله رحم و سرکشی از خویشاوندان است که حضرات معصومین علیهم‌السلام همواره بر این مسئله تاکید و عواقب ترک آن را متذکر شده‌اند.

 

چهارده روایت از محضر نورانی چهارده معصوم‌(ع) :

پیامبر‌(ص)

*« صِلَةُ الرَّحِمِ تَزیدُ فِى الْعُمْرِ وَ تَنْفِى الْفَقْرَ». (۱)

پیامبر اعظم (ص) : صله رحم (پیوند خویشاوندی) عمر را زیاد می‌کند و فقر را ازمیان می‌برد.

امام علی‌(ع)

*« إِذَا قَطَّعُوا الْأَرْحَامَ جُعِلَتِ الْأَمْوَالُ فِی أَیْدِی الْأَشْرَارِ ». (۲)

امیرالمومنین (ع): هرگاه مردم پیوند خویشاوندی را ببرند ثروتها در دست تبهکاران قرار گیرد.

حضرت فاطمه زهرا‌(س)

*« فَرَضَ اللّه‏ صِلَةَ الأرحامِ مَنماةً لِلعدَدِ». (۳)

حضرت زهرا(س): خداوند صله ارحام را به‌جهت فزونی نفرات مقرر داشته است.

امام حسن مجتبی (ع)

*« إِذا لَقِىَ أَحَدُکُمْ أَخاهُ فَلْیُقَبِّلْ مَوْضِعَ النُّورِ مِنْ جَبْهَتِهِ ». (۴)

امام حسن مجتبی (ع): هرگاه یکی از شما با برادر خود دیدار نماید لازم است محل نورانی پیشانی(جای سجده) او را ببوسد.

سید الشهداء‌(ع)

*من سرّه ان ینساً فی أجله و یزاد فی رزقه فلیصل رحمه. (۵)

امام‌حسین (ع): هرکه دوست دارد مرگش به تاخیر افتد و روزیش افزایش یابد، صله رحم به‌جا آورد.

امام زین العابدین‌(ع)

*« نَظَرُ المُؤمِنِ فی وَجهِ أخیهِ المُؤمِنِ لِلمَوَدَّةِ والمَحَبَّةِ لَهُ عِبادَةٌ ». (۶)

امام سجاد (ع): نگاه مومن به چهره برادر مومن خود از روی دوستی و محبت به او، عبادت است.

باقر العلوم‌(ع)

*« صِلَةُ الأرحامِ تُزَکّیِ الأ عمالَ و تُنْمِی الأموالَ وَ تَدْفَعُ الْبلَوْی و تُیَسِّرُ الحسابَ و تُنْسِی ءُ فی الأَجَلِ ». (۷)

امام باقر (ع): ارتباط خویشاوندی اعمال را پاک می‌کند،‌داراییها را فزونی می‌بخشد، گرفتاری را دور سازد و حساب روز قیامت را آسان نماید و مرگ را به تاخیر می‌اندازد.

صادق آل رسول‌ (ع)

*« الذُّنُوبِ الَّتِى تُعَجِّلُ الْفَنَاءَ قَطیعَةُ الرَّحِمِ ». (۸)

امام صادق (ع): از جمله گناهانی که مرگ و نابودی را شتاب می‌بخشد قطع رحم است.

امام کاظم‌ (ع)

*« وَالتَّوَدُّدُ إِلَى النَّاسِ نِصْفُ الْعَقْلِ ». (۹)

امام کاظم (ع): مهرورزی با مردم نیمی از عقل است.

حضرت رضا‌ (ع)

*« مَنْ جَلَسَ مَجْلِساً یُحیَی فیه أمْرُنا, لَمْ یَمُتْ قَلبُهُ یَوْمَ تَمُوتُ القُلُوبُ ». (۱۰)

امام رضا (ع): هرکه در مجلسی بنشیند که در آن امر و یاد ما زنده شود قلبش در روزی که قلب‌ها میمیرند، نمی‌میرد.

امام جواد‌ (ع)

*« مُلاقاة الاِخوان نُشرَةٌ وَ تَلقِیحٌ لِلعَقلِ وَ اِن کان نَزرا قَلیلاً ». (۱۱)

امام جواد(ع): دیدار برادران مایه سلامتی و رشد عقل است اگرچه بسیار اندک باشد.

حضرت‌هادی‌ (ع)

*« لمّا کلمّه اللّه عزّوجلّ موسی بن عمران، قالَ موسى علیه‏السلام : «الهی فَما جَزاءَ مَنْ وصل رحمه؟ قالَ: یا موسى: أنسى لَهُ أَجَلَه، وَ أَهْوَنُ عَلَیه سَکَراتَ الْمَوْتِ». (۱۲)

امام‌هادی (ع): آن‌گاه که خدای عزوجل با موسی بن عمران سخنی گفت، موسی عرض کرد: پاداش که صله رحم چیست؟ خداوند فرمود: ای موسی مرگ اورا به تاخیر می‌اندازم و سختیهای جان دادن را بر او آسان می‌کنم.

امام حسن عسکری‌ (ع)

*«مَن وَعَظَ أَخاهُ سِرّا فَقَد زانَهُ وَمَن وَعَظَهُ عَلانیَةً فَقَد شانَهُ ». (۱۳)

امام حسن عسکری (ع) : هرکه برادرش را در خلوت پند دهد اورا آراسته است، و هرکه برادرش را در جمع پند دهد، او را سرشکسته کرده است.

امام عصر‌ (عج)

*« أَکْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِیلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذَلِکَ فَرَجُکُم‏ ». (۱۴)

امام مهدی (ع) : برای تعجیل در فرج بسیار دعا کنید که فرج من فرج شما نیز هست.

پی‌نوشت‌ه :

۱٫       – بحار الانوار ۷۱/۱۰۳٫

۲٫       کافی۲/۳۴۸٫

۳٫       بحارالانوار ۲۹/۲۶۰٫

۴٫       تحف العقول ۲۳۶٫

۵٫       بحارالانوار ۷۱/۹۱٫

۶٫       تحف العقول ۲۸۲٫

۷٫       تحف العقول ۲۹۹٫

۸٫       بحارالانوار ۷۱-۹۴٫

۹٫       تحف العقول ۴۰۳٫

۱۰٫    امالی صدوق،۷۳٫

۱۱٫    امالی مفید ۳۲۹٫

۱۲٫    بحار الانوار ۶۶/۳۸۳٫

۱۳٫    تحف العقول۴۸۹٫

۱۴٫     کمال الدین ۴۸۵٫

 1 نظر

در سالی که گذشت چه کردیم؟! الآن چه کنیم؟!, روش تفکّر, ضرورت تنبّه

14 فروردین 1391 توسط گنجی

ضرورت تنبّه در کنار مباحث علمی

اگر بنا باشد همیشه مباحث علمی را بدون اینکه در کنارش تنبّهی برای ما وجود داشته باشد مطرح کنیم فکر می‎کنم فایده‎ای نداشته باشد، لذا خوب است گاهی برای ایجاد تنبّه مسائلی را مطرح کرده و در آن تأمّل کنیم.

غفلت از «مرور ایّام» و «گذشت زمان»

از جمله این مسائل مسئله «مرور ایّام» است. به تعبیر همگانی انسان گاهی از «گذشت زمان» غفلت می‎کند و این غفلت موجب می‏شود انسان از خواب غفلتی که او را فرا گرفته است بیدار نشود. در این عالم اموری که موجب اعتبار و پندپذیری می‏گردد زیاد است امّا انسان از آن عبرت نمی‎گیرد! علی(علیه‎السلام) می‏فرماید: «مَا أَکْثَرَ الْعِبَرَ وَ أَقَلَّ الِاعْتِبَارَ». یکی از موضوعاتی که انسان باید از آن پند و عبرت بگیرد و متنبّه و بیدار شود مسأله «گذشت زمان» است.

هر «روز» در قیامت گواهی است بر اعمال انسان

امام صادق(علیه‎السلام) به نقل از آبای گرامشان در روایتی همه فهم، فرمودند: «مَا مِنْ یَوْمٍ یَأْتِی عَلَى ابْنِ آدَمَ إِلَّا قَالَ لَهُ ذَلِکَ الْیَوْمُ یَا ابْنَ آدَمَ أَنَا یَوْمٌ جَدِیدٌ»، هیچ روزی نیست که بر فرزند آدم وارد می‏شود مگر اینکه آن روز به او می‎گوید: من برای تو روزی نو و جدید هستم! «أَنَا یَوْمٌ جَدِیدٌ»، من نوروزم! من برای تو روز نویی هستم! «وَ أَنَا عَلَیْکَ شَهِیدٌ»، و من، یعنی زمان، نسبت به تو گواهی دهنده هستم! «فَافْعَلْ فِیَّ خَیْراً»، در من عمل خیر انجام بده، «وَ اعْمَلْ فِیَّ خَیْراً أَشْهَدْ لَکَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَإِنَّکَ لَنْ تَرَانِی بَعْدَهَا أَبَداً»،  من در روز قیامت نسبت به اعمال تو شهادت می‎دهم و تو بعد از این هیچ‏گاه مرا نخواهی دید مگر در روز قیامت.

زمان‎ها می‎گذرد و همه آن‏ها برای انسان گواه هستند. این‏طور نیست که ما فکر می‎کنیم! اعمال و کردار ما در زمان‎ محو نمی‎شود، بلکه همه آن‏ها ثبت می‏گردد. به تعبیراتی که در روایات آمده است توجّه کنید! دارد که ایّام و روزها بر انسان شهادت می‎دهند و روز جدید که می‎آید زبان حالش با انسان این است که در من، عمل خیر انجام بده؛ چراکه من در روز قیامت بر اعمال تو شهادت می‏دهم.

ما خود تشکیل‏دهنده زمان هستیم

حتّی بالاتر از آن، ما خود تشکیل دهنده زمان هستیم. این طور نیست که ایّام بگذرد و من ثابت باشم، روز برود و من ساکن بمانم. ما انسان‎ها تشکیل دهنده زمان هستیم. موجودات هستند که تشکیل دهنده زمان هستند. این نیست که روز بگذرد، ماه بگذرد، سال بگذرد، نه! بدانید این ما هستیم که می‏رویم و می‏گذریم و خواهیم گذشت.

هر روز که می‏گذرد، تو کم می‏شوی!

از حسین‌بن علی(علیهما‎السلام) منقول است که فرمودند: «یَابنَ آدَم اِنَّمَا اَنتَ ایّامٌ کُلَّمَا مَضی یَومٌ ذَهَبَ بَعضُکَ»، ای انسان! ای فرزند آدم! تو روزگار هستی، «اِنَّمَا اَنتَ ایّامٌ»، تو خودت روزگار هستی، تو ایّام و روزها هستی، هر روزی که می‎گذرد مقداری از تو کاسته می‎شود. این طور نیست که تو ثابت باشی و روزگار بگذرد، تو ساکن باشی و او گذرا باشد. هر روز که می‎گذرد مقداری از ما نیز می‎گذرد و از ما کاسته می‏شود، هر ماه و سالی که می‏گذرد یک ماه و سال نیز از ما کاسته می‏شود؛ یعنی هر روز و ماه و سالی که می‏گذرد، به همان میزان سرمایه و هستی انسان که عمر او است نیز خواهد گذشت. با گذشت روز و ماه و سال هستی ما هم می‎گذرد.

امسال هم «بخشی از هستی ما» از دست رفت!

یک سال دیگر گذشت، امّا آیا با سپری شدن این زمان من هنوز وجود دارم؟ خیر! همه هستی من وجود ندارد؛ با گذشت این سال بخشی از هستی من نیز گذشته است. لذا خوب است انسان نسبت به آنچه از او گذشت و از سرمایه و هستی‎اش کاسته شده متنبّه و متذکّر شود است. خوب است همان طور که نسبت به امور مادّی‎اش فکر می‏کند نسبت به عمر و هستی‎اش نیز فکر کند تا ببیند این سرمایه را در چه راهی مصرف کرده است.

این ایّام، وقت حساب‏رسی نسبت به عمر است!

علی(علیه‎السلام) در روایتی به نقل از نبی اکرم فرمودند که؛ «أَکْیَسُ الْکَیِّسِین» زیرک‎ترین زیرکان، «مَنْ حَاسَبَ نَفْسَهُ»، کسی است که از خود حساب بکشد، «وَ عَمِلَ لِمَا بَعْدَ الْمَوْتِ» و کارهایش را در ارتباط با جهان دیگر انجام دهد. «فَقَالَ رَجُلٌ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِین»، وقتی علی(علیه‎السلام) این جملات را از پیغمبر نقل فرمود شخصی سوال کرد، «کَیْفَ یُحَاسِبُ نَفْسَهُ»، انسان چگونه از خود حساب بکشد؟ «قَالَ(علیه‎السلام) إِذَا أَصْبَحَ»، حضرت فرمود: هرگاه شب را به روز آورد، «ثُمَّ أَمْسَی»، و روز را به شب رساند، «رَجَعَ إِلَى نَفْسِهِ»، بازگشتی به خود داشته باشد، «وَ قَالَ یَا نَفْسِی»، و بگوید: ای فلانی! «إِنَّ هَذَا یَوْمٌ مَضَى عَلَیْکَ»، امروز روزی بود که بر تو گذشت، «لَا یَعُودُ إِلَیْکِ أَبَداً»، در حالی که هیچ‏گاه به سوی تو باز نمی‏گردد، «وَ اللَّهُ یَسْأَلُکِ عَنْهُ بِمَا أَفْنَیْتِهِ»، و خدا از تو می‏پرسد آن را در چه راهی مصرف کردی؟

در اینجا صحبت از روز نیست، حضرت دارد به زبان من و شما صحبت می‎کند، این روز و ایّام نیست که فانی شده، این بخشی از هستی ما است که گذشته و از دست رفته است. خداوند سوال می‏کند که این سرمایه را در چه راهی فانی کردی؟ «فَمَا الَّذِی عَمِلْتِ فِیهِ»، چه کاری در این روز انجام دادی؟ «أَ ذَکَرْتِ اللَّهَ أَمْ حَمِدْتِه»، آیا در این روز به یاد خدا بودی و او را حمد و ستایش کردی؟ «أَ قَضَیْتِ حَوَائِجَ مُؤْمِنٍ فِیهِ»، آیا در این روز خواسته و حاجت برادر ایمانی‎ات را با این که قدرت داشتی برآورده کردی؟ «أَ نَفَّسْتِ عَنْهُ کَرْبَهُ»، آیا از گرفتاری‎های او گره گشایی کردی؟ «أَ حَفِظْتِیهِ بِظَهْرِ الْغَیْبِ فِی أَهْلِهِ وَ وُلْدِهِ»، آیا در غیاب برادر مؤمنت اخوّت اسلامی و ایمانی را نسبت به خاندان و فرزندش رعایت کردی؟ «أَ حَفِظْتِیهِ بَعْدَ الْمَوْتِ فِی مُخَلَّفِیهِ»، آیا بعد از مرگ او از این حریم ایمانی نسبت به بازماندگانش حراست و مراقبت کردی؟  «أَ کَفَفْتِ عَنْ غِیبَةِ أَخٍ مُؤْمِنٍ»، آیا از غیبت کردن پشت سر برادر مؤمنت جلوگیری کردی؟ «أَعَنْتِ مُسْلِماً»، آیا کمک کار برادر مسلمانت بودی؟ «مَا الَّذِی صَنَعْتِ فِیهِ»، در این روز چه کار کردی؟

روش تفکّر در ایام گذشته

علی(علیه‎السلام) روش تفکّر در ایّام گذشته را بیان می‎فرماید. در روایات نسبت به هر روز چنین سفارشی وجود دارد. آیا ما هر روز یک چنین محاسبه‎ای انجام می‏دهیم؟ یا حداقل هفته‎ای یک‎بار و یا ماهی یک‎بار می‏نشینیم فکر کنیم که چه کارهایی انجام داده‏ایم. برخی از افراد برای امور مادّی‎شان دفتر روزانه و هفتگی دارند و راجع به آنچه که در آن با توجّه به فعّالیت‏های آن روز یا آن هفته ثبت شده فکر می‏کنند. برخی هم دفتر سالانه دارند و در آخر سال بیلان کار خود را ارائه می‎دهند که در این سال چه کارهایی انجام داده‏اند.

در لحظات آخر سال چه کنیم؟!

آیا سزاوار نیست که انسان هنگامی که لحظات آخر سالش فرا می‎رسد این‎طور فکر کند؟ یک سال بر ما گذشت! به عبارت دیگر بخشی از هستی ما رفت و هیچ‏گاه به ما برنخواهد گشت مگر در روز قیامت که این قطعه از هستی ما آن‏گاه به ما باز می‏گردد که نموداری از کردار گذشته‏مان در این سال را به ما نشان می‏دهد. همان طور که علی(علیه‎السلام) فرمود خوب است انسان بنشیند و در این باب فکر کند در سالی که گذشت و به اتمام رسید چه کردم؟ آیا به یاد خدا بودم؟ آیا او را ستایش کردم؟ آیا گرفتاری برادر مؤمنم را رفع کردم؟ آیا حاجتی از او برآورده کردم؟ آیا در غیابش مراقب بودم تا حیثیّتش را حفظ کنم؟ آیا در این سال به وظایف برادری و اسلامی خود نسبت به دوستانی که از دست دادم عمل کردم؟ آیا حال بستگان آنها را جویا شدم؟ ولو اینکه به حسب ظاهر از آنها دل‎جویی کنم؟

در سالی که گذشت چه کردیم؟! الآن چه کنیم؟!

علی(علیه‎السلام) بعد از آنکه چند چیز برای روش تفکّر و محاسبه نسبت به گذشته آموخت فرمود: «‎مَا الَّذِی صَنَعْتِ فِیهِ»، به خود بگو: ای فلانی! در این روزی که گذشت و به عبارت دیگر قسمتی از وجود و هستی‏ات در این عالم که از دست رفت چه کردی؟ «فَیَذْکُرُ مَا کَانَ مِنْهُ»، پس گذشته را یادآور شود، «فَإِنْ ذَکَرَ أَنَّهُ جَرَى مِنْهُ خَیْرٌ»، اگر به گذشته مراجعه کرد و دید آنچه که بر او گذشته خیر بوده است، «حَمِدَ اللَّهَ وَ کَبَّرَهُ عَلَى تَوْفِیقِهِ»، حمد خدا را به جا آورد و بگوید: «الحمد لله» و نسبت به این موفقیتی که خدا به او عنایت فرموده بگوید: «الله اکبر» و بداند این توفیق هم از خدا بوده است، «وَ إِنْ ذَکَرَ مَعْصِیَةً أَوْ تَقْصِیراً»، و اگر دید گناهی انجام داده و خطایی از او سر زده، «اسْتَغْفَرَ اللَّهَ»، از خدایش پوزش بخواهد و استغفار کند، «وَ عَزَمَ عَلَى تَرْکِ مُعَاوَدَتِهِ»،  و تصمیم بگیرد که دیگر به آن گناه بازنگردد و آن را تکرار نکند.

اگر انسان بخواهد به معنای واقعی خودش را بسازد، یکی از راه‎های بزرگ برای سازندگی انسان توجّه به اعمال گذشته خود می‏باشد. خصوصاً از فرصت‎هایی که برای انسان پیدا می‎شود برای تنبّه و تذکّر خود و اینکه از خواب غفلت بیدار شود و نسبت به آینده‎ تنظیم شود استفاده کند که یکی از این فرصت‎ها پایان سالی است گذشت. امسال تمام شد و گذشت امّا ما چه کردیم؟

هستی و سرمایه‏ای که از ما کاسته شد را در چه راهی و چگونه مصرف کردیم؟ انسان نسبت به اعمال یک ساله‏اش بیلان آخر سال عرضه کند. همان طور که علی(علیه‎السلام) می‎فرماید این موجب می‎شود تا انسان نسبت به آینده‎اش مراقب باشد. امیدوارم خداوند به ما توفیق عنایت کند تا از گذشته‎های خود نسبت به آینده‎مان عبرت بگیریم!

آیت‌ الله مجتبی تهرانی

 1 نظر

واژه عید در قرآن

14 فروردین 1391 توسط گنجی

واژه عید در قرآن فقط یک بار آمده است.
(أَللّهُمَّ أَنزِل علینا مائدۀً مِنَ السَّماء تکون لنا عیداً لأَوّلنا و آخرنا و آیة منک). [۱]
،خدایا! نازل کن براى ما مائده‏اى از آسمان که براى اوّلین و آخرین از ما عید باشد و نشانه‏اى از تو.
در تفسیر این آیه آمده است: عید در لغت از مادّه عود به معنى بازگشت است. به روزهایى که مشکلات از قوم و جمعیّتى برطرف می شود و بازگشتِ به پیروزیها و راحت هاى نخستین می کنند، عید گفته می شود.
و در اعیاد اسلامى به مناسبت این که در پرتو اطاعت یک ماه مبارک رمضان و یا انجام فریضه بزرگ حج، صفا و پاکى فطرى نخستین به روح و جان باز مى گردد و آلودگی ها که برخلاف فطرت است از میان می رود، «عید» گفته شده است. و از آنجا که روز نزول مائده، روز بازگشت به پیروزى و پاکى و ایمان به خدا بوده است؛ حضرت مسیح(ع) آن را «عید» نامیده است. [۲]
پی نوشت ها:
[۱]. سوره مائده، آیه ۱۱۴
[۲]. تفسیر نمونه، ج ۵، ص ۱۳۱

 نظر دهید »
04 فروردین 1391 توسط گنجی

عید نوروز از دیدگاه آیات و روایات، نکته‌های خواندنی و جالب در مورد عید نوروز

عید نوروز از دیدگاه آیات و روایات، نکته‌های خواندنی و جالب در مورد عید نوروز

 

وقتی که نام بهار به گوش کسی می‌رسد سریع ذهن او متوجه کلمه عید و نوروز می‌شود. در پایان هر سال و قبل از شروع سال جدید و آغاز بهار، مردم خود را آماده می‌کنند و به نظافت منزل و محل کار خود می‌پردازند، به دنبال خرید آجیل، شیرینی، لباس و پوشاک برای خود و خانواده خود هستند و سنت زیبایی را برقرار می‌کنند و صله رحم انجام می‌دهند و…

سنت ایرانیان
 

امام صادق (ع) به معلی بن خنیس که در روز نوروز خدمت ایشان رسید- آیا می‌دانی امروز چه روزی است؟
معلی گوید: عرض کردم: فدایت شوم، این نوروزی است که ایرانیان آن را گرامی می‌دارند و در آن به یکدیگر هدیه می‌دهند.
امام صادق (ع) فرمود: سوگند به آن خانه‌ی کهن که در مکه است، این روز یک ریشه‌ی کهن دارد که من برایت توضیح می‌دهم تا آن را بدانی…
ای معلّی! روز نوروز، همان روزی است که خداوند در آن از بندگان پیمان گرفت تا او را بپرستند و چیزی را شریک او قرار ندهند و به فرستادگان و حجت‌های او و به امامان علیهم السلام ایمان بیاورند. نوروز نخستین روزی است که خورشید در آن طلوع کرد… هیچ نوروزی نیست مگر این که ما در آن روز منتظر فرج هستیم؛ زیرا نوروز از روزهای ما و شیعیان ماست. ایرانیان آن را حفظ کردند و شما آن را از دست نهادید… نوروز نخستین روز از سال ایرانیان است. آنان در حالی که تعداشان سی هزار نفر بود زنده ماندند و زندگی کردند و ریختن آب در نوروز سنت شد…( میزان الحکمه/ ج 9/ ح 14609/ ص 4203 به نقل از بحارالانوار/ ج 59/ ص 92/ح 1؛ متدرک الوسائل/ ج 6/ ص 352)

در عید نوروز هدیه‌ای خدمت امیرالمؤمنین (ع) آوردند. حضرت پرسید: این چیست؟
عرض کردند:‌ای امیرالمؤمنین! امروز نوروز است.
امام (ع) فرمود: هر روزمان را نوروز کنید.(من لا یحضر الفقیه / ج 3/ ص 300؛ میزان الحکمه/ ج 9/ ح 1461/ ص 4203.)

 

نکات پایانی و خواندنی در مورد خرید لباس عید نوروز
 

تنوع طلبی و افزون خواهی، دامی برای اسیر شدن انسان‌هاست. استعمارگران نیز از همین خصیصه‌ی مردم، برای لباس، مسکن، مرکب، و تجملات استفاده کرده و مردم را به اسارت می‌کشند.
آن گونه که در لباس مادی، پوشش عیوب، حفاظت از سرما و گرما و زیبایی مطرح است تقوا هم عامل پوشش عویب است، هم نگهدارنده ی از گناه و هم مایه‌ی زیبایی معنوی اناسن می‌باشد.
دوخت لباس و نوع و رنگ آن، هر چه به عفت نزدیک‌تر باشد، بهتر است.
پست شمردن دیگران به خاطر لباس و ظاهری ساده رفتاری فرعونی است.
در قرآن کریم از چند چیز به عنوان «لباس» یاد شده است:
شب: «جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ لِباساً»(فرقان/ 47) 

همسر: «هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ»(بقره/ 187)در حدیث داریم که اگر کسی به واسطه بهتر بودن بند کفنش بر دیگری خود را برتر ببیند، جزو کسانی است که اراده‌ی علو در زمین دارند.
نع لباس مردم در جامعه، می‌تواند معرّف شخصیت، مکتب و هدف آن‌ها باشد.
چه بسیارند کسانی که در تهیه مسکن، لباس، مرکب، کلام، ازدواج، و نامگذاری فرزند، کاری می‌کنند که جامعه نمودی داشته باشند و مردم متوجه آنان شوند که به فرموده روایت، این افراد اراده برتری در زمین دارند و از بهشت محرومند.
سرچشمه‌ی بسیاری از مزاحمت‌های هوسبازان نسبت به زنان و دختران، نوع لباس خود آن‌هاست.
پوشیدن لباس ساده، سوار شدن بر الاغ برهنه، شیر دوشیدن، هم نشینی با بردگان، سلام کردن به اطفال، وصله کردن کفش و لباس، پذیرفتن دعوت مردم، جارو کردن منزل، دست دادن به تمام افراد و سبک نشمردن غذا از سیره‌های رسول خدا (ص) بود.
بحث دیگری که در این ایام (عید نوروز) مطرح است عبارت است از :
خوردن آجیل و شیرینی و از آن طرف پرخوری و به همراه آن مریضی و بیماری. پس چه کنیم گه دچار بیماری نشویم و از آن طرف بتوانیم از عید نوروز خود کمال استفاده را بنماییم؟
ابتدا دستور عمل‌هایی که امام رضا (ع) طی نامه‌ای به مأمون نوشتند را برای فصل بهار بیان می‌نماییم:
امام رضا (ع) فرمودند: در این فصل (بهار) تغییران جوی زیاد است که انسان از جو سرمای زمستان به هوای معتدل بهار منتقل می‌شود و باید متوجه این تغییران جوی باشد، به خصوص که در پشت سر بهار فصل تابستان می‌رسد.
در این فصل باید غذاهای سنگین که دارای نیروی حرارتی زیاد بودند، گوشت‌های چربی دار و سایر غذاهای مخصوص زمستان را تبدیل به غذاهای سبک و معتدل و زود هضم نمایید مانند حبوبات، سبزیجات و میوه‌ها چون در فصل بهار به حکم تغییر در طبیعت همه چیز (خواه حیوانی و خواه نباتی) عوض می‌شوند؛ لذا بیشتر اطباء توصیه می‌کنند که انسان‌ها قبلاً با خوردن مسهل، دستگاه جهاز هاضمه خود به خصوص مجاری صفرا را پاک و تمیز کند و برای این کار مسهل‌های جوشانده نباتات بخورند، صبح‌ها استحمامم کنند و به شادی و طرب مشول شوند و در جاهای خلوت و آرام بنشینید تا با این کارها بدن خود را آماده حرارت تابستان بکنند و هم برای مقابله با پاییز و زمستان مهیا شوند.
در ماه دوم بهار گوشت و چربی کم بخورند، بیشتر از غذاهای سرد مزاج استفاده کنند و از همه نوع وسایل تولید برودت برای از بین بردن تاثیر حرارت استفاده کنند و آب زیاد بخورند تا جبران آن آب‌هایی باشد که به شکل عرق از بدن بیرون می‌آید. در این ماه باید غذاهای لطیف مانند گوشت سفید نیم پخته خورد و نباید پیاز، ریحان، پونه و ترشی خورد.
ماه دوم بهار که نیسان است سی روز است. (25 فروردین تا 23 اردیبهشت).
در این موقع باید غذاهای کباب شده و گوشت شکار خورد، جماع خوبست، در حام بدن را روغن مالی کردن خوبسن، همچنین بو کردن گل‌ها و ریاحین خوبست.
ماه سوم بهار (از 24 اردیبهشت تا 23 خرداد) :
از خوردن غذاهای شور و گوشت‌های سنگین مانند گوشت گاو و شیر خودداری کنید.
در این موقع از ماه استحمام در اول روز خوبست ولی نباید قبل از خوردن غذا ورزش کرد.

تمام این صحبت‌ها و حرف‌ها که راجع به عید نوروز زدیم برای این بود که یک نتیجه گیری کلی داشته باشیم و آن اینکه این عید هم مثل عیدهای قبلی دیگر و این ساعات و لحظات و سال‌ها و هفته‌ها و روزهای عمرمان است که دارد سپری می‌شود و ما خود را به خواب زده‌ایم و در غفلت، زندگی می‌کنیم و نمی‌دانیم چه عقوبت‌هایی در انتظار ماست.
در پایان بحث احادیث و نکته‌هایی را راجع به تلف کردن عمر بیان می‌کنم تا در این سال جدید و نوروز جدید از لحظه لحظه عمرمان کمال بهره و استفاده را ببریم.
امام علی (ع) می‌فرماید: اگر از ضایع کردن عمر گذشته‌ات عبرت گیری، بیگمان از ضایع شدن باقیماندهی آن جلوگیری کنی. (میزان الحکمه/ ج 8/ ح 14191/ ص 4035؛ غررالحکم/ 7589.)

پیامبر خدا (ص) می‌فرمایند: چهار چیز را پیش از چهار چیز غنیمت شمار: جوانی‌ات را پیش از پیری خود، تندرستی‌ات را پیش از بیماری‌ات، توانگریت را پیش از نیازمندیت و زندگیت را پیش از مرگت.(میزان الحکمه/ ج 8/ ح 14194/ ص 4035؛ الخصال: 239/85.)

پیامبر خدا (ص) می‌فرمایند: روز قیامت برای هر روز از روزهای عمر بنده بیست و چهار گنجینه، به تعداد ساعات شبانه روز گشوده می‌شود. گنجینه‌ای را پر از نور و شادمانی می‌بیند و با مشاهده‌ی آن چنان شادی و سرور به او دست می‌دهد که اگر میان دوزخیان تقسیم شود احساس دد آتش را از یادشان می‌برد. این گنجینه ساعتی است که در آن پروردگارش را اطاعت کرده است. سپس گنجینه‌ی دیگری برایش باز می‌شود و آن را تاریک و بدبو و وحشتناک می‌یابد و از مشاهده‌ی آ چنان ترس و وحشتی به او دست می‌دهد که اگر میان بهشتیان تقسیم شود، نعمت بهشت را به کام آن‌ها تلخ می‌سازد و آن ساعتی است که در آن پروردگارش را نافرمانی کرده است. تن گاه گنجینه‌ی دیگری برایش گشوده می‌شود و آن را خالی می‌یابد و در آن چیزی که او را شادمان یا ناراحت کند یافت نمی‌شود و آن ساعتی است که در آن خواب بوده یا به امور مباح دنیا اشتغال داشته است. پس از اینکه می‌توانسته ایت ساعت و لحظات را با کارهای خوب پُر کند و نکرده است چنان تاحساسی از غبن و اندوه به او دست می‌دهد که در وصف نمی‌گنجد. اشاره به همین جاست که خدای متعال فرموده است: «ذلِکَ یُوم التّغابن»؛ آن روز روز مغبونی است.(بحارالانوار/ ج 7/ 262/ 15)

تذکرات و نکات پایانی:
 

امام سجاد (ع) در دعای مکارم الاخلاق از خداوند چنین مسئلت می‌کند: خداوندا! اگر عمرم ن وسیله خدمت در راه اطاعت تو باشد، عمر مرا طولانی کن ولی اگر عمر من چراگاه شیطان خواهد بود، آن را قطع نما.
قرآن، دنیا را بازار می‌داند و مردم را فروشنده و عقاید و اعمال انسان را در طول عمر، کالای این بازار. در این بازار، فروش اجباری است ولی انتخاب مشتری با انسان است، یعنی ما نمی‌توانیم آنچه را داریم، از قدرت و عمل و عقیده رها بگذاریم، ولی می‌توانیم مسیر عقاید و کردار را سود بخش یا زیان آور قرار دهیم.
طول عمر مهم نیست، بهره از عمر مهم است.
خداوند بای عمر انسان دو نوع زمان بندی قرار داده: یکی حتمی که اگر همه‌ی مراقبت‌ها هم به عمل آید، عمر (مانند نفت چراغ) تمام می‌شود؛ و دیگری غیر حتمی که مربوط به کردار خودمان است، مثل چراغی که نفت دارد، ولی آن را در معرض طوفان قرار دهیم.
در روایات، کارهایی چون صله‌ی رحم، صدقه، زکات و دعا سبب طول عمر و اعمالی چون قطع رحم و ظم سبب کوتاه شدن عمر دانسته شده است.
مدت عمر و پایان زندگی، به دست ما نیست.
هر عمر طولانی ارزشمند نیست، شیطان هم عمر طولانی دارد.
بالاترین خسارت‌ها، خسارت نفس و عمر انسان است، نه زیان‌های مالی.
بزرگ‌ترین خسارت انسان، هدر دادن عمر و استعدادهای خویش است.
در پایان بحث خود را با جملات زیبای رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی (قدس سره) در مورد عید نوروز به پایان می‌برم:
از آداب امروز روزه گرفتن است، از آداب امروز دعا کردن است، نماز خواندن است و این به ما می‌فهماند که ملتی بخواهد به راه راست برود و بخواهد استقلال خودش را، آزادی خودش را بخواهد حفظ کند باید در عیدش و در غیر عیدش تذکر داشته باشد ذکر خدا بکند.(صحیفه نور/ ج 17/ ص 215.)

تحویل حال الی احسن حال این است که انشاء الله در این سال نوم ا تغییرات روحی بدهیم یعنی واقعاً تحول برایمان حاصل بشود او به این است که همان طوری که سیره انبیاء از اول تا آخر بوده سات که جنگ و صلحشان برای خدا بوده است … (صحیفه نور/ ج 21/ ص 106)
یا مقلب، قلب من در دست توست یا محول، حال من سرمست توست
کن تو تدبیری که در لیل و نهار حال قلب من شود همچون بهار
ساقیا آمدن عید مبارک بادت وآن مواعید که کردی نرود از یادت
(حافظ)
جهان بر ابروی عید از هلال وسمه کشید هلال عید در ابروی یار باید دید
(حافظ)
عید است و آخر گل و یاران در انتظار ساقی به روی شاه ببین ماه و می به یار
(حافظ)
یا مقلب القلوب و الابصار/ سال نو آمد و نیامد یار
یا مدبر اللیل و النهار/ بی‌حضورش چه اشتیاق بهار
یا محول الحول و الاحوال/ منتهی کن فراق را به وصال
حول الی احسن الحال/ به امید فرج همین امسال.

 

 1 نظر

احادیث عید نوروز

04 فروردین 1391 توسط گنجی

امام علی(علیه السلام) ـ در يكى از روزهاى عيد ـ فرمودند:
أَلْيَومُ لَنا عِيْدٌ وَ غَدا لَنا عِيْدٌ وَ كُلُّ يَوْمٍ لانَعْصِى‏اللّه‏َ فيهِ فَهُوَ لَنا عِيْدٌ؛
امروز براى ما عيد است و فردا نيز عيد ماست و هر روزى كه در آن خدا را نافرمانى نكرده باشيم براى ما عيد است.
تفسير الكبير فخر، ج 1،ص 191.

 

امام علی(عليه‏السلام )فرمودند:
نِيرُوزُنا كُلُّ يَوْمٍ؛
هر روز براى ما، نوروز است.
[من لايحضره الفقيه، ج 3، 300]

 

قالَ سُوَيْدُ بْنِ غَفلة: دَخَلْتُ عَلى‏أَمِيرالْمُؤْمنِينَ عليه‏السلام يَوْمَ عِيْدٍ فَاِذا عِنْدَهُ فاثُورٌ عَلَيْهِ خُبْزُ السَّمْراءِ وَ صَفْحَةٌ فِيها خَطِيفَةٌ وَ مِلْبَنَةٌ، فَقُلْتُ: يا أَمِيرَالْمُؤْمنِينَ يَوْمَ عِيْدٍ وَ خَطِيفَةٌ؟! فَقالَ عليه‏السلام: اِنَّما هذا عِيْدُ مَنْ غُفِرَلَهُ؛
سويدبن غفله مى‏گويد: در يكى از روزهاى عيد به حضور امير المؤمنين (عليه‏السلام)شرفياب شدم، ديدم در پيش روى او سفره‏اى گسترده بود و بر آن نانى از گـندم و يك سينى قـرار داشـت كه درون آن يك ظرف فرنى و ملاقه‏اى بود، عرضه داشتم: يا اميرالمؤمنين! روز عيد و اين سفره؟! حضرت فرمودند: امروز عيد كسانى است كه مورد بخشش حق واقع شده‏اند.
[بحارالانوار، ج 40، 326، از مناقب ابن شهرآشوب]

 

امام باقر (عليه‏السلام )فرمودند:
مامِنْ عِيْدٍ لِلْمُسْلِمِينَ ـ أَضْحى وَ لا فِطْرٍ ـ اِلاَّ وَ هُوَ يُجَدِّدُ لاِلِ مُحَمَّدٍ صَلَواتُ اللّه‏ عَلَيهِم فيهِ حُزْنا، قُلْتُ: وَ لِمَ ذلِكَ؟ قالَ عليه‏السلام: لِأَنَّهُمْ يَرَوْنَ حَقَّهُمْ فِى يَدِ غَيْرِهِمْ؛
هيچ عيدى ـ چه عيد قربان و چه عيد فطر ـ براى مسلمانان پيش نمى‏آيد مگر اينكه غم و اندوه آل محمد (صلى‏الله‏عليه‏و‏آله) تازه مى‏گردد. را وى پرسيد: چرا چنين مى‏شود؟ حضرت فرمودند: چون حق خود را در دست ديگران مى‏بينند[چون روز عيد روز حضور مردم در صحنه و تحكيم حكومت در خطبه‏هاى عيد و… است و اينها همه در حكومت ظلم به نفع ظالم تمام مى‏شود.].
[فروع كافى، ج 4، 170]

 

امام رضا (عليه‏السلام )فرمودند:
… وَ اِنّ يَوْمَ الْغَديرِ بَيْنَ الأَضْحى وَالْفِطْر وَالْجُمُعَةِ كَالْقَمَرِ بَيْنَ الكَواكِبِ… وَ هُوَ يَوْمَ التَهْنِئَةِ يُهَنِّىُ بَعْضُكُمْ بَعْضا… يَقُولُ: «اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذى جَعَلَنا مَنَ الْمُتَمَسِكينَ بِـوِلايَةِ أَميرِالْمُؤْمنِينَ وَ الأَئِمَةَ عليهم‏السلام» وَ هُوَ يَوْمُ التَّبَسُّمِ فِى‏وُجُوهِ النّاسِ مِنْ أَهْلِ الأيمانِ … وَ هُوَ يَوْمُ الزّينَةِ…؛
… والبته روز عيد غدير در ميان عيد فطر و اضحى و جمعه همانند ماه در ميان ستارگان است. روز تبريك و تهنيت به يكديگر، و زمان گفتن اين سخن است كه: حمد و ستايش خدائى را كه به ماتوفيق تمسّك به ولايت اميرالمؤمنين و فرزندان معصومش را عنايت فرمود. آنگاه فرمودند: روز عيد غدير، روز شگفتن لبخند بر چهره مؤمنان و روز آرايش و زينت است.
[اقبال الاعمال، ص 464]

معلّى گويد: در عيد نوروز به حضور امام صادق (عليه‏السلام)شرفياب شدم،حضرت فرمودند:
امروز را مى‏شناسى؟ عرض كردم: روزى است كه عجمها آن را بزرگ مى‏شمارند و در آن روز به يكديگر هديه مى‏دهند. حضرت فرمودند: …امروز روزى است كه خداوند از بندگان خود پيمان گرفت تا او را عبادت كنند و به او شرك نورزند و به پيامبران و حجج الهى و ائمّه معصومين عليهم‏السلام ايمان بياورند و… در اين روز قائم ما(عج) ظاهر مى‏شود، و نوروزى نمى‏رسد مگر اينكه ما اهل بيت عليهم‏السلام ظهور اسلام و گشايش آن را توقّع داريم، چون نوروز از روزهاى ما و شيعيان ماست.
[بحار الانوار، ج 59، 92]

 

 

 

 نظر دهید »
01 فروردین 1391 توسط گنجی

خداوند مشتاق كیست؟

 

آیت الله ملکی تبریزی
نماز شب، دل آدمی را از رذائلی که جایگاه حضرت رحمان«جلّ و علا» را غصب کرده‌اند، می‌زداید و نور خدای سبحان را در آن جلوه‌گر می‌کند.

 

 

نماز شب فواید بسیار دارد از جمله فواید نماز شب می توان به فواید دنیوی و اخروی نماز شب اشاره کرد که اگر انسان این عمل مستحبی را جدی بگیرد هم می تواند به توفیقات دنیوی دست پیدا کند و هم به توفیقات اخروی نایل گردد ولی شرط لازم این مهم اهمیت دادن به نماز شب و مداومت این عمل نوارنی است .

 

از پیامبراكرم (ص) نقل است كه فرمودند: هر بنده‌ای كه توفیق نماز شب را پیدا كند از روی اخلاص وضو بگیرد و با نیت پاك و قلب سلیم و بدن خاشع و چشم گریان، پروردگار را بخواند، خداوند نه صف از ملائكه بی‌شمار را پشت سر او قرار می‌دهد و به عدد آنها درجات معنوی او را بالا می‌برد.

 

خداوند مشتاق كیست؟

 

خداوند متعال به یكی از صدیقین وحی نمود كه برای من بندگانی هستند كه مرا دوست می‌دارند و من هم آنها را دوست می‌دارم، آنان مشتاق من، و من هم مشتاق آنها هستم، و آنها مرا در یاد دارند و من هم به یاد آنان هستم، آنها به من نظر دارند، و من هم به آنها نظر دارم، پس اگر تو قدم جای قدم آنها بگذاری، تو را هم دوست خواهم داشت و اگر از راه آنها منحرف شوی عقوبتت خواهم نمود.

 

آن صدیق گفت: معبود من! نشانه آنها كه مورد توجّه تو هستند چیست؟

خطاب رسید: آنان روزها همچون چوپان مهربانی كه مواظب گوسفندان خود هست به سایه می‌نگرند و منتظر آمدن شب هستند، و همان گونه كه پرندگان هنگام غروب با شور و شوق عازم آشیانه خود می‌گردند.

 

اینان هم با همین حال به استقبال غروب خورشید می‌روند، پس آنگاه كه شب فرا رسید، و تاریكی همه جا را فرا گرفت، و فرش‌ها پهن و همه گرد هم جمع شدند و هر دوستی با دوست خود خلوت نمود اینان در برابر من به پای می‌ایستند و صورتهای خود را بر خاك می‌نهند، و با تلاوت آیات قرآن به مناجات و گفتگوی با من برمی‌خیزند، و نعمتهای مرا سپاس می‌گویند.

 

 پس آنان را می‌بینی كه گاه گریه می‌كنند، و گاه شیون سر می‌دهند، گاه آه می‌كشند، و گاه از معاصی و گناهان شكوه می‌كنند، گاه ایستاده و گاه نشسته، و گاهی در حال ركوع، و گاه در سجده هستند، و آنچه را كه به خاطر من تحمل آن می‌كنند، همه را می‌بینم، و شكوه‌هائی كه از محبت من بر لب دارند می‌شنوم.

 

اولین چیزی كه به آنها عطا كنم سه چیز است یكی اینكه نور خودم را در دلهای آنها بیفكنم در نتیجه همانگونه كه من از آنها آگاهم، آنها نیز از من با خبر خواهند بود، دوم اینكه اگر آسمانها و زمینها و آنچه را كه در این میان هستند در میزان آنها ببینم باز آن را كم خواهم دانست، سوم رو سوی آنها می‌كنم، و آیا اگر كسی من رو سوی او آورم، احدی می‌تواند بداند كه چه به او عطا خواهم نمود. (اسرار الطلوة، حاج میرزا ملكی تبریزی، ص 455)

 

نماز شب یا تحصیل علم

 

استاد بزرگ اخلاق، مرحوم ملكی تبریزی می‌فرماید: بعضى از مردم هستند كه شیطان از سمت راست[76] بر آنها وارد مى‏شود و آنها را به خیال اینكه مطالعه از شب زنده دارى افضل است از این فضیلت عظمى باز می‌دارد و این چیزى جز غرور و فریب نیست.

 

 زیرا نماز شب یكی از مهمات در راه تهذیب نفس كه واجب عینی است می‌باشد ولی تحصیل علم واجب كفایی است. مؤمن، نماز شب را در راه تحصیل علم از مطالعه كار سازتر مى‏بیند.

 

همانگونه كه در بعضى از روایات به این مطلب تصریح شده است که علم به كثرت تعلم و مطالعه نیست، بلكه علم نورى است كه خدا در دل هر یك از بندگان خود كه بخواهد مى‏افكند و شب زنده‏دارى و مناجات در شب، دل را نورانى مى‏گرداند و باعث ثبات نور در دل مؤمن مى‏شود.

 

علت ارادت شهید مطهری به میرزا علی آقا شیرازی

 

مرحوم آیت الله میرزا علی آقا شیرازی«ره» که از علمای وارسته اصفهان بود، زمانی به قم آمده بود و به دلیل ارادتی که شهید آیت الله مطهری«ره»به ایشان داشت، میهمان او بود.

 

 یك شب تعدادی از فضلا به دیدن آقای شیرازی آمده بودند و جلسه آنان تا حدود نیمه شب طول کشید و آقای شیرازی دیرتر از هر شب خوابید. همین موضوع توفیق تهجّد و نماز شب را از آیت الله شیرازی«ره» سلب کرد و موجب شد آن مرد الهی، هنگام اذان صبح از خواب بیدار شود.

 

 نقل می‌کنند آیت الله شیرازی«ره» به‌ قدری از این اتّفاق متأثّر شده بود و گریه و زاری کرده بود که گوئی فرزند ایشان فوت شده است.

 بعد گفته بود من شانزده هفده ساله بودم که یک شب برای نماز شب بیدار نشدم، آن روز تا شب گریه می‌کردم و شب گذشته آن حادثه تکرار شد.

 

در نماز شب است که انسان توفیق راز و نیاز با خداوند تبارک و تعالی و نجوای عاشقانه با او را پیدا می‌کند و می‌تواند از جاذبه‌های عالم ملكوت برای سیر عرفانی خود استفاده نماید. دل سالک در اثر خواندن نماز شب، مهیّای پذیرایی از صاحب اصلی خود یعنی خدای مهربان می‌شود.

 

 به عبارت روشن‌تر، نماز شب، دل آدمی را از رذائلی که جایگاه حضرت رحمان«جلّ و علا» را غصب کرده‌اند، می‌زداید و نور خدای سبحان را در آن جلوه‌گر می‌کند.

 

بنابراین سیر و سلوک بدون نماز شب، سالک را به مقصد نمی‌رساند. امام حسن عسکری«سلام الله علیه» می‌فرمایند:

«إِنَّ الْوُصُولَ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سَفَرٌ لَا یُدْرَكُ إِلَّا بِامْتِطَاء اللَّیْل   (2)

 

کسب دنیا و آخرت با نماز شب

 

رسول خدا محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله درباره آثار دنیوی، برزخی و اخروی نماز شب فرمودند:

آثار دنیوی و برزخی:

«نماز شب، موجب رضایت پروردگار، مهر و محبت ملائکه و فرشتگان، سنت و روش پیامبران، نور شناخت و معرفت، اصل و پایه و ریشه ایمان، راحتی بدن و جسم، بغض و ناراحتی شیطان، اسلحه مؤمن در برابر دشمنان، اجابت دعا، قبول اعمال، برکت رزق و روزی، شفیع بین نماز شب خوان و قابض الارواح و عزرائیل، نور و چراغ در قبر، فرش در زیر پای نماز شب خوان در قبر، جواب نکیر و منکر و انیس و مونس انسان، اثر نماز شب خوان در قبر تا قیامت می باشد».

 

آثار اخروی: «و هنگامی که قیامت بر پا شود، نماز شب به صورت سایه ای در بالای سر نماز شب خوان قرار می گیرد و تاج روی سر او و لباسی برای بدنش می باشد.

 

(در آنجا که همه لخت و عریان می باشند)، نوری است در پیش پای او، پرده و حایلی است بین او و آتش، حجت و دلیلی است برای مؤمن در پیشگاه خداوند، مایه سنگینی اعمال او در میزان اعمال است، سبب جواز عبور نماز شب خوان از پل صراط، کلیدی برای باز کردن درب بهشت و…» (3)

 

تاك خویش از گریه هاى نیمه شب سیرآب دار                           كز درون او شعاع آفتاب آید برون

ذرّه اى بى مایه اى ترسم كه ناپیدا شوى                          پخته تر كن خویش را تا آفتاب آید برون

در گذر از خاك و خود را پیكر خاكى مگیر                          چاك اگر در سینه ریزى ، ماهتاب آید برون

گر به روى تو حریم خویش را در بسته اند                       سر به سنگ آستان زن ، لعل ناب آید برون

اقبال

 


 

پی نوشت ها :

1.     سپس از پیش رو و از پشت سر، و از طرف راست و از طرف چپ آنها، به سراغشان مى‏روم و بیشتر آنها را شكرگزار نخواهى یافت!»(الأعراف : 17)

2.     بحارالانوار، ج 75، ص 380

3.     ارشاد القلوب ص 316

 1 نظر
01 فروردین 1391 توسط گنجی

سلوک اخلاقی طلبه

استاد توکل
اگر شما هم در مدرسه ای درس می خوانید و در میان اساتیدتان هستند کسانی که نفسشان به روح آدمی جلا می دهد، بروی و حد اقل از آنها برنامه طلبگی بخواهید. برنامه معنوی. یعنی یک برنامه ای که سلوک معنوی شما را تضمین کند.

 

 

وقتی وارد حوزه می شویم با همه انگیزه ها و شور و حال و لطافت روحی و عشق های معنوی به این عرصه قدم می گذاریم. ابتدای راه راحت است. گمان می کنیم هر چه تا کنون دیده و یا شنیده ایم یک شبه یا یک ساله به دست می آید.

 

راه و رسم و عمل و شیوه بسیاری از بزرگان دین مشوق حوزه آمدن ما بوده است. شاید نسل دومی ها امام خمینی را دیده اند و نسل سومی ها آیه الله العظمی بهجت را و شاید هم عمل و برخورد یک روحانی وارسته در محل زندگیشان آنان را به حوزه کشانده است. شاید هم اشخاص و یا اعمال و اهداف دیگری برای آنها انگیزه ایجاد کرده است.

 

اما همه مطلب به اینجا ختم نمیشود. مدتی که گذشت تازه می فهمیم که ابتدای راهیم و یا به اصطلاح اهل سلوک: هنوز اندر خم یک کوچه ایم. مسیر طولانی جلوی رویمان است. حالا حالا ها باید راه برویم. احتیاط کنیم، دقت کنیم تا پایمان نلغزد و از این راه خطرناک را سالم به مقصد برسیم. راهی که این طرفش دره ای است به نام افراط و آنطرفش کوه سنگی خطرناکی به نام تفریط.

 

چراغ هم نیاز است . همیشه که روز نیست. بعضی وقتها هم شب می شود اگر چراغ نداشته باشی معلوم نیست کجا می روی؟ چگونه می روی؟ حالا اگر چراغ علم نداشتی باید بشینی تا روز شود.

 

خلاصه اینکه برای هر طلبه ای لازم است که برنامه سلوکی داشته باشد. همانطور که از همان ابتدای سال برای او برنامه درسی می گذارند.  اما متاسفانه در حوزه های ما این رسم نیست. پس باید خودمان آستین بالا بزنیم و در مقابل اساتید فن زانو زده و از آنان راهکار بخواهیم.

 

متاسفانه در زمان ما هم این دسترسی آسان نیست. چرا از آن جهت که دهکده جهانی است می توانیم صدایشان را راحت بشنویم اما از درک حضورشان محرومیم. مشکل است بتوان آنها را به سادگی پیدا کرد.

 

پس باید عاقلانه اندیشید و دقت کرد. سنجید و با احتیاط حرکت کرد. نه افراط و نه تفریط. بهترین راه همین است که به همین گفته های نورانی عمل کنیم و آن را سرلوحه زندگی طلبگیمان قرار بدهیم. بالاخره باید از یک جایی شروع کرد. نه تند رفت و نه آهسته. نه ایستاد و نه جهید. باید معقول قدم برداشت.

 

اگر شما هم در مدرسه ای درس می خوانید و در میان اساتیدتان هستند کسانی که نفسشان به روح آدمی جلا می دهد، بروی و حد اقل از آنها برنامه طلبگی بخواهید. برنامه معنوی. یعنی یک برنامه ای که سلوک معنوی شما را تضمین کند.

در این نوشتار به سخنان استاد بزرگوار جناب حجت الاسلام و المسلمین توکل اشاره خواهیم کرد.

 

زیّ طلبگی

 

در روایات متعدد آمده است که حب دنیا مقابل حب آخرت است. این مطلب با تعابیر زیادی بیان شده است؛ یکی از آن تعابیر این است که «کما ان الشمس و القمر لا یجتمعان کذلک حب اللهو حب الدنیا لایجتمعان.» یا با این تعبیر که «کیف یدعو حب الله من سکن فی قلبه حب الدنیا» که با یک تعبیر تعجب آمیز می فرمایند: «چطور کسی می تواند حب خدا را ادعا کند در حالی که در دلش حب دنیا ساکن شده باشد».

 

زی طلبگی، زی به یک امر معنوی و امر آخرتی است؛ زیرا طلبه رسالت امر آخرت مردم را عهده دار شده، نه امر دنیا را هیچ یک از انبیا برای کار دنیا نیامده اند. حضرت امام در چهل حدیث فرمودند که هر کس که ادعا کند، انبیا هم برای امر دنیا و هم آخرت آمدند، از فهم مقاصد انبیا به دور است.

 

 انبیا مطلقا برای امر دنیا نیامده اند. بلکه انبیا آمده اند تا دنیا را کنترل کنند، زیرا هوای نفس انسان خود دنیا طلب است و شیطان هم که پشتوانه آن است. انبیا برای کنترل آمدند تا انسان را از هواطلبی های بی قید و بند، مقید کند و لذا انبیاء برای امر آخرت آمده اند.

 

طلبه ها هم به عنوان قائم مقام انبیا می خواهند کار انبیا را انجام دهند. بنابراین اگر طلبه ای از آن زی که باید داشته باشد، بیرون بیاید؛ چمشانشان است.

 

 اگر مردم ببینند که ما چیزی را مدعی هستیم که خود به آن عامل نیستیم. مردم را فراری می دهیم. طبیعتا حرف ها اثر نمی کند و برای مردم این مطلب جا می افتد که اگر این کلمات حق بود، خود به آن عمل می کردند. اگر این کلمات موثر بود، چرا در اینها اثر نکرده و این عمق تأثیر را به صفر می رساند.

 

خود اسیر دنیاطلبی باشیم و مردم را به زهد دعوت کنیم. اما در اعمال و کردار از اینها آثاری نباشد. این حرف ها اثر نمی کند.

 حضرت امام بر این نکته تأکید می فرمودند که شما که مدعی دعوت مردم به کار آخرت هستید، با تحمل خود این ادعا را ظاهر کنید. از زی طلبگی بیرون آمدن در واقع از زی رفتن به امر آخرتی بیرون آمدن است و تمسک به امر دنیا است و این با اهداف اولیه نمی سازد.

 

وحدت و همدلی

 

وقتی که خرمشهر سقوط کرد، گفتیم به امام که فرمانده کل قوا بودند، باید از این موضوع مطلع شوند؛ به جماران زنگ زدند که خرمشهر سقوط کرده و موضوع را به حضرت امام اطلاع دادند.

 

جمعی که خبر ابتدا به آنها داده شد، نگران بودند که اگر ما موضوع را به امام امت بگوییم، چون به هرحال خرمشهر یک شهر استراتژیک و بسیار مهم است و با توجه به اینکه قلب امام ناراحت است، سقوط این شهر شاید برای حضرت امام بارسنگینی را به دنبال داشته باشد؛ نگران بودند که بگویند یا نگویند.

 

به هرحال خلاصه به این نتیجه رسیدند که فرمانده کل قوا باید از موضوع اطلاع داشته باشد. از آن جمع یک نفر مأمور ابلاغ موضوع به امام شد.

 آن شخص می گوید: من درب اتاق امام را زدم تا اگر امام اجازه دادند، داخل شوم. دیدم امام مشغول نماز ظهر هستند. اذان را گفتند اقامه را هم گفتند. دست بالا آمد تا تکبیر بگوید.

 

 من در باز کردم. امام با اشاره سر که چه کارداری؟ گفتم: خبر از جبهه های جنگ. گفتند: خبر چیست؟ گفتم که خرمشهر سقوط کرد. حالا امام چگونه برخورد می کند؟ امام خیلی با صلابت و با آرامش خاصی فرمودند: «جنگ همین است» و تکبیر گفتند.

 

از اینکه امام اینقدر راحت با قضیه برخورد کرد، تعجب کردم. ما چه فکر می کردیم و امام چگونه برخورد کردند. از این قضیه مدتی گذشت. در یکی از شهرهای بزرگ ایران حالا اینجا اسم نمی برم میان مسئولین اختلاف افتاد. به جماران زنگ زدیم تا به امام بگوییم که اوضاع چگونه است.

 

این شخص می گوید دوباره من مأمور ابلاغ این کلام اختلاف آمیز شدم. رفتم که بگویم، دیدم که درست مانند صحنه قبل امام به نماز ایستاده اند و اذان و اقامه را گفتند. خواستند تکبیره الاحرام بگویند که من در را باز کردم.

 

امام فرمودند: چه خبر. گفتم در فلان شهر بین این افراد اختلاف افتاد. امام دست را آرام پایین آوردند، نشستند و فرمودند: «به اینها بگویید از عمر روح الله زیاد نمانده، با هم در نیفتید».

 

امام می داند که در جنگ، امروز دادن است و فردا گرفتن. با یک حمله می توان گرفت، اما اگر اختلاف به کار آمد، ریشه را می خشکاند. آن شخص که در قضیه جنگ با این صلابت برخورد می کند، در اختلاف اینگونه می نشیند و با این حال خود، ما را به عمق خطر این کار هشدار می دهد.

 

 امام بارها فرمود: «اگر تمام انبیا جمع شوند، یک حرف دارند، زیرا همه برای خدا می گویند» و در صورت اختلاف یا یکی حتما غیر حق است یا هر دو.

 

 اینکه هر دو حق باشند و در دو کلام در آید غیر ممکن است. در اختلاف ها یکی حتما شیطانی است. به همین دلیل فرمودند: «طوبی لمن اشتغل عیوب نفسی من عیوب غیره»؛ اول به عیوب خود بپرداز. وقتی از این دو کلام یک کلام حتما شیطانی شد شاید حرف خودم غیرالهی باشد.

 

بنابراین وقتی در اختلافات یکی از حرف ها شیطانی شد، گوینده آن هم شیطانی می شود. مطلب دیگر اینکه مردم چه می گویند؛ وقتی که زعمای ما و مرشدها به هم افتاده اند، وای برخود ما. مردم ما را به عنوان الگو شناختند، وقتی الگو که خراب شد، مردم به هر چاهی که بیفتند، ما مقصر هستیم.

 

گزینش و نظارت تربیتی و اخلاقی

 

نیروهای خوبی وجود دارند که در ابتدا جهت علمی شان دانشگاه است، حال به هر عنوانی و با هر منظوری به حوزه می آید، یک نیروی با استعداد و خوب نصیب ما شده است و چه بسا همین ها به سرمایه ای خوب برای اسلام و حوزه تبدیل شدند.

 

اما جنبه منفی قضیه هم این است که این شخصی که وارد حوزه شد، شاید لایق این راه نباشد. ما باید برای این کار دو فیلتر بگذاریم؛ یکی فیلتر ورودی که اگر بناست وارد حوزه شود، با چه شرایطی بیاید.

 

 این فیلتر ورودی را بالطبع دارند، لذا از معلومات، از محل، و از افرادی که با او در تماس هستند، سؤال می کنند. حتی مدیریت حوزه فرموده بودند که حتی اگر کسی از روستاها و شهرهای دور به حوزه علمیه قم بیاید، ما به آنجا مأمور می فرستیم تا بررسی کنند که آیا ایشان لایق زی انبیا هست یا نه.

 

اما این فیلتر ورودی خیلی کارساز نیست و باید یک فیلتر دیگر وجود داشته باشد تا ببینیم این شخصی که وارد حوزه شد، بعد حال و هوایش چگونه می شود. برداشت من این است که در مورد این فیلتر ورودی به خوبی عمل می شود، اما در مورد فیلتر دوم کار زیادی انجام نمی شود.

 

برگرفته از سخنان استاد اخلاق حجت الاسلام و المسلمین توکل

 

 نظر دهید »

سفارش جبرئیل به نماز شب

01 فروردین 1391 توسط گنجی

سفارش جبرئیل به نماز شب

شهید مطهری

 

 


با توجه به اهمیت نماز شب  نکاتی از شهید مطهری خدمت شما بیان می گردد و احادیثی در باب اهمیت نماز شب بیان می گردد امید است که خداوند متعال توفیق خواندن نماز شب را به ما عنایت فرمایید.


 

 امام صادق (ع) فرمودند: در روز قیامت همه چشمها گریان است مگر سه چشم:

 

1- چشمی كه از (دیدن و نظر به) آنچه خداوند حرام كرده بر هم نهاده شده.

2- چشمی كه در راه طاعت خداوند بیداری كشیده.

3- چشمی كه در دل شب از ترس خدا گریسته است. 

 

لذّت مناجات

 

استاد شهید مطهری ، مى گوید:

 

((ما یك سلسله لذّتهاى معنوى داریم كه معنویّت ما را بالا مى برد. براى كسى كه اهل تهجّد و نماز شب است جزو صادقین و صابرین و مستغفرین بالاسحار باشد،

 

 نماز شب لذّت و بهجت دارد، آن لذّتى كه یك نفر نماز شب خوانِ حقیقى و واقعى از نماز شب خودش مى برد، از آن ((استغفراللّه ربّى و اتوب و الیه ))ها مى برد، از آن ((العفو گفتنها)) و یادكردن و دعا كردنهاى حدّاقل چهار مؤمن مى برد، و آن لذّتى كه از آن ((یا ربّ یا ربّ)) گفتنها مى برد، هیچ وقت یك آدم عیّاش كه در كاباره ها مى گردد، احساس ‍ نمى كند.

 

لذّت آن نماز شب خوان خیلى عمیق تر، نیرومندتر و نشاط بخش تر است . ولى اگر ما خودمان را غرق در لذّت مادّى دنیا كنیم مثلاً سر شب بنشینیم دور هم و شروع كنیم به گفتن و خندیدن و فرضاً غیبت هم نكنیم كه حرام است ،

 

 صرفاً شوخیهاى مباح هم بكنیم و بعد هم سفره را پهن كنیم و آنقدر بخوریم كه نفس كشیدن برایمان دشوار شود، بعد مثل یك مرده در رختخواب بیفتیم .

 

 آیا در این صورت توفیق پیدا مى كنیم كه سحر از دو ساعت مانده به طلوع صبح بلند شویم و بعد، از عمق روح خودمان ((یا ربّ یا ربّ)) بگوییم ؟ اساساً بیدار نمى شویم و اگر هم شویم مثل مستى كه چند جام شراب خورده است ، تلو تلو مى خوریم .

 

پس اگر انسان بخواهد لذّتهاى معنوى و الهى را در این دنیا درك كند، چاره اى ندارد جز این كه از لذّتهاى مادّى كسر كند.

به خدا قسم لذّتى كه یك مرد با ایمان در آن وقت شب كه بلند مى شود و چشمش مى افتد به آسمان پرستاره و آیات آخر سوره آل عمران را كه صداى هستى است و از قلب وجود برخاسته است ، مى خواند و با هستى همصدا مى شود، احساس ‍ مى كند برابر است با یك عمر لذّت مادّى در این دنیا.

 

یك چنین آدمى ، نمى تواند مثل ما زندگى كند نمى تواند سر سفره شام بنشیند در حالى كه ظهر غذاهاى سنگین ، انواع گوشتها، روغنهاى حیوانى و نباتى ، انواع شیرینى ها و انواع محرّك اشتهاها را خورده است ؛ تازه مقدارى سوپ بخورد تا اشتهایش تحریك شود این روح خود به خود مى میرد، این آدم نمى تواند در نیمه هاى شب بلند شود و اگر هم بلند شود نمى تواند لذّت ببرد.

 

لهذا كسانى كه چنین توفیقاتى داشته اند و ما چنین اشخاصى را دیده ایم به لذّتهاى مادّیى كه ما دل بسته ایم هیچ اعتنا ندارند.

 چه مانعى دارد كه من ذكر خیرى از پدر بزرگوار خودم بكنم . از وقتى كه یادم مى آید مى دیدم این مرد بزرگ و شریف هیچ وقت نمى گذاشت و نمى گذارد كه وقت خوابش از سه ساعت از شب گذشته تأ خیر بیفتد شام را سر شب مى خورد و سه ساعت از شب گذشته مى خوابد و حداقل دو ساعت به طلوع صبح مانده بیدار مى شود.

 

و حداقل قرآنى كه تلاوت مى كند یك جزء است ، و با چه فراغت و آرامشى نماز شب مى خواند حالا تقریباً صد سال از عمرش مى گذرد هیچ وقت نمى بینم كه یك خواب نا آرام داشته باشد… اینها دل را زنده مى كند، آدمى كه مى خواهد از چنین لذّتى بهره مند شود ناچار، از لذّتهاى مادّى تخفیف مى دهد تا به آن لذّت عمیق تر الهى برسد)).(1)

آرى ، چنان پدر چنین فرزندى را به اجتماع تحویل مى دهد.

 


گوهر پاك بباید كه شود قابل فیض        ورنه هر سنگ و گِلى لؤ لؤ و مرجان نشود

 

سفارش جبرئیل به نماز شب

 

رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:

برترین نمازها (ى مستحب ) نماز نیمه شب است و چه اندك است به جا آورنده آن .(2)

 

و باز رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:

جبرئیل آن قدر مرا به نماز شب سفارش كرد تا این كه گمان كردم نیكانِ امّتم شب را نمى خوابند مگر اندكى از آن .(3)

 

و باز رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:

خداوند حضرت ابراهیم را دوست خود انتخاب نكرد مگر براى دو كارش :

1 - اطعام به مستمندان 2 - نماز شب ، هنگامى كه مردم در خواب بودند.

 

شب زنده داران در قیامت

 

رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:

در قیامت پس از آن كه خداوند همه انسانها را جمع كند، منادى ندا مى كند و مى گوید:

پیش آیند كسانى كه در نیمه هاى شب از بستر خواب دور مى شدند و خدا را مى خواندند و از خشم و غضبش بیمناك و به رحمتش امیدوار بودند.

 

آن گاه جمعى پیش روند و قبل از دیگران به جایگاههاى خود (در بهشت ) وارد شوند و بعد از آنان به حساب مردمِ دیگر رسیدگى نمایند.(4)

 


 

پی نوشت ها :

1.     احیاء تفكر اسلامى : 93 - 95، شایان ذكر است كه استاد شهید این مطالب را در زمان حیات پدرشان فرموده اند، و ایشان چند سال پیش از شهادت استاد در گذشتند.

2.     كنز العمال : ج 7، ص 780، ش 21379.

3.      كنز العمال : ج 7، ص 790، ش 21425.

4.     ارشاد القلوب : ج 2، ص 3 - 4 (باب 22).

 نظر دهید »
01 فروردین 1391 توسط گنجی

 

قلب چیست

قلب چیست

معنای قلب

قلب به یکی از دو معنای زیر به کار می رود:

1.قطعه گوشت مخصوص صنوبری شکل است که در قسمت چپ سینه به ودیعت نهاده شده و میانش تهی است و در آن خون سیاهی جریان دارد که منبع روح و مرکز روان است. این معنای قلب، در همه حیوانات حتّی مردگان موجود است و هرگز مورد بحث ما نیست.

2. یک موجود لطیف روحانی و ربانی است، که نوعی ارتباط با قلب جسمانی انسان دارد. این موجود لطیف به نام های: قلب، نفس، روح و انسان نامیده می شود و هرگونه درک و شناحت به وسیله آن انجام می شود و خطاب های الهی به سوی آن متوجّه است و عتاب و خطاب نیز بر آن متعلق است.

در قرآن و اخبار هر جا واژه “قلب” به کار رفته، منظور از آن، قلب به معنای دوم است و گاهی از آن به دلی که در سینه جای دارد تعبیر می شود، چنان که در قرآن می خوانیم:

 «فَإِنَّها لا تَعْمَى الْأَبْصارُ وَ لكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتی‏ فِی الصُّدُورِ» (که دیدگان کور نمی باشند، بلکه دل هایی که در سینه ها جای دارند کور می باشند؛ حج: 46)

این تعبیر از دل به دلیل علاقه و ارتباط خاص آن به قلب جسمانی است. اگرچه قلب به معنای دوم با همه اندام های بدن ارتباط دارد و آن ها را به کار می اندازد، ولی اولین ارتباط آن با قلب جسمانی است که آنجا جایگاه و مملکت آن است و به واسطه آن با دیگر اندام ها ارتباط برقرار می کند.

قلب به دلیل صفا و جلایی که دارد همانند یک آیینه صاف و شفاف می تواند انوار و تجلیّات الهی را به سوی خود جذب کند، ولی در اثر عوامل خارجی که بر خلاف روحانیّت و نورانیّت ذاتی اش می تواند بر آن عارض شود، استعداد پذیرش تجلیّات ربّانی را از دست می دهد و قابلیت پذیرش آلودگی ها و تباهی ها و محرومیت ها در آن پدید می آید.

استعداد پذیرش انوار الهی در قلب به حدی است که می تواند در اثر تابش انوار الهی به جایی برسد که حقایق بسیاری برای او کشف شود و دقایق بی شماری برای او منکشف گردد. رسول گرامی اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به چنین قلبی اشاره می کند و می فرماید:

“إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَیْراً جَعَلَ لَهُ وَاعِظاً مِنْ قَلْبِه” (هنگامی که خداوند برای بنده ای نیکی بخواهد، برای او واعظی از قلب او قرار می دهد؛ بحار الأنوار، ج ‏70 : 327)

امام باقر (علیه السلام) می فرماید:

” الْقُلُوبُ ثَلَاثَةٌ: قَلْبٌ مَنْكُوسٌ لَا یَعِی شَیْئاً مِنَ الْخَیْرِ وَ هُوَ قَلْبُ الْكَافِرِ وَ قَلْبٌ فِیهِ نُكْتَةٌ سَوْدَاءُ فَالْخَیْرُ وَ الشَّرُّ فِیهِ یختلجان فَأَیُّهُمَا كَانَتْ مِنْهُ غَلَبَ عَلَیْهِ وَ قَلْبٌ مَفْتُوحٌ فِیهِ مَصَابِیحُ تَزْهَرُ وَ لَا یُطْفَأُ نُورُهُ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ هُوَ قَلْبُ الْمُؤْمِن"   

دلها بر سه گونه است:

1- دلی که برگشته و واژگونه است و چیزی از خیر در آن داخل نمی شود و آن قلب کافر است.

2- دلی که نقطه سیاهی در آن است و خیر و شر در آن وارد می شود تا یکی از آن ها بر دیگری غلبه کند.

 3- دلی که باز است و چراغ فروزانی در آن است که تا قیامت خاموش نمی شود؛ الكافی، ج ‏2 : 423)

در این روایت تعبیر “تا روز قیامت خاموش نمی شود” بسیار جالب است و ویژگی قلب به معنای دوم را بیان می کند که با روز قیامت نور آن خاموش نمی شود و بعد از پوسیدن بدن نیز نورانیت این قلب ادامه دارد، ولی قلب به معنای اول (قلب صنوبری) همزمان با بدن انسان می پوسد و از بین می رود.

زراره از امام باقر (علیه السلام) روایت می کند که فرمود:

“مَا مِنْ عَبْدٍ إِلَّا وَ فِی قَلْبِهِ نُكْتَةٌ بَیْضَاءُ فَإِذَا أَذْنَبَ ذَنْباً خَرَجَ فِی تلک النُّكْتَةِ نُكْتَةٌ سَوْدَاءُ فَإِنْ تَابَ ذَهَبَ ذَلِكَ السَّوَادُ وَ إِنْ تَمَادَى فِی الذُّنُوبِ زَادَ ذَلِكَ السَّوَادُ حَتَّى یُغَطِّیَ الْبَیَاضَ فَإِذَا غَطَّى الْبَیَاضَ لَمْ یَرْجِعْ صَاحِبُهُ إِلَى خَیْرٍ أَبَداً وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ  «كَلَّا بَلْ رانَ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ ما كانُوا یَكْسِبُون»‏ “

)هیچ بنده ای نیست جز این که در دل او نقطه سفیدی هست. هنگامی که گناهی از او سر بزند در میان نقطه سفید، نقطه سیاهی پدید می آید. اگر توبه کند آن نقطه سیاه از بین می رود و اگر در گناهان غوطه ور شود با هر گناهی بر نقطه سیاه افزوده می شود تا همه نقطه سفید را بپوشاند. هنگامی که نقطه سیاه بر نقطه سفید غلبه کند هرگز صاحب آن قلب به سوی خیر باز نمی گردد. این است معنای آیه شریفه که می فرماید: آنچه انجام دادند بر دل هایشان زنگ زد ؛ الكافی، ج‏ 2 : 273)

در جای دیگر می فرماید:

«إِنَّ الَّذینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ» ( آنان که تقوا پیشه کردند هنگامی که وسوسه ای از جانب شیطان به آن ها رسد، متذکر شوند، پس آنگاه بینا شوند؛ الأعراف: 201 )

در این آیه بیان شده است که جلا و نورانیّت قلب، با یاد خدا حاصل می شود و پرهیزگاران یاد خدا کنندگانند و تقوا دری است به سوی یاد خدا و یاد خدا دری است به سوی کشف حقایق و کشف حقایق دری است به سوی رستگاری اکبر.

بدان که دل مانند قلعه ای محکم است و شیطان چون دشمن مهاجم که تلاش مستمر می کند وارد قلعه شده و آن را تصاحب کند. حفظ و حراست از این قلعه جز با نگهبانی از درهای ورودی آن امکان پذیر نیست، لذا برای حفاظت از قلعه باید همه درهای ورودی و راه های نفوذی آن به خوبی شناخته شود.

چیزی که همه راه های نفوذ شیطان به قلعه دل را می بندد، توجه به خدا و روی آوردن به درگاه حضرت احدیت است. باید با خود بیندیشی که در برابر حضرت پروردگار ایستاده ای، اگر تو او را نمی بینی، او تو را می بیند، چنان که در احادیث وارد شده است.

هنگامی که این معنی را با اعماق دلت درک نمودی و به آن جامه عمل پوشاندی، همه راه های نفوذ به روی شیطان پلید بسته می شود و قلب کاملاً متوجه خدای متعال می گردد و خلوص در عبادت حاصل می شود.

از رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) روایت شده که فرمود:

 ”اِنَّ العَبدَ اِذَا اشتَغَلَ بِالصَّلاةِ جاءَهُ الشَّیطانُ وَ قالَ لَهُ: اُذکُر کَذا، اُذکُر کَذا، حَتّی یَظِلَّ الرَّجَلُ لایَدری کَم صلّی"  ( هنگامی که بنده مشغول نماز می شود، شیطان می آید و به او می گوید: به یاد آور فلان چیز را، به یادآور فلان را، تا اینکه انسان متوجه نشود که چند رکعت خوانده است؛ مکارم الاخلاق، 459)

از این حدیث استفاده می شود که تنها تلفظ ذکر الهی، انسان را از وسوسه شیطان حفظ نمی کند، بلکه لازم است قلب انسان به وسیله تقوا آراسته گردد و از صفات زشت و نکوهیده پیراسته باشد، زیرا که صفات نکوهیده تورهای شیطان و لشکر ابلیس است و ذکر مانند دیگر عبادت ها از نیرومندترین مورد نفوذ و رخنه شیاطین است.

از این رو است که خدای تبارک و تعالی می فرماید: (آنان که تقوا پیشه کردند، هنگامی که وسوسه ای از جانب شیطان به آن ها رسد، متذکر شوند، پس آنگاه بینا می گردند)

در این آیه شریفه نکته قابل ملاحظه ای وجود دارد که تذکر و یادآوری به پرهیزگاران اختصاص داده شده است. آنگاه نیک بیندیش در اذکار و عبادت های خویش، به خصوص در بهترین آن ها که نماز است، و البته شنیدن کی بود مانند دیدن.

خوب مواظب و مراقب دل خویش باش، هنگامی که مشغول نماز هستی، چگونه شیطان دلت را می رباید و به کوچه و بازار می برد و در پیرامون معاملات مردم و پاسخ مخالفان و مسائل دیگر تو را به اندیشیدن وا می دارد.

ناگاه می بینی که در بیابان ها حرکت می کنی، از مهلکه ها و مخاطره ها خودت را می رهانی، و مسائل بی اعتباری که هرگز در غیر نماز توجّهی به آن نداری، در خاطرت مجسم می شود و افکارت را پریشان می سازد و شیطان جز در نماز بر تو فشار نمی آورد و این افکار را به تو عرضه نمی دارد.

کوتاه سخن این که به مجرّد صورت نماز و تلاش برای ادای تکلیف، شیطان از تو دور نمی شود، بلکه برای راندنِ آن، رعایت اصول دیگر، از جمله اصلاح درون و پیراستن خویش از رذایل لازم است که صفات نکوهیده یاران و انصار شیطان است و بدون دفع صفات رذیله عبادت نه تنها سودی نمی بخشد، بلکه احیاناً ضرر هم می رساند.

چنان که مصرف دارو پیش از رعایت پرهیز، موجب افزایش بیماری می گردد؛ انسان نیز بعد از برطرف نمودن صفات نکوهیده، به فضایل و صفات برجسته متّصف می شود و آنگاه قابلیّت اقبال و توجه به پیشگاه حضرت احدیّت و جذب انوار الهی و فیوضات ربّانی را پیدا می کند

و با یاد خدا از هرگونه سستی و تنبلی پرهیز می کند و از هرگونه تقصیر و کوتاهی در انجام وظیفه دچار وحشت و اضطراب می شود و با یاد خدا وحشت و اضطراب را از خود دور می سازد.

خدای تبارک و تعالی می فرماید:

 «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» ( آگاه باش که تنها با یاد خدا دل ها آرام می شود؛ سوره رعد: 28)

ای عزیز! این نشانه ها را به خاطر بسپار و تلاش کن که در مسیر حق و صراط مستقیم ثابت و پا برجا بمانی.


 

منبع: سایت دارالارشاد

 نظر دهید »
28 اسفند 1390 توسط گنجی

اصحاب جدار

در حال حاضر تعدادی از مدارس حوزه مجهز به صندلی و وایت برد و امکانات آموزش روز مانند اورهد، اوپک، ویدیو پرژکتور و…شده اند ولی بسیاری از مدارس به شکل سنّتی درس می خوانند. طلاب دور استاد حلقه می زنند و می نشینند. طلاب و اساتید روی مزاح به آن عده که هنگام نشستن ردیف آخر کنار دیوار یا ستونی را برای نشستن انتخاب می کنند تا بتوانند به دیوار در طول کلاس تکیه بدهند، اصحاب جدار( یاران دیوار) می گویند.

 

1 . شوخ طبعی ها وحکایت های طلبگی

 1 نظر

امام جماعت لوطی ها

28 اسفند 1390 توسط گنجی

امام جماعت لوطی ها

گفتند همه راننده های لوطی جبهه ای فلان جا پاتوق دارند. من برای اقامه نماز جماعت در بین لوطی ها به آنجا رفتم . همه نگاه عجيبي مي كردند گويا با زبان بي زباني به من مي گفتند اشتباه آمده اي. خلاصه چند روز اول خودم نماز جماعت مي خواندم(البته تنهايي) يه روز داشتم تو پادگان مي رفتم ديدم يكي از همان راننده ها مي خواست ماشينش را گريس كاري كند حسابي خسته بود گفتم بده به من. نگاهي به سر و وضعم كرد و گفت تو؟! بلدي گفتم: بله من قبل از طلبگي شاگردي هم كرده ام. خلاصه لباس ها را در آوردم و مشغول گريس كاري شدم. از اون روز به بعد اين راننده تمام راننده ها را با خود به نماز خانه آورد.

1 .شوخ وطبع طلبگی ،به نقل از یکی از مسئولان تيپ امام جعفر صادق-ع- (مخصوص طلاب رزمي تبليغي)

 2 نظر

حرف تا عمل

28 اسفند 1390 توسط گنجی

از حرف تا عمل

خادم حرم حضرت معصومه –سلام الله علیها- بود. کمی باهاش صحبت کردم. خیلی دلش گرفته بود می گفت همه عشق و علاقه من این که به حضرت و نوکرای حضرت خدمت کنم. خانه ای داشتم دادم به طلبه سیدی از اولاد پیغمبر – صلی الله علیه و سلم- برای اجاره متوجه شدم دستش حسابی خالی و جلو من شرمنده است.

نگذاشتم اذیت شود گفتم ببین این جا خونه خودت است تا وقتی این جا هستی اصلا فکر اجاره نباش . هر موقع داشتی بده نداشتی هم غصه اش را نخور.

زن و فرزندانم در غیاب من رفته بودند به آنها اخطار داده بودند که یا اجاره بدهید یا سریع خونه رو تخیله. وقتی متوجه شدم با عصبانیت مقابل اونا ایستادم گفتم تا من زنده ام کسی حق نداره به آن سید حرفی بزنه مال خودم است اختیارش را دارم می خوام خرج اولاد زهرا -س – کنم.
*از این که می دیدم من تو حوزه درس دین می خونم و مردی داره دینداری می کنه از خودم و حضرت معصومه -س- احساس شرم می کردم. از حضرت معصومه -س- عاجزانه خواستم کمکم کنه فردای قیامت رسوای این متدین ها نشوم، نگویند ای تو که به ما آموزش می دادی چرا خودت….

خدایا چنان کن که فرجام کار

تو خوشنود باشی و ما رستگار

 

1. شوخ طبعی ها وحکایت های طلبگی

 نظر دهید »

سال 91

27 اسفند 1390 توسط گنجی

 آرزو می کنیم به لطف حق ، سال پیش رو با ظهور منجی عالم بشریت ، مبارک ترین سال در تاریخ جهان باشد و لحظه دیدار جان جانان ، امام انس و جان ، امام زمان(عج) ، ان شاالله 

 2 نظر

نام نویسی طلاب برای دوره تخصصی تربیت مشاور ازدواج

19 اسفند 1390 توسط گنجی

 

نام نویسی طلاب برای دوره تخصصی تربیت مشاور ازدواج

 

مشاوره ازدواج

 

مشکلات ازدواج جوانان و راه‌کارها، ملاک‌های انتخاب همسر، سن ازدواج، ازدواج مردان و زنان مجرد، تعدد زوجات، ازدواج موقت، پایدارسازی خانواده و مشاوره ازدواج بخشی از مطالبی است که در دوره تخصصی تربیت مشاور ازدواج مطرح می شود.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، معاونت تبلیغ و آموزش های کاربردی حوزه های علمیه، به منظور توانمندسازی مبلغان دینی در زمینه پاسخ گویی به پرسش های مطرح درباره ازدواج و ارائه مشاوره در پایگاه اینترنتی مشاور ازدواج،‌ دوره تخصصی مباحث ازدواج و مشاوره برگزار می کند.

بر اساس این گزارش، مشکلات ازدواج جوانان و راه‌کارها، ملاک‌های انتخاب همسر، سن ازدواج، ازدواج مردان و زنان مجرد، تعدد زوجات، ازدواج موقت، پایدارسازی خانواده و مشاوره ازدواج، بخشی از مطالبی است که در این دوره مطرح می شود.

تأهل، اتمام سطح دو حوزه، تسلط در زمینه کار با اینترنت، تایپ و آشنایی با فنون مشاوره و تعهد کار به میزان دو ساعت در روز برای فعالیت اینترنتی، بخشی از شرایط نام نویسی در این دوره است.

شایان ذکر است، اعطای گواهی پایان دوره و دعوت به کار در صورت قبولی در دوره آموزشی از مزایای شرکت در این دوره است.

علاقه مندان به نام نویسی در این دوره که از تاریخ ششم تا بیست و چهارم اسفند ماه برگزار می‌شود می‌توانند به نشانی قم ـ خیابان زنبیل آباد ـ 20 متری فجر ـ خیابان دانش ـ‌ مجتمع صدوق ـ فاز 7 ـ طبقه سوم ـ اتاق 446، واحد احیای سنت‌های حسنه مراجعه یا با شماره 2940659  تماس بگیرند.

همچنین، فرم نام نویسی از نشانی اینترنتی http://www.mobaleghan.com قابل دسترسی است.

گفتنی است، پایگاه اینترنتی مشاور ازدواج از پایگاه های معاونت تبلیغ و آموزش های کاربردی معاونت تبلیغ حوزه به نشانی اینترنتی ttp://www.moshaver41.ir است که در آن مشاوره و پاسخ به پرسش های ازدواج ارائه می شود

 3 نظر

پاسخ خواندني پناهيان به ادعاهاي مطهري در مورد مقوله ولايت فقيه

19 اسفند 1390 توسط گنجی
پاسخ خواندني پناهيان به ادعاهاي مطهري در مورد مقوله ولايت فقيه

 

حجت الاسلام و المسلمين علیرضا پناهیان با ارسال متنی به رجانیوز، به مباحث مطروحه در جوابیه علی مطهری پاسخ گفت.

به گزارش رجانیوز، حجت الاسلام پناهیان هفته گذشته در همایش حامیان جوان جبهه پایداری در شهر ری، بدون نام بردن از علي مطهري با يادآوري يكي از ادعاهاي وي و سپس نقد آن، دلیل لزوم رای ندادن به امثال مطهری را این‌گونه بيان داشت: «برخی از نمایندگان اصول‎گرای مجلس که از حداقل درایت سیاسی برخوردار نیستند، می‌گویند كه مجلس نباید تابع اشارات رهبری باشد بلکه فقط باید تابع فرامین و حکم حکومتی باشد! در حالي‌كه مجلسي که چنین باشد، به نقطه امید دشمن تبدیل خواهد شد و امنیت و اقتدار کشور را کاهش خواهد داد. به نماینده اصول‌گرا می‌گوییم چرا رسانه بیگانه سخنان تو را پخش می‎کند، می‌گوید من نمی‎دانم چرا این‎کار را می‌کند! ما باید ببینیم مواضع کدام یک از نامزدها در بی بی سی با اشتیاق پوشش داده می‌شود و به اين افراد رای ندهیم و در مقابل ببينيم دشمنان از مواضع چه کسی برآشفته می شوند، به او رای بدهیم.»

سخنراني حجت‌الاسلام پناهيان در جمع جوانان حامی جبهه پایداری: مصلحتی برای رأی ندادن به انقلابی‎ها وجود ندارد/ نماینده ای انتخاب کنید که دشمن از او بترسد/ پاسخ به ادعاي مطهري

این سخنان استاد پناهیان و برخی استدلالات دیگر ایشان، بلافاصله با واکنش علی مطهری مواجه شد و مطهری با انتشار متنی طولانی در رسانه‌ها به سخنان پناهیان پاسخ گفت.

در پاسخ علی مطهری به استاد پناهیان که متضمن توهین به وی و مستمعین پرتعداد ایشان در سراسر کشور بود، از تعابیری همچون «بی‌سوادتر از طلبه‌ي مبتدی»، «اشعری مسلک»، «کتمان کننده‌ي برخی از حقائق تاریخ اسلام و دیدگاه‌های رهبری»، «منحرف»، «شبیه خوارج » و « شبیه گروه فرقان و قاتلان شهید مطهری» استفاده شده بود.

پاسخ مطهري به سخنان حجت‌الاسلام پناهيان

در این جوابیه علی مطهری با اشاره به سخنان استاد پناهیان، این سخنان «تفسیر خودساخته آقای پناهیان از ولایت فقیه» تعبیر شده است و در ادامه مطهری تلاش کرده است تا اثبات کند «جنجال و شادی دشمن، تنها ملاک نیست» وی در ادامه نیز برای  جوانان مخاطب استاد پناهیان ابراز تاسف کرده و نوشته است: «اما افسوس که برخی جوانان پاک و انقلابی می پندارند امثال آقای پناهیان درک عمیقی از معارف اسلامی داشته و به جای خواندن کتب شهید مطهری معلومات خود را از منابر این چنینی می گیرند.»

در پی انتشار این متن در رسانه‌ها، حجت الاسلام و المسلمین پناهیان با ارسال متنی به جوابیه علی مطهری پاسخ داد. استاد پناهیان در پاسخ خود، سیره رهبر انقلاب را خلاف آنچه علی مطهری تبلیغ می‌کند برشمرده و به تناقضی در این رابطه در رفتار مطهری اشاره کرده است. وی در ادامه به موضوع انتقاد از رهبری و معصومین به صورت علمی و متکی بر روایات و احادیث پرداخته و در پایان می نویسد: «اگرچه اینکه بنده را به جریان‌های رقبای انتخاباتی خودتان ملحق کرده‌اید، و خواسته‌اید کار خود را آسان کنید و با یک تیر دو نشان بزنید، ولی مطمئن باشید من با تمام جریان‌های اصولگرا که مقابل ساده‌اندیشی‌های امثال جنابعالی بایستند و شما از فهرست خود خارج نمایند، همراه خواهم بود و همکاری خواهم کرد.»

رجانیوز در ادامه متن کامل پاسخ حجت الاسلام و المسلمین پناهیان به علی مطهری را منتشر می‌کند:

 

جناب آقای علی مطهری سلام علیکم و رحمة الله و برکاته

از آنجا که شما در مرقومه‌ي خود مطالبی را به بنده نسبت داده‌اید که صحیح نبوده، و ضمن آن برخی از دیدگاه‌های خود درباره‌ي ولایت فقیه را که قابل نقد می‌باشد، بیان فرموده‌اید، به این وسیله‌ي نکاتی را در پاسخ به فرمایشات جنابعالی متعرض می‌شوم. این نامه نه برای اهمیت داشتن رفع اتهام، که به دلیل امکان سوءاستفاده از مطالب شما و شبهاتی که مطرح فرموده‌اید و اهمیت دیگر مطالبی که ظاهراً به سرعت و طبیعتاً توأم با بی‌دقتی از جانب شما بیان شده، نگاشته می‌شود.

مقدمتاً باید بگویم بنده همیشه ارزش‎مندترین فائده‌ي هر رخداد سیاسی، خصوصاً انتخابات را، رشد سیاسی و بصیرت جامعه می‌دانم؛ و خوشحالم از اینکه این گفت‌وگو موجب رونق این فایده‌ي مهم شود. برای بنده مهم‌تر از اینکه چه کسانی به مجلس راه یابند، شفافیت و سلامت هر چه بیشتر فضای سیاسی جامعه اهمیت دارد. چون چنین فضای روشنی دیر یا زود جلوی عوام‌فریبی‌ها را خواهد گرفت و موجب ثبات هرچه بیشتر جامعه در صراط مستقیم انقلاب خواهد شد.

طبیعی است سخن درباره‌ي آنچه شما فرموده‌اید مجال بیشتری می‌طلبد و ممکن است در این مختصر حق مطلب ادا نشود. لذا پیشاپیش از مجمل بودن برخی نکات و نیز طولانی شدن کل نوشته، از جنابعالی و خوانندگان محترم پوزش می‌طلبم.

در همین آغاز کلام به عرض می‌رسانم که بنده احترام شما را خصوصاً به دلیل پدر بزرگوارتان لازم می‌دانم و امیدوارم شما نیز تحمل شنیدن سخن مخالف را داشته باشید.

*** 1- درباره‌ي تبدیل شدن مجلس به یک موجود دست و پا بسته ***

ابتدا فرموده‌اید: «برای طرح هر موضوعی در مجلس لزومی ندارد ابتدا از نظر موافق رهبری اطمینان حاصل کنیم تا مجلس به یک موجود دست و پا بسته تبدیل شود.» برای روشن شدن اذهان عمومی عرض می‌کنم که اساساً رهبری معظم در اکثر مواردی که از ایشان تقاضای دخالت می‌شود، حتی از بیان نظر خود پرهیز می‌كنند و به شدت به گردش امور طبق روال طبیعی و قانونی معتقد و ملتزم هستند؛ و حتی از اختیارات خود تا آنجا که بر مصالح عالی نظام خللی ایجاد نشود، استفاده نمی‌کنند، و بر این امر، مراقبت و عنایت خاص دارند. نه تنها مجلس شورای اسلامی، بلکه مجمع تشخیص مصلحت و یا شورای عالی انقلاب فرهنگی را، که اعضاي آن را خود انتخاب می‌کنند، نیز غالبا در تصمیمات خود آزاد می‌گذارند، و به تشخیص‌های مسئولین و قانون‌گذاران احترام می‌گذارند. اگرچه رهنمودهای کلی خود را بیان داشته و بر اجرای آنها نظارت دقیق دارند.

این مطلب را به آن دلیل عرض کردم که خوانندگان متن شما تصور نکنند گروهی دائم به دنبال کسب نظر از ایشان در امور غیر مهمه هستند، و رهبری هم دائماً در حال اظهارنظرهای غیرضروری می‌باشند. این القاي فرمایش شماست و اجحافی بزرگ در حق نظام و رهبری است. در چنین موقعیتی، سخن شما ضمن ایجاد ذهنیت تقابل موهوم اختیارات مجلس و رهنمودهای رهبری، برای بعضی‌ها پز استقلال‌طلبی برای مجلس را به همراه دارد، که مسلماً ضمن متهم ساختن سیره‌ي رهبری، فریب افکار عمومی را به همراه خواهد داشت و حرمت شرعی دارد. خصوصا اگر برای رای آوردن باشد.

سخن شما در استقلال مجلس در برابر نظرات رهبری، خصوصاً به دلیل تکرار آن و بلند گفتن آن، و به دلیل تعارض آن با واقعیت، ابتداءً سخن بیهوده‌ای است، و سپس القاي غلط دارد. و پس از آن زمینه‌ي بی‌اعتنایی فرصت‌طلبان به همان اشارات و رهنمودهای کلان رهبری را فراهم می‌کند. اینچنین می‌شود که دشمنان کلام شما را تکرار می‌کنند و دوستان به آن اعتراض می‌کنند.

یک نمونه از این سیره‌ي رهبری را بنده ـ که اتفاقاً کمتر هم خدمت بزرگان می‌رسم ـ یک‎بار در حضور خود شما تجربه کردم. وقتی که شما در حضور ایشان و جمعی دیگر، از وضع فرهنگی دولت به خصوص در اهمال دولت در برخورد با بی‌حجابی‌ها انتقاد کردید، ایشان به شما با این مضمون پاسخ دادند: شما از راه‌کارهای نظارتی و قانونی خودتان در مجلس برای اصلاح امور استفاده کنید. چرا به من می‌گویید؟ من هم به سهم خودم پیگیری می‌کنم.

 2- چرا ما بر انتقاد از رهبری تاکید نمی‌ورزیم؟

ولی آنچه درباره انتقاد رهبری گفته‌اید، همه اتهاماتی است که به نیروهای معتقد به ولایت وارد کرده‌اید. ما آنچه رهبری در باب انتقاد فرموده‌اند نیز قبول داریم. ولی شما علی القاعده باید آداب و شرایط آن را هم بدانید. خود شما در جایی اجمالا گفته‌اید: باید ابهت و احترام رهبری حفظ شود(مصاحبه با خبرآنلاین)؛ اما لازم است در باب این آداب چند جمله‌ای به عرض برسانم:

چون رهبر عزیز ما بسیار انتقادپذیر هستند، تصور می‌کنم هرکس صادقانه انتقادی دارد، می‌تواند بدون بوق و کرنا به ایشان ارائه كند؛ و یقین داریم ایشان از کنار هیچ سخن کارشناسانه‌ای بی‌تفاوت عبور نمی‌کنند. مگر آنکه کسی مقاصد دیگری از علنی کردن انتقاد خود داشته باشد که معمولا چنین مقاصدی شوم و پلید به نظر می‌رسد. مثل اینکه بعضی‌ها مایلند از این طریق کسب وجاهتی کنند و یا به تضعیف جایگاه رهبری برای تسهیل نیل خود به منفعت‌طلبی‌هایشان بپردازند. در این میان کسانی هم هستند که بازی‌خوردگان صحنه‌ي سیاستند و از سر صدق به اشتباه می‌افتند و به نفع دیگرانی که پشت صحنه‌اند به میدان فرستاده می‌شوند.

ضمن آنکه ایشان انتقادات علنی را هم همیشه بزرگوارانه مورد مداقه قرار داده‌اند و بردبارانه‌تر از هرکس برخورد کرده‌اند. و زمینه‌ي طرح انتقاد را هم فراهم كرده‌اند، و حتی مانع از حذف آن از رسانه نیز شده‌اند. البته مردم هوشمند ما هم اهل قضاوت و داوری درباره‌ي انتقادات مطرح شده نیز هستند. چه بسا کسی از رهبری به صورت علنی انتقادی را مطرح كند و خود مردم نه تنها این انتقاد را وارد ندانند بلکه به اغراض و امراض احتمالی پشت صحنه‌ي آن پی ببرند و پاسخ دندان‌شکنی به انتقاد کننده بدهند. طبیعی است در چنین صورتی شما نمی‌توانید مردم را از قضاوت درباره‌ي انتقادکنندگان منع نمایید.

دیگر اینکه کوبیدن بر طبل انتقاد از رهبری را رفتاری ابتداءً بیهوده و سپس مغرضانه می‌دانم؛ چرا که ایشان را شخصیتی بسیار انتقادپذیر می‌دانم؛ و بلکه تا آنجا که شخص بنده تجربه کرده‌ام ایشان بی‌شک «انتقاد پذیرترین» فرد سیاسی این مملکت هستند.

ضمن آنکه ما و شما می‌دانیم هرکسی شایستگی انتقاد از رهبری را ندارد و بیان مسائل پیچیده نیز معمولا بیشتر به عوام‌فریبی می‌انجامد تا اصلاح امور. کسی که پیشینه‌ي سوء او معلوم است و انحراف افکارش پیداست و عملکردش بدتر از گفتارش می‌باشد، و یا از اطلاعات کافی برخوردار نیست، انتقاد او از ارکان نظام چه ارزشی دارد و عرصه‌ي سیمرغ چه جولانگاه اوست.

به اضافه اینکه تاریخ منتقدین از رهبری هم نشان داده است آنان که دیروز بر این امر اصرار می‌ورزیدند اکثراً امروز دین و ایمان هم ندارند چه رسد به اعتقاد به نظام، و در آغوش دشمنان این نظام مشغول خوش رقصی می‌باشند.

شاید تفاوت ما با شما این باشد که اگر کسی انتقادی از رهبری کرد ما در بررسی صحت و سقم سخن او و نیز قصد و غرض احتمالی او موشکافانه دقت به خرج می‌دهیم تا به سهولت کسی نتواند از اقتدار نظام بکاهد. اگر سخن سخیفی بود به سهم خود برای تنویر افکار عمومی مقابل انتقادکننده با منطق و برهان، مانند هر حق‌طلبی می‌ایستیم؛ و معتقدیم سخن باطل گفتن در مقام انتقاد از رهبری مصونیت از نقد نمی‌آورد. و اگر مبانی انتقادش غلط بود به روشنگری علیه مبانی او می‌پردازیم و به اندازه‌ای که می‌توان اطمینان حاصل کرد که انتقاد باطل کسی به صورتی مکارانه مصالح نظام را نشانه گرفته است و بوی نفاق می‌دهد، علیه او فریاد می‌زنیم. کاری که کمتر از شما دیده‌ایم. و اگر ببینیم انتقاد او بهانه‌ایست تا جامعه را به تشنج بکشاند و نظام را سست نماید، تا پای جان و تا آنجا که قانون اجازه می‌دهد با او مقابله می‌کنیم. و این فعالیت را یاری نظام می‌دانیم. هر چند در مواردی مانند سخنان سخیف آقای علایی، تظاهرات در مقابل خانه‌ي ایشان ضرورتی نداشت و تنها سوژه‌ای چند روزه به دست دشمن داد. و اگر کسانی مثل حضرت‌عالی اشتباهات فاحش او را درمی‌یافتید و او را نقد می‌فرمودید شاید دیگر کسی ضرورتی برای فریاد کشیدن بر سر او احساس نمی‌کرد.

البته باید درباره‌ي فرق انتقاد و تخریب در جایی مفصلا گفتگو کنیم، تا جلوی برخی عوام‌فریبی‌ها و غرب‌زدگی‌ها گرفته شود. و درباره‌ي احکام مربوط به تکلیف ولی فقیه در پذیرش و یا عدم پذیرش رای دیگران در شرایط گوناگون نیز باید جداگانه سخن گفت تا حقائق مهم‌تری آشکار شود.

راستی شما و همفکران شما که اینقدر انتقاد به رهبری را که نوعی نظارت بر رفتار ایشان است، تکرار می‌فرمایید، چرا در جریان طرح نظارت خودِ مجلس بر نمایندگان مجلس، می‌فرمودید: «سند رقیت و بردگی خود را امضا نکنیم»؟نامه اصلاح‌طلبان فتنه‌گر به شما در دفاع از زندانیان فتنه و همچنین دفاع از بیانات شما در باب انتقاد از رهبری که اخیرا انتشار یافته، جریانش چیست؟ بنده وقتی این نامه را دیدم، یاد شکواییه‌های اعضای تروریست سازمان منافقین به آقای منتظری افتادم. آنها نیز قبل از اجرای حکم اعدام که به دستور شخص امام و پس از جنایت‌های آنها در کشتار مردم صادر شده بود، چنین مظلوم‌نمایانه به منتظری استغاثه می‌کردند و او نیز فریب می‌خورد. امیدواریم شما فریب نخورید.

آیا شما این کلمات امام را دقیقاً مرور کرده‌اید: «غلط می‏کنی قانون را قبول نداری! قانون ترا قبول ندارد. نباید از مردم پذیرفت، از کسی پذیرفت، که ما شورای نگهبان را قبول نداریم. نمی‏توانی قبول نداشته باشی… بعد از اینکه یک چیزی قانونی شد دیگر نق زدن در آن، اگر بخواهد مردم را تحریک بکند، مفسد فی‌الارض است؛ و باید با او دادگاه‌ها عمل مفسد فی‌الارض بکنند.» (صحیفه امام،ج14ص377) «بستن بازار در هر جا و راه افتادن در کوچه و محله‏ها بدون اینکه از طرف وزارت کشور اجازه داده شده باشد، این انحراف است و محرّم (حرام) است و قوای انتظامی و نظامی و پاسداران و بسیج و تمام ملت موظف‏اند، شرعاً مکلف‏اند به تکلیف الهی که جلوگیری از این مفسده‏ها بکنند.» (صحیفه امام،ج14ص318) چرا شما در فتنه اینچنین موضع‌گیری نکردید؟ راستی علت علاقه شدید بی‌بی‌سی فارسی، رادیو اسرائیل و صدای آمریکا به مواضع و فرمایشات شما چیست؟

ضمن اینکه اگر شما ما را متهم می‌کنید به ندیده گرفتن فرمایشات حضرت آقا درباره‌ي جواز انتقاد از رهبری، که اتهام ناروایی است، من برای شما یادآوری می‌کنم سخن ایشان را که در پاسخ به سوالی در همین زمینه فرمودند: «… شما می‌گویید چرا به رهبری انتقاد نمی‌کنند! اوّلاً که عیبجویی از رهبری مگر چه حُسنی دارد؟ رهبری‌ای که در نظام جمهوری اسلامی اشاره‌ی انگشتش باید بتواند در یک لحظه‌ی خطرناک و حسّاس، مردم را به جانفشانی وادار کند، آیا این مصلحت است که یک نفر به میل خودش بیاید بایستد و بدون حق و بدون موجب، نسبت به او بدگویی کند؟! آیا این به نظر شما کار خیلی خوبی است؟! این کار بد است؛ رواج نداشته باشد، بهتر است.» (12/ 04/ 1377- جلسه‌ي پرسش و پاسخ با مدیران مسؤول و سردبیران نشریات دانشجویی)

البته شما باید به کامل کلام ایشان که در پاسخ به سوال درباره انتقاد از رهبری بیان فرموده‌اند، مراجعه بفرمایید. تا برایتان معلوم شود هرکسی می‌خواهد باب انتقاد را بگشاید، باید بتواند باب عیب‌جویی را ببندد، والا نتیجه‌ای جز بی‌بند و باری و هرج و مرج در جامعه نخواهد داشت. و یقیناً منتقد دلسوز و عاقل هیچ‌گاه زمینه‌ي پدید آمدن چنین نتیجه‌ای را فراهم نمی‌کند.

3- تفاوت انتقاد از رهبری با مشورت دادن

شما انتقاد از رهبری را عین مشورت دادن به او گرفته‌اید و این تشبیه غلطی است. گفته‌اید اگر انتقاد کردن غلط است پس مشورت دادن هم غلط است. در حالی‌که فرق بسیاری بین مشورت دادن و انتقاد کردن هست که امید است نظر خود را اصلاح بفرمایید. «انتقاد» بعد از این است که کسی عملی را انجام داده و یا رأیی را اعلام کرده، ولی مشورت مربوط است به قبل از اقدام. و شما خوب می‌دانید مقام معظم رهبری بیشترین بررسی‌های کارشناسانه و رایزنی‌های عالمانه را برای کوچکترین رهنمودها و راهبردهای خود به کارمی‌گیرند. لذا اگر کسی بر ضرورت مشورت دادن به رهبری به گونه‌ای مبالغه‌آمیز در جامعه حرف بزند، برای هر شنونده‌ای این‌گونه القا می‌شود که ایشان مشورت‌پذیر نیستند، و این ظلم بزرگی است. شما گفته‌اید اینها مشورت دادن به رهبری را ضدیت با ولایت فقیه تلقی می‌کنند، شما واقعا تا این حد دیگران را می‌توانید نادان فرض نمایید که چنین اتهاماتی را در حق ایشان روا بدارید؟

4- درباره‌ي انتقاد از معصومین(ع)

درباره‌ي انتقاد از معصومین(ع) هم جای بحث مفصلی دارد که چنین مواردی اکثراً در مقام آموزش و رشد امت بوده است و نیز در مواردی است که به بیان حکم خدا و یا اجرای فرامین الهی مربوط نباشد. والا شما خوب می‌دانید هیچ شیعه‌ای به صورت مطلق انتقاد از معصوم(ع) را صحیح نمی‌داند. اما آنچه را شما از قطعات تاریخ امثال «حباب» فرمودید ما نیز دیده‌ایم و گفته‌ایم. ولی چون اکثر کسانی که در تاریخ از پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) انتقاد می‌کردند از منافقین بوده‌اند، لذا آنان را بیشتر بیان کرده‌ایم. همچنین مواردی را هم دیده‌ایم و گفته‌ایم که معصومین(ع) چنین یارانی هم داشته‌اند که نسبتشان با معصوم(ع) از نسبت حضرت موسی(ع) با خضر(ع) بهتر بوده است.

مانند «حضین ربعی» در جنگ صفین که در میان گفتگوی یاران امیرالمؤمنین(ع) در حضور آن حضرت برای پذیرش حکمیت یا ادامه‌ي جنگ، برخواست و گفت: «ای مردم، به راستی این دین بر پایه تسلیم نهاده شده، پس با قیاس آن را پراکنده نکنید و با دلسوزی بیجا نابودش مسازید. … ما در میانه خویش دعوت‌کننده‌ي بر حقّی داریم که ورود و خروجش را در هر معرکه و در هر مورد دیده و ستوده‏ایم‏، و او در گفته خویش راستین و بر کرده‌ي خود امین است، پس اگر او گوید: نه، ما نیز گوییم: نه، و اگر او گوید: آری، ما نیز گوییم: آری.» (ثُمَّ إِنَّ الْحُضَیْنَ الرَّبَعِیَّ…؛ وقعة الصفین/485؛ و ترجمه آن با نام «پیکار صفین»، ترجمه: پرویز اتابکی‏)

یا مانند آن شیعه‌ي تنوری که وقتی امام صادق(ع) به او فرمود: کفشت را در بیاور و داخل تنور شو، بدون تامل این کار را کرد، و به شخصی که از خراسان آمده بود و حضرت را به قیام دعوت می‌کرد، فرمود: در خراسان شما چندتا از این‌گونه شیعیان دارید؟ گفت: یکی هم نیست! (فَقَالَ لَهُ الصَّادِقُ ع: أَلْقِ النَّعْلَ مِنْ یَدِکَ وَ اجْلِسْ فِی التَّنُّورِ…؛ ‏(مناقب ابن شهر آشوب، ج4، ص237)

و مانند عبدالله بن ابی یعفور که به امام صادق(ع) عرض کرد: اگر شما اناری را دو نیم کنی و بگویی نیمی از آن حلال و نیمی دیگر حرام است، من شهادت می‌دهم که همین‌گونه است و حضرت دو بار به او فرمودند: «رَحِمَکَ اللَّهُ رَحِمَکَ اللَّهُ»(رجال کشی/249).

آیا به نظر شما ایرادی دارد به‌جای آنکه منتقدین معصومین(ع) (نه مشورت دهندگان) را مورد توجه ویژه و الگو قرار دهیم و بر طبل جواز انتقاد بر معصوم(ع) بکوبیم، شیعه‌ي تنوری را تبلیغ کنیم و مبانی آن را بیان کنیم؟ آیا ایرادی دارد که چنین قله‌هایی را جوانان بامعرفت ما بهتر می‌پسندند؟ شما چرا ناراحت می‌شوید آسیب‌های انتقاد از معصومین(ع) را ذکر کنیم که این یک واقعیت بوده است که اکثر انتقاد‌کنندگان یا از منافقان بودند و یا از معاندان شدند؟

5- درباره‌ي حق مردم بر ولی بر اساس روایتی از امیرالمومنین(ع)

اما درباره‌ي «حق مردم بر ولی بر اساس روایتی از امیرالمومنین(ع)» چند سال پیش در دانشگاه امام صادق(ع) تصریح داشته‌ایم، اما در این باره چه زمانی باید تاکید ورزید؟ آیا اگر حقی ضایع نشده باشد بر طبل «حق مردم بر ولی» کوبیدن یک فریب برای شوراندن مردم و یا القای فضای نامطلوب سیاسی نیست؟ آیا شما یادتان نیست وقتی کسانی امثال سروش و اصلاح طلبان به خارج گریختند، ابتدا همین‌گونه، بدون آنکه جایی داشته باشد، بر حق مردم در مقابل ولی تاکید افراطی می‌کردند؟ آیا شما متوجهید در زمانی که فتنه‌گران و دشمنان می‌خواهند نظام را به خوردن حق مردم متهم کنند، تاکید زیادی بر این اصل چه بار سیاسی دارد؟

جوانان ما از درک سیاسی بالایی برخوردارند و نه تنها معنای «کَلِمَةُ حَقٍّ یُرادُ بِهَا الباطِل» را می‌دانند بلکه مصادیق آن را هم می‌شناسند. لذا برخی از کلمات شما را تا در کنار کلمات آنان می‌بینند، برنمی‌تابند و دردمندانه شما را ضد ولایت‌فقیه می‌نامند و البته چنین اتهامی نارواست، ولی به سخنان خود نیز توجه بیشتری بفرمایید. حتماً شما بهتر از بنده می‌دانید کافی است کلمه‌ي حقی در جای خود بیان نشود، به گونه‌ای که نتوان به صورت معقول از اراده‌ي حقِ آن دفاع کرد، در این صورت مصداق «یراد بها الباطل» قرار خواهد گرفت. شما در کتابخانه مشغول مباحثه‌ي علمی نیستند، بلکه در صحنه‌ي سیاست مشغول اعلام موضعید. پس باید تمام لوازم باطل سخن صحیح نابجای خود را بپذیرید.

بنده به صورت جدی نگران این مطلب هستم که بیانات شما در زمینه‌های فوق، حلقه‌ای از سلسله بافته‌های ضد رهبری باشد که در انواع نامه‌نگاری‌ها، صحبت‌های تلویزیونی و سایت‌ها رواج پیدا کرده است. و حکایت از یک برنامه‌ي حساب‌شده در پشت پرده دارد که نوعاً از جانب نیروهای سابقاً اصول‌گرا مطرح می‌شود. نمی‌دانم این‌گونه سخنان ضعیف، که مدتی است به حاشیه زدن علیه رکن اساسی نظام ما مشغولند، دنبال چه اهدافی هستند؟ و این‌گونه حرکات در کدام اتاق فکر برنامه‌ریزی شده است؟

شاید یکی از فرق‌های اساسی ما و شما در این باشد ما ولایت را مهم‌ترین حافظ حق و منافع مردم می‌دانیم و معتقدیم ولی فقیه بیش از هر عنصر دیگری از قبیل رسانه‌ها، نخبگان سیاسی و یا احزاب تضمین‌کننده و تحقق دهنده‌ي حقوق مردم می‌باشد. به همین دلیل تصور می‌کنیم وقتی بر اقتدار ولایت تاکید می‌نماییم، عامل ضمانت احقاق حق مردم را نیز تقویت کرده‌ایم. جوامع دمکراتیک غربی با وجود رسانه‌های به اصطلاح آزاد و احزاب به اصطلاح مردمی و نخبگان سیاسی به اصطلاح منتخب مردم، کجا توانسته‌اند حقوق مردم را حفظ نمایند؟

6- درباره‌ي ملاک بودن استقبال دشمن از مواضع اشخاص

اما درباره‌ي اینکه عرض بنده را مردود شمرده‌اید که گفته‌ام «ما باید ببینیم مواضع کدام یک از نامزدها در بی‌بی‌سی با اشتیاق پوشش داده می‌شود و به این افراد رأی ندهیم» و گفته‌اید استقبال دشمن ملاک نیست، متاسفانه بنده نمی‌توانم نظر شما را قبول کنم.

اولا به دلیل نظر حضرت امام(ره) که برایم حجت است؛ که فرموده‌اند: «و ما هم نباید توقع داشته باشیم که اینها برای ما خوب بگویند، اگر خوب بگویند، معلوم می‏شود ما خیانتکاریم! … اگر چنانچه امریکا از ما تعریف کند و روزنامه‏های امریکا از ما تعریف کنند، آن وقت است که باید مردم بگویند این چه است قضیه؟»(صحیفه امام، ج9، ص527) و در جای دیگری فرموده‌اند: «منحرفین هرچه شما را بدگویی کنند برایتان بهتر است. مصیبت آن وقت بود که از شما تعریف کنند. اگر چهار مرتبه امریکا … تعریف کنند از یک کسی، تعریف کنند از یک چیزی، وقتی تعریف کردند، مردم می‏فهمند این عیبی دارد که اینها تعریف می‏کنند از او، لکن خدا خواسته است که اینها نفهمند.»(صحیفه امام، ج17، ص250-بیانات در جمع نمایندگان مجلس)

ثانیاً به این دلیل که جدا از اتکاء به فرمایش حضرت امام هر عاقلی می‌تواند بداهت این موضوع را درک نماید؛ و شما نیز دلیلی بر مدعای خود نیاوردید، جز مثالهایی که قیاس مع الفارق است و ربطی به مانحن فیه ندارد. مانند نامه‌ي مقام معظم رهبری برای ابقای یک وزیر که بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌های بیگانه داشته است. آیا شما واقعاً تشخیص نمی‌دهید که خوشحالی دشمنان ما درباره‌ي این نامه بخاطر چه بوده است؟ آیا خوشحالی رسانه‌های دشمن به خاطر برخورد مقتدرانه و حکیمانه‌ي رهبری بوده است یا بخاطر اینکه تصور کرده‌اند در بالای نظام، ساز مخالفت با رهبری وجود دارد؟ شکی نیست که دشمنان ما به هرگونه مخالفتی که با رهبری باشد، اشتیاق فراوان دارند و این خبر را هم به همین دلیل منعکس می‌کردند. مواضع شما را هم به همین دلیل در بوق و کرنا می‌کنند. شما مطمئن باشید هرگاه سخنی ناصواب بگویید و یا حتی سخن صحیحی را نابجا بگویید، به‌ویژه اگر بوی مخالفت با رهبری بدهد، مورد اشتیاق دشمن خواهد بود و محل امید دشمنان قرار خواهید گرفت که امیدوارم همه‌ي آنان را ناامید بفرمایید.

7- درباره‌ي تأکید بیش از اندازه بر ولایت

اما اینکه فرموده‌اید: هر کس ولایت ولایت کند حتماً مشکلی دارد که بیش از اندازه بر ولایت تاکید می‌کند، باید به عرض برسانم: طبق بررسی‌های انجام شده در وصیتنامه‌های شهدا، همانطور که به طور متوسط در هر وصیت‌نامه‌ای چهار مرتبه ذکری از اباعبدالله(ع) و کربلا به میان آمده است، چهار مرتبه هم بر ولایت فقیه تاکید و تصریح شده است.(ماهنامه معرفت/شماره 65/ص117) من نمی‌دانم چرا شهدا در اوج صفای باطن و نورانیت ضمیر که وصیت‌نامه می‌نوشتند این‌همه بر ولایتمداری تاکید می‌کردند؟ آیا آنها در آستانه‌ي شهادت از تعادل خارج می‌شدند یا به اوج تعادل می‌رسیدند؟

ضمن آنکه حتماً روایت «لَمْ یُنَادَ بِشَیْ‏ءٍ کَمَا نُودِیَ بِالْوَلَایَة»(کافی،ج2 ص18) را هم شنیده‌اید. ضمناً باید در آینده درباره‌ي اندازه‌ي تاکید بر ولایت و تکرار آن با هم سخن بگوییم تا مقدار متعادل آن معلوم شود. سخن گفتن درباره‌ي ولایت و بیان حکمت‌ها و اسرار آن تازه در جامعه‌ي ما آغاز شده است و شما در مقابل چشم‌های حیرت‌زده‌ي دشمنان ولایت خواهد دید که چگونه این اصل نورانی جهانگیر خواهد شد و به هیچ‌وجه با ندانم‌کاری‌های شما و همفکرانتان تضعیف نخواهد گردید.

8- درباره‌ي تقدم «تثبیت ولایت» بر «اجرای عدالت» در فرمایش امیرالمؤمنین(ع)

اما آنچه به عنوان انحرافات عقیدتی بنده در سخنرانی فاطمیه، بهار امسال، مطرح فرمودید: که بنده اشعری مسلک شده‌ام و از عقائد شیعی عدول کرده‌ام و «ولایت را بالاتر از عدالت دانسته‌ام»، محض رفع سوء تفاهم به عرض می‌رسانم بنده نه تنها چنین سخنی نگفته‌ام بلکه حرفی که بشود چنین برداشتی از آن کرد را هم بر زبان نرانده‌ام؛ و تاکنون جز چند رسانه‌ي ضدانقلاب کسی چنین برداشتی از سخن بنده نداشته است و علماء بسیاری از بنده‌ي حقیر بخاطر آن سخنرانی تشکر کرده‌اند. بنده در آن سخنرانی گفته‌ام: «تثبیت ولایت» بر «اجرای عدالت» مقدم است و سند به قول شما به غایت سست بنده هم نص صریح کلام امیرالمومنین(ع) بوده است که در پاسخ به معاویه که «اجرای عدالت در مورد قاتلان عثمان» را به عنوان شرط بیعت اعلام کرده بود، فرموده‌اند: «واجب است بر مسلمانان که هیچ اقدامی (برای اجرا یا اقامه‌ي عدالت) نکنند، تا اینکه امامت و رهبری در جامعه مستقر شود؛ و الْوَاجِبُ فِی‏ حُکْمِ‏ اللَّهِ‏ وَ حُکْمِ الْإِسْلَامِ عَلَی الْمُسْلِمِینَ أَنْ لَا یَعْمَلُوا عَمَلًا وَ لَا یُحْدِثُوا حَدَثاً وَ لَا یُقَدِّمُوا یَداً وَ لَا رِجْلًا وَ لَا یَبْدَءُوا بِشَیْ‏ءٍ قَبْلَ أَنْ یَخْتَارُوا لِأَنْفُسِهِمْ إِمَاماً عَفِیفاً عَالِماً وَرِعاً عَارِفاً بِالْقَضَاءِ وَ السُّنَّةِ یَجْمَعُ أَمْرَهُمْ.»(مستدرک‌الوسائل/7/123) حالا این استدلال اگر مشعشع است لطفا احترام کلام حضرت امیر(ع) را نگه دارید. نباید درباره‌ي همه‌ي موضوعات و مباحث تنها با آنچه خود آموخته‌اید قضاوت کنید، و اخلاق علمی اقتضاء می‌کند تا جایی که ممکن است سخن دیگران را حمل به صحت فرمایید.

آنچه درباره‌ي انتقاد مالک اشتر نسبت به نصب ابن عباس در آن سخنرانی(رجانیوز/کدخبر:88083) ذکر شد هم، شاهدی بر این ماجرا بود که «حتی برخی از ولایتمداران، علی را متهم به بی‌عدالتی می‌کردند.» اگر شما چنین اتهاماتی را به حضرت علی(ع) روا می‌دانید ما چنین فضایی را موجب غربت علی(ع) می‌دانیم. البته معلوم است اینکه مالک اشتر چنین سوالی را از علی(ع) پرسیده است، دلیل بر کفر یا نفاق او نیست، ضمن آنکه آنقدر در راه امیرالمؤمنین(ع) فداکارای داشته است، که هیچ‌کس این سؤال او را تضعیف مولا نمی‌داند. ولی وقتی در آن جامعه، مالک برای چنین مسئله‌ي نستباً ساده‌ای دچار اشکال می‌شود، وای بر حال عموم افراد آن جامعه که چقدر راحت می‌شد آنها را علیه امیرالمؤمنین(ع) فریب داد. بیان این مطلب برای تحذیر از آن بود که وقتی می‌توان نسبت به عدالت علی(ع) تردید در جامعه انداخت، باید مواظبت کرد چنین اتهامات ناروایی در جامعه‌ي ولایی ما رواج نیابد. آیا تاریخ برای عبرت گرفتن نیست؟ آیا صرف اینکه «پرسش آزاد است» می‌تواند ما را نسبت به فضای جامعه و تبعات منفی برخی ‌پرسش‌گری‌های نابجا بی‌تفاوت نماید؟

آری ما با این‌همه کینه‌توزی‌ها و دشمنی‌ها که از جانب منفعت‌طلبان، و بی‌خردان داخلی، و جریان استکبار جهانی، نسبت به ولایت فقیه روا شده است، حق داریم نگران مظلومیت مولایمان باشیم. و نظر سید حسن نصراللهِ قهرمان و هوشمند را صحیح می‌دانیم که مقام معظم رهبری را در ایران مظلوم می‌دانند.(خبرگزاری فارس؛16 /03 /90) آیا شما دیدگاه سید حسن نصرالله را قبول دارید و برای رفع مظلومیت‌های رهبری در بحران‌ها و در میان خواص بی‌بصیرت اقدامی کرده‌اید؟

راستی چرا در همان موقع که سخنرانی بنده ایراد شد این انتقاد را بیان نفرمودید و نبوغ خود را در پیدا کردن اشکالی که کسی بر آن واقف نشده بود آشکار نساختید؟ آیا بنده حق ندارم این سوءظن را به شما پیدا کنم که چون آن سخنرانی در انتقاد از آقای رئیس جمهور که شما مخالف او بودید تلقی می‌شده، عجالتاً سکوت کردید؟ نکند خدای ناکرده شما هم وارد سیاست‌بازی شده‌اید؟ و یا واقعاً از اتهامات کیهان و رجانیوز ترسیده‌اید و یا جو خفقانی وجود دارد؟ پس چرا شما اینچنین راحت می‌توانید بنده را تا مرز اشعری مسلکی، انحراف خوارج و گروه فرقان ببرید و کسی به شما کاری ندارد؟ ولی تا یک سایت علیه برخی از مقامات هم‌نظر شما انتقادی وارد بداند محکوم به تعطیلی می‌شود؟ و اگر کسی علیه ایشان سرمقاله‌ای بنویسد محکوم به دستگیری می‌شود؟ چرا شما به راحتی می‌توانید دانشجویان شریفی را که علیه حکم نابجای مجلس درباره‌ي وقف اموال دانشگاه آزاد تظاهرات کرده‌اند اراذل خطاب کنید و ساندیس‌خور بنامید، و کسی از همفکران شما به شما تذکری نمی‌دهد؟ چرا هیچ یک از نمایندگان محترم مجلس که با شما همراهی دارند بی‌احترامی‌ها و اهانت‌های شما به دیگران را محکوم نمی‌کنند؟

راستی شما چگونه آن تجمع نابجا بر در خانه‌ي بعضی‌ها را می‌بینید، ولی اینکه آنان با زبان نیش‌دار خود علیه اساس نظام تبلیغ می‌کنند را نمی‌بینید؟ راستی چرا شما دستان لرزان پدر گرامی خود را در برابر «تفسیر به رأی قرآن» می‌بینید و به حق به یاد دارید، ولی به ناحق «ناراحتی و خشم حضرت امام(ره) در برابر منتظری» را و «آرزوی مرگ کردن امام در برابر سخنان سخیف و ظالمانه منتظری»(صحیفه امام،ج21ص332-نامه به منتظری) را فراموش می‌کنید و در سخنانی برای او دلسوزی می‌کنید و به محصور بودن او اعتراض می‌نمایید؟ البته بنده سوالات بسیار و درد دل‌های فراوانی با شما برادر دلسوز دارم که علاقمندم در مجالی دیگر با شما در میان بگذارم.

ولی اساساً برفرض که کسی در سخنانش اشتباهی کرده باشد، چرا اشتباه او را بر سر رقبای انتخاباتی خود می‌کوبید و وقتی با آنان به مناظره نشسته‌اید، آنان را به کلام اشتباه دیگری محکوم می‌کنید؟ آیا این ناشی از تقوای سیاسی شماست؟ آیا سیره‌ي پدر گرامی شما این بود که در مقام نقد اینقدر بی‌دقتی به خرج دهد؟ استاد شهید مطهری، دکتر شریعتی را ـ که آنقدر پر اشتباه می‌دانست ـ اینقدر به باد اتهام و اهانت نمی‌گرفت.

بنده وقتی به جسارت‌های شما در تصریح بر سخنان باطل می‌نگرم و سهولت اهانت به دیگران را در سیره‌ي شما مشاهده می‌کنم بیشتر به ضرورت حضور دیگر ولایتمداران انقلابی در مجلس شورای اسلامی پی می‌برم که بتوانند با شهامت مقابل کج‌روی‌ها ایستادگی کنند و بی‌مهابا از اصول انقلاب دفاع نمایند.
       اگرچه اینکه بنده را به جریان‌های رقبای انتخاباتی خودتان ملحق کرده‌اید، و خواسته‌اید کار خود را آسان کنید و با یک تیر دو نشان بزنید، ولی مطمئن باشید من با تمام جریان‌های اصولگرا که مقابل ساده‌اندیشی‌های امثال جنابعالی بایستند و شما از فهرست خود خارج نمایند، همراه خواهم بود و همکاری خواهم کرد.

*** 9- درباره‌ي برخی از نمایندگان که ذره‌ای از درایت سیاسی برخوردار نیستند ***

اما نسبت به اینکه بنده را توهین‌کننده‌ي به خود دانسته‌اید، شاید مربوط می‌شود به آن کلام که گفته‌ام «برخی از نمایندگان که ذره‌ای از درایت سیاسی برخوردار نیستند.» از شما سوال می‌کنم اگر بنده این عقیده را نسبت به شما و برخی از نمایندگان هم‌فکر شما داشته باشم و حضور شما را در عرصه‌ي سیاست و بر اریکه‌ي قدرت و قانون گذاری ناصواب بدانم، چگونه باید ابراز کنم؟ چطور انتقاد از ولی فقیه و حتی از معصومین(ع) به قول شما جایز است، ولی انتقاد از یک نماینده‌ي مجلس توهین محسوب می‌شود؟ بنده که هنوز دست به افشاگری گسترده و بیان انتقادات کامل خود از جانب‌عالی و همفکرانتان در مجلس شورای اسلامی نزده‌ام.

اما آیا این درایت سیاسی است که نظر حضرت امام(ره) درباره‌ي مفسد فی‌الارض بودن کسانی که «رأی شورای نگهبان را رد کنند و علیه آن اقدام کنند» را قبول ندارید و یا آن را صریحاً ابراز نداشته‌اید؟(صحیفه امام،ج14،ص377) آیا این درایت سیاسی است که رهبری را در خشکانیدن ریشه‌ي فتنه مدد نمی‌رسانید؟ آیا این درایت سیاسی است که در ایام مرگ منتظری نوشتید «به منتظری گفتم اگر پدر من بود وضع شما اینگونه نبود.»(تابناک) آیا نمی‌دانید امام به منتظری فرمودند: برای اینکه از قعر جهنم نجات پیدا کنید توبه کنید؟(صحیفه امام،ج21،ص331) اگر بنده بپذیرم شما درایت سیاسی دارید، پس باید امام راحل را به دور از درایت بدانم. این نوعی حسن‌ظن است که مواضع غلط سیاسی کسی، تنها به نبود درایت سیاسی تحلیل شود؛ و الا تحلیل‌های دیگری هم می‌توان داشت. چنانچه حضرت امام در همان نامه، ابتداءً آقای منتظری را به ساده‌لوحی توصیف فرمودند و سپس در ادامه‌ي آن نامه بیان داشتند که شما با این ساده لوحی که دارید، مملکت را به دست منافقان و لیبرال‌ها خواهید داد. راستی شنیده‌ام اصلاح‌طلب‌های لیبرال‌منش، شما را در لیست خود قرار داده‌اند؟

برادر بزرگوار همانطور که حضرتعالی در نامه‌ي خود مرقوم فرموده‌اید علاقه‌ي شما نسبت به ولایت فقیه بر ما پوشیده نیست. به تفسیر شما درباره‌ي ولایت فقیه هم اگر کاری نداشته باشیم، که از مواضعتان تا حدودی معلوم است، می‌خواهم عرض کنم: علاقه کافی نیست، ولایتمداری در عمل باید ثابت شود.

در خاتمه از اینکه تلویحاً شنوندگان منابر بنده را سطحی‌نگر قلمداد فرموده‌اید، با آنکه بی‌احترامی به ایشان است و من از جانب شما از آن بزرگواران عذرخواهی می‌کنم، از شما تشکر می‌کنم که خواسته‌اید بار مسئولیتی سنگین را از دوش بنده‌ي ضعیف بردارید. همچنین از توهین‌هایی که تلویحاً و تصریحاً در حق بنده‌ي ناچیز روا داشته‌اید، به دلیل حق بزرگی که پدر گرامی شما بر من دارند درمی‌گذرم.

 2 نظر

گوشه ای از زندگانی حضرت معصومه (س)

12 اسفند 1390 توسط گنجی

زندگینامه حضرت معصومه سلام الله علیها

نام شریف آن بزرگوار فاطمه ومشهورترین لقب آن حضرت، «معصومه» است. پدر بزرگوارش امام هفتم شیعیان حضرتموسى بن جعفر علیه السلام و مادر مكرمه‌اش حضرت نجمه خاتون سلام اللهعلیها است . آن بانو مادر امام هشتم نیز هست . لذا حضرت معصومه سلام اللهعلیها با حضرت رضا علیه السلام از یك مادر هستند.
ولادت آن حضرت در روز اولذیقعده سال 173 هجرى قمرى در مدینه منوره واقع شده است. دیرى نپایید كه درهمان سنین كودكى مواجه با مصیبت شهادت پدر گرامى خود در حبس هارون در شهربغداد شد. لذا از آن پس تحت مراقبت و تربیت برادر بزرگوارش حضرت على بنموسى الرضا علیه السلام قرار گرفت.
در سال 200 هجرى قمرى در پىاصرار و تهدید مأمون عباسى سفر تبعیدگونه حضرت رضا علیه السلام به مروانجام شد و آن حضرت بدون این كه كسى از بستگان و اهل بیت خود را همراهببرند راهى خراسان شدند.
ولادتآن حضرت در روز اول ذیقعده سال 173 هجرى قمرى در مدینه منوره واقع شدهاست. دیرى نپایید كه در همان سنین كودكى مواجه با مصیبت شهادت پدر گرامىخود در حبس هارون در شهر بغداد شد. لذا از آن پس تحت مراقبت و تربیت برادربزرگوارش حضرت على بن موسى الرضا علیه السلام قرار گرفت.
یك سال بعد از هجرت برادر، حضرتمعصومه سلام الله علیها به شوق دیدار برادر و ادای رسالت زینبی و پیامولایت به همراه عده‌اى از برادران و برادرزادگان به طرف خراسان حركت كرد ودر هر شهر و محلى مورد استقبال مردم واقع مى‌شد. این جا بود كه آن حضرتنیز همچون عمه بزرگوارشان حضرت زینب سلام الله علیها پیام مظلومیت و غربتبرادر گرامیشان را به مردم مؤمن و مسلمان مى‌رساندند و مخالفت خود واهل‌بیت علیهم السلام را با حكومت حیله‌گر بنى‌عباس اظهار مى‌كرد. بدینجهت تا كاروان حضرت به شهر ساوه رسید عده‌اى از مخالفان اهل‌بیت كه ازپشتیبانى مأموران حكومت برخوردار بودند، سر راه را گرفتند و با همراهانحضرت وارد جنگ شدند، در نتیجه تقریباً همه مردان كاروان به شهادت رسیدند،حتى بنابر نقلى حضرت معصومه سلام الله علیها را نیز مسموم كردند.
به هر حال، یا بر اثر اندوهو غم زیاد از این ماتم و یا بر اثر مسمومیت از زهر جفا، حضرت فاطمه معصومهسلام الله علیها بیمار شدند و چون دیگر امكان ادامه راه به طرف خراساننبود قصد شهر قم را نمود. پرسید: از این شهر«ساوه» تا «قم» چند فرسنگ است؟آن چه بود جواب دادند، فرمود: مرا به شهر قم ببرید، زیرا از پدرم شنیدم كهمى‌فرمود: شهر قم مركز شیعیان ما است. بزرگان شهر قم وقتى از این خبر مسرتبخش مطلع شدند به استقبال آن حضرت شتافتند؛ و در حالى كه «موسى بن خزرج» بزرگ خاندان «اشعرى» زمام ناقه آن حضرت را به دوش مى‌كشید و عده فراوانىاز مردم پیاده و سواره گرداگرد كجاوه حضرت در حركت بودند، حدوداً در روز 23 ربیع الاول سال 201 هجرى قمرى حضرت وارد شهر مقدس قم شدند. سپس در محلىكه امروز «میدان میر» نامیده مى‌شود شتر آن حضرت در مقابل در منزل «موسىبن خزرج» زانو زد و افتخار میزبانى حضرت نصیب او شد.
آن بزرگوار به مدت 17 روز دراین شهر زندگى كرد و در این مدت مشغول عبادت و راز و نیاز با پروردگارمتعال بود. محل عبادت آن حضرت در مدرسه سِتّیه به نام «بیت النور» هماكنون محل زیارت ارادتمندان آن حضرت است.
سرانجام در روز دهم ربیعالثانى و «بنا بر قولى دوازدهم ربع الثانى» سال 201 هجرى پیش از آن كهدیدگان مباركش به دیدار برادر روشن شود، در دیار غربت و با اندوه فراواندیده از جهان فرو بست و شیعیان را در ماتم خود به سوگ نشاند. مردم قم باتجلیل فراوان پیكر پاكش را به سوى محل فعلى كه در آن روز بیرون شهر و بهنام «باغ بابلان» معروف بود تشییع نمودند. همین كه قبر مهیا شد در این كهچه كسى بدن مطهر آن حضرت را داخل قبر قرار دهد دچار مشكل شدند، كه ناگاهدو تن سواره كه نقاب به صورت داشتند از جانب قبله پیدا شدند و به سرعتنزدیك آمدند و پس از خواندن نماز یكى از آن دو وارد قبر شد و دیگرى جسدپاك و مطهر آن حضرت را برداشت و به دست او داد تا در دل خاك نهان سازد.
آن دو نفر پس از پایان مراسم بدون آن كه با كسى سخن بگویند بر اسب‌هاى خود سوار و از محل دور شدند.
آنبزرگوار به مدت 17 روز در این شهر زندگى كرد و در این مدت مشغول عبادت وراز و نیاز با پروردگار متعال بود. محل عبادت آن حضرت در مدرسه ستیه بهنام «بیت النور» هم اكنون محل زیارت ارادتمندان آن حضرت است.
بنا به گفته بعضی از علما به نظرمى‌رسد كه آن دو بزرگوار، دو حجت پروردگار: حضرت رضا و امام جوادعلیهماالسلام باشند چرا كه معمولاً مراسم دفن بزرگان دین با حضور اولیاءالهی انجام شده است.
پس از دفن حضرت معصومه سلامالله علیها موسى بن خزرج سایبانى از بوریا بر فراز قبر شریفش قرار داد تااین كه حضرت زینب فرزند امام جواد علیه السلام به سال 256 هجرى قمرى اولینگنبد را بر فراز قبر شریف عمه بزرگوارش بنا كرد و بدین سان تربت پاك آنبانوى بزرگوار اسلام قبله‌گاه قلوب ارادتمندان به اهل‌بیت علیهم السلام ودارالشفای دلسوختگان عاشق ولایت و امامت شد.

 نظر دهید »

چهل حديث در عظمت قم و کریمه اهل بیت حضرت معصومه سلام الله علیها

12 اسفند 1390 توسط گنجی

http://w.w.w.askdin.com/showthread.php?t=479&p=53696

 1 نظر

وفات حضرت معصومه بر شیعیان تسلیت باد

12 اسفند 1390 توسط گنجی

 نظر دهید »

سیرت امام حسن عسکری علیه السلام

11 اسفند 1390 توسط گنجی




سیرت امام حسن عسگری (ع)
امام حسن عسگری (ع ) بیانی شیرین و جذاب و شخصیتی الهی، باشکوه و وقار و مفسری بی نظیر برای قرآن مجید بود . راه مستقیم عترت و شیوه صحیح تفسیر قرآن را به مردم و به ویژه برای اصحاب بزرگوارش در ایام عمر کوتاه خود روشن کرد .

چگونگي انتخاب امام به امامت:
امام هادي (ع) پسر ديگري به نام ابو جعفر محمد داشت كه بنا به برخي از روايات از جمله روايتي كه شيخ طوسي در كتاب الغيبت آورده مقرر بود امامت شيعه به او برسد و امام دهم به امامت او اشارت فرموده بود……. محمدبن علي مردي پارسا و مورد احترام اصحاب پدر خويش بود اما اين پسر در زمان حيات امام از دنيا رفت و بعضي از شيعيان دين از اين بابت به انديشه فرو رفته از جمله ابوهاشم داود بني قاسم جعفري گويد من در اين انديشه بودم كه امام هادي (ع) فرمود: بلي خداوند بجاي ابوجعفر, ابو محمد (امام حسن عسگري (ع)) را امام قرار داد. همچنانكه دربارة اسمعيل (فرزند امام صادق (ع) ) و امام كاظم (ع) چنين شد. اين روايت يكي از روايات مهم دال بر نص امامت امام حسن عسگري (ع) است.
امام دهم را برادر ديگري بود به نام جعفر كه نزد شيعيان به لقب كذاب معروف شد. بعد از آنكه امام عسگري (ع) از سوي پدر به امامت منصوب گرديد. جعفر مدعي وي گرديد و شروع به كار شكني و توطئه گري و فتنه انگيزي بسيار نمود و بعد از رحلت حضرت امام حسن عسگري (ع) دعوي امامت كرد و منكر وجود امام غايب (عج) شد.

داستاني از مهابت آن بزرگ:
در حوادث رجب سال 255 ق گفته اند كه دو تن از سادات علوي حسني به نام عيسي بنمحمد و علي بن زيد در كوفه شوريدند و عبدالله بن محمد بن داودد بن عيسي را در آن شهر كشتند و عده اي به سبب قتل وي گرفتار و زنداني شدند يكي از اين اشخاص ابوهاشم داوود بن قاسم جعفري است كه روايت مي كند شبي امام حسن حسن عسگري (ع) و برادرش جعفر را به زندان آوردند و جعفر زاري و بي قراري مي كرد ولي حضرت عسگري (ع) او را ساكت مي نمود.
در روا يت مذكور آمده است كه متصدي زنداني كردن امام، صالح بن وصيف يكي از سرداران معروف بوده است… مي گويند عباسيان و منحرفان از آل محمد (ص) بر صالح بن وصيف فشار آوردند كه بر امام در زندان سخت بگيرد و او گفت دو تن از شريرترين افراد را مامور اين كار كرده است اما با ديدن حسن بن علي (ع) تحول يافته و روي به عبادت و نماز آورده اند وقتي علت اين تغيير حالت را از ايشان پرسيدم گفتند: از فيض ديدار امام به اين سعادت رسيده ام او تمام روزها را روزه
مي گيرد و هر شب تا بامداد به نماز مي ايستد، با هيچ كس سخن نمي گويد و جز عبادت به كاري ديگر نمي پردازد مهابت او بدان حد است وقتي كه به ما نگاه مي كند به لرزه مي افتيم و خود را به كلي مي بازيم.

موضع علمي و آموزشي امام:

مواضع علمي او (ع) در پاسخهاي قاطع و استوار در مورد شبهه ها و افكار كفر آميز و بيان كردن حق، باورشان مناظره و گفتگوهاي موضوعي و مناقشه ها و بحثهاي علمي، و همزمان با آن فعاليتها،‌ كوششهاي ديگر از قبيل صادركردن بيانيه هاي علمي و … (بوده است)….
كندي (ابويوسف يعقوب بن اسحاق) فيلسوف عراقي در زمان امام (ع) پيرامون متناقضات قرآن،‌كتابي تدوين كرد بوسيله بعضي از منسوبان به حوزه علمي او، ‌با او تماس گرفت و كوشش او را با شكست روبرو كرد وكندي را قانع فرمود كه در اشتباه بوده است. كندي توبه كرد اوراق خود را سوزانيد.

 1 نظر
  • 1
  • 2
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

سربازان ولایت

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

آمار سایت

امارگیر حرفه ای سایت

سایت خدماتی نایت اسکین - امارگیر سایت

ذکر ایام هفته

پخش زنده اماکن متبرکه

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس